پیوستن اعضای سفارت ایران در پاریس به امام

‏آیا از آن زمان حساس خاطره‏‏ ‏‏ای  دارید؟‏

‏ بله. خوشبختانه من خوب موقعی رسیدم. حاج احمد آقا به محض ‏‎ ‎‏آگاهی از بازگشت من با خوشحالی به دیدار من آمد. در حالی که عبا و ‏‎ ‎‏جوراب به تن نداشت. همدیگر را در آغوش کشیدیم و بوسیدیم. ایشان ‏‎ ‎‏گفت خیلی خوب و در موقعیت حساسی رسیدی. الان سید جلال‏‏ ‏‏الدین ‏‎ ‎‏تهرانی از اعضا و عناصر برجسته شورای سلطنت آمده تا استعفای ‏‎ ‎‏خودش را به امام تقدیم کند.‏

‏ما هر دو نفر خدمت امام رسیدیم و در کنار ایشان نشستیم. پنج دقیقه ‏‎ ‎‏بعد خبر آمد که اعضای سفارت شاهنشاهی ایران در پاریس می‏‏ ‏‏خواهند ‏‎ ‎‏خدمت امام برسند و با ایشان بیعت کنند و حضرت امام هم ایشان را‏‎ ‎‏مورد تفقد قرار داده و ببخشد. حاج احمد آقا گفت: کسی لازم است که ‏‎ ‎‏به سفارت رفته آنها را به اینجا بیاورد. به اتفاق چند نفر از دوستان به ‏‎ ‎‏سفارت ایران رفتیم و اعضای سفارت را که از چند زن و مرد و کاردار ‏‎ ‎‏تشکیل می‏‏ ‏‏شدند در اتومبیل سوار کردیم و خدمت امام آوردیم.‏


کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 192
‏من وقتی آنها را خدمت امام رساندم اول این آیه را خواندم: بسم الله ‏‎ ‎‏الرحمن الرحیم، اذا جاء نصرالله و الفتح و رایت الناس یدخلون فی دین ‏‎ ‎‏الله افواجا. فسبح بحمد ربک و استغفره انه کان توابا. و گفتم: اینان اعضای ‏‎ ‎‏سفارت ایران در پاریس هستند و آمده‏‏ ‏‏اند تا حمایت خودشان را از شما‏‎ ‎‏و انقلاب و نفرت خود را از رژیم شاهنشاهی ابراز کنند. امام لبخندی ‏‎ ‎‏زدند و دعایشان کردند.‏

کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 193