فصل سوم: خاطرات آیت ‌الله سید عباس خاتم یزدی

گرمای نجف

‏اوایلی که امام وارد نجف شدند، برای زیارت حضرت مسلم و اعمال مسجد کوفه و ‏‎ ‎‏مسجد سهله به کوفه رفتند. بعد از آن دیگر هرچه مرحوم آقا مصطفی(ره) اصرار کردند ‏‎ ‎‏که تابستان به علت گرمای بیش از حد هوا، امام به کوفه بروند، ایشان نپذیرفتند. اصولاً ‏‎ ‎‏امام از گرما، بیشتر از سرما متأثر می‌شدند. منزل امام هم بسیار گرم بود و علاوه بر آن، ‏‎ ‎‏ایشان نمی‌توانستند مستقیماً جلوی کولر بنشینند. برای همین حاج آقا مصطفی خیلی ‏‎ ‎‏پافشاری می‌کرد که امام به کوفه بروند، چون هوای کوفه خیلی با هوای نجف فرق ‏‎ ‎‏داشت. آنجا شط و دار و درخت بود و تقریباً همه علما ـ آقای حکیم، آقای شاهرودی، ‏‎ ‎‏حاج سید عبدالهادی شیرازی و... در کوفه منزل داشتند و تابستان‌ها به کوفه می‌رفتند. ‏‎ ‎‏حتی بعضی افراد روزها به کوفه می‌رفتند و شب بر می‌گشتند. مرحوم حاج آقا مصطفی ‏‎ ‎‏به ما می‌گفتند که امام را برای رفتن به کوفه راضی کنیم. آقای شیخ نصرالله خلخالی و ‏‎ ‎‏آقای کلانتر پیشنهاد کردند که ماشین آماده می‌کنیم و روزها امام را به کوفه می‌بریم و تا ‏‎ ‎‏دو سه ساعت از شب گذشته که هوا خیلی گرم است، آنجا می‌مانیم و بعد بر می‌گردیم. ‏‎ ‎‏اما امام راضی نمی‌شدند و بالاخره حرفی زدند که همه قانع شدند ودیگر حرفی ‏‎ ‎‏در مورد کوفه به میان نیامد. امام فرمودند: «رفقای من به خاطر من الآن در زندان ‏‎ ‎‏هستند، حتی بعضی‌ها الآن ‏‏در بندرعباس هستند، در آن هوای‏‏ ‏‏گرم بندرعباس اسیر‏‏ ‏‏هستند، من در مقابل آن‌ها چه جوابی بدهم؟ حالا در مقابل خدا هیچ، در مقابل آن‌ها چه بگویم که برای من، برای اسلام و برای دین زندانی شده‌اند؟ چرا باید به کوفه بروم؟ آن‌ها ‏‎ ‎‏کولر یا پنکه هم ندارند.» و به هر حال امام راضی نشدند به کوفه بروند.‏

خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 94