فصل چهارم: خاطرات آیت الله محمود قوچانی

ارتباط با امام و همکاری در نشر تحریرالوسیله

‏ بفرمایید که حضرتعالی چگونه با امام ارتباط یافتید؟‏

‏ سه ـ چهار ماه از ورود امام به نجف می‏‏‌‏‏گذشت، مرحوم حاج نصرالله خلخالی ‏‎ ‎‏آشنایی نزدیکی با ما داشت و به اعتبار این‏‏‌‏‏که من روی کتاب ‏‏جواهرالکلام‏‏ کار کرده ‏‎ ‎‏بودم و درباره مسائل چاپ و انتشارش اطلاعات نسبتاً خوبی داشتم من را خواست و ‏‎ ‎‏با من صحبت کرد و گفت که حضرت امام کتاب‏‏‌‏‏هایی را در ترکیه نوشته‏‏‌‏‏اند که الآن ‏‎ ‎‏آماده شده و قرار است ما آن‌ها را همین جا منتشر کنیم، فکر کردم و دیدم فرد مناسب ‏‎ ‎‏برای این کار شما هستید، شما این زحمت را تقبل کنید تا این کار بر عهده شما باشد. ‏‎ ‎‏من قلباً خوشحال شدم و افتخار کردم و گفتم: چشم. آقای خلخالی گفت: پس من ‏‎ ‎‏به عرض امام می‏‏‌‏‏رسانم و یک وقتی را هم تنظیم می‏‏‌‏‏کنم که شما از نزدیک به خدمت ‏‎ ‎‏امام بیایی. با تعیین وقت قبلی خدمت امام شرفیاب شدم. ایشان مجموعه‏‏‌‏‏ای از ‏‎ ‎‏دست نوشته‏‏‌‏‏های خودشان را لای پوشه‏‏‌‏‏ای حاضر و آماده گذاشته بودند که آن‌ها را به ‏‎ ‎‏من دادند. کتاب ‏‏وسیلة‏‏‌‏‏النجاﺓ‏‏ مرحوم حاج سید ابوالحسن اصفهانی که بین تمام حوزه‏‏‌‏‏ها ‏‎ ‎‏و علما مطرح بود از قبیل ‏‏عروﺓالوثقی‏‏ و برخی از علمای بزرگ بر آن کتاب حاشیه‏‏‌‏‏ای ‏‎ ‎‏نوشتند که خود حضرت امام هم یکی از آن علما بود. ایشان به هنگام تبعید در ترکیه ‏


خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 131
‏از زمان فراغت‏‏‌‏‏شان استفاده کرده بودند و تمام حواشی را وارد متن کرده و به عنوان ‏‎ ‎‏یک کتاب فقهی، دوره فقهی ـ بدون آنکه اصل بر حاشیه باشد ـ تدوین کرده بودند. این ‏‎ ‎‏تحریرالوسیله‏‏ که فعلاً در اختیار مردم است ایشان این حاشیه‏‏‌‏‏ها را در متن مندرج ‏‎ ‎‏فرموده بودند و در ترکیه این‏‏‌‏‏ها را با خط خودشان از اول تا آخر نوشته بودند.‏

‏ به زبان عربی نوشته بودند؟‏

‏ بله به زبان عربی، حاشیه هم به زبان عربی بود و این طبیعی است که در زبان ‏‎ ‎‏فارسی اگر پاورقی کتابی وارد متن شود ممکن است آن سلاست عبارت را مقداری ‏‎ ‎‏مشکوک کند و نیاز باشد بازنگری گردد. امام فرمودند: شما برای چاپ این مشغول ‏‎ ‎‏باشید. آن را برداشتم و بردم و نگاهی به آن انداختم و در آغاز آن را دادم برای استنساخ ‏‎ ‎‏که نسخه دیگری هم داشته باشم بعد برود زیر چاپ. پس از استنساخ عباراتی را که ‏‎ ‎‏خوب پیاده نشده بود یادداشت می‏‏‌‏‏کردم و خدمت امام می‏‏‌‏‏بردم و از ایشان کسب نظر ‏‎ ‎‏می‏‏‌‏‏کردم و احیاناً اگر تغییراتی از نظر عبارتی لازم بود انجام می‏‏‌‏‏دادم. به همین دلیل ‏‎ ‎‏رفت و آمدها به محضر ایشان زیاد شد. گاهی وقت‏‏‌‏‏ها هر شب یا هر روز و گاهی هم ‏‎ ‎‏یک روز در میان، گاهی نیز هفته‏‏‌‏‏ای یک بار یا دوـ سه مرتبه خدمت ایشان می‏‏‌‏‏رسیدم، ‏‎ ‎‏چون برای تغییر عبارات و مسائل نیاز بود پشت سر هم از ایشان کسب نظر کنم.‏

خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 132