بفرمایید که حضرتعالی چگونه با امام ارتباط یافتید؟
سه ـ چهار ماه از ورود امام به نجف میگذشت، مرحوم حاج نصرالله خلخالی آشنایی نزدیکی با ما داشت و به اعتبار اینکه من روی کتاب جواهرالکلام کار کرده بودم و درباره مسائل چاپ و انتشارش اطلاعات نسبتاً خوبی داشتم من را خواست و با من صحبت کرد و گفت که حضرت امام کتابهایی را در ترکیه نوشتهاند که الآن آماده شده و قرار است ما آنها را همین جا منتشر کنیم، فکر کردم و دیدم فرد مناسب برای این کار شما هستید، شما این زحمت را تقبل کنید تا این کار بر عهده شما باشد. من قلباً خوشحال شدم و افتخار کردم و گفتم: چشم. آقای خلخالی گفت: پس من به عرض امام میرسانم و یک وقتی را هم تنظیم میکنم که شما از نزدیک به خدمت امام بیایی. با تعیین وقت قبلی خدمت امام شرفیاب شدم. ایشان مجموعهای از دست نوشتههای خودشان را لای پوشهای حاضر و آماده گذاشته بودند که آنها را به من دادند. کتاب وسیلةالنجاﺓ مرحوم حاج سید ابوالحسن اصفهانی که بین تمام حوزهها و علما مطرح بود از قبیل عروﺓالوثقی و برخی از علمای بزرگ بر آن کتاب حاشیهای نوشتند که خود حضرت امام هم یکی از آن علما بود. ایشان به هنگام تبعید در ترکیه
خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 131
از زمان فراغتشان استفاده کرده بودند و تمام حواشی را وارد متن کرده و به عنوان یک کتاب فقهی، دوره فقهی ـ بدون آنکه اصل بر حاشیه باشد ـ تدوین کرده بودند. این تحریرالوسیله که فعلاً در اختیار مردم است ایشان این حاشیهها را در متن مندرج فرموده بودند و در ترکیه اینها را با خط خودشان از اول تا آخر نوشته بودند.
به زبان عربی نوشته بودند؟
بله به زبان عربی، حاشیه هم به زبان عربی بود و این طبیعی است که در زبان فارسی اگر پاورقی کتابی وارد متن شود ممکن است آن سلاست عبارت را مقداری مشکوک کند و نیاز باشد بازنگری گردد. امام فرمودند: شما برای چاپ این مشغول باشید. آن را برداشتم و بردم و نگاهی به آن انداختم و در آغاز آن را دادم برای استنساخ که نسخه دیگری هم داشته باشم بعد برود زیر چاپ. پس از استنساخ عباراتی را که خوب پیاده نشده بود یادداشت میکردم و خدمت امام میبردم و از ایشان کسب نظر میکردم و احیاناً اگر تغییراتی از نظر عبارتی لازم بود انجام میدادم. به همین دلیل رفت و آمدها به محضر ایشان زیاد شد. گاهی وقتها هر شب یا هر روز و گاهی هم یک روز در میان، گاهی نیز هفتهای یک بار یا دوـ سه مرتبه خدمت ایشان میرسیدم، چون برای تغییر عبارات و مسائل نیاز بود پشت سر هم از ایشان کسب نظر کنم.
خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 132