فصل چهارم: خاطرات آیت الله محمود قوچانی

برخورد امام درباره طهارت و نجاست

‏ماشاءالله ایشان در مسأله طهارت و نجاست خیلی راحت بودند. البته از نظر فقهی هم ‏‎ ‎‏همین است فتوای خود ایشان و دیگران هم همین است که اگر بین نجس و ملاقی ‏


خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 144
‏بعدی دو واسطه پیش بیاید ـ بعضی‌ها دو واسطه و برخی‌ها سه واسطه می‌گویند ـ ‏‎ ‎‏دیگر آن ملاقی آخر سوم، چهارم دیگر متنجس نمی‌شود. امام در این گونه مسائل خیلی ‏‎ ‎‏راحت بودند، مثلاً گاهی وقت‌ها که باران می‌آمد کوچه‌ها خیابان‌ها وضع ناجوری پیدا ‏‎ ‎‏می‌کرد و گِلی می‌شد. اما امام با کمترین وسواسی مسیر منزل تا مسجد شیخ انصاری را ‏‎ ‎‏در همان کوچه‌های گِلی طی می‌کردند.‏

‏درباره شیوه برخورد امام با مسأله نجاست و طهارت خاطره‏‏‌‏‏ای به ذهنم آمد که ‏‎ ‎‏می‏‏‌‏‏گویم. روزی یکی از علمای تهران که از بستگان بود و نسبتی با ما داشت به نجف ‏‎ ‎‏مشرف شد. ایشان از شاگردان قدیم امام در قم بود. از من خواست که یک هماهنگی ‏‎ ‎‏بشود تا برای عرض سلام و زیارت به خدمت امام برود. ایشان علاقه و ارادت خاصی ‏‎ ‎‏به امام داشت، امام هم نسبت به ایشان محبت داشتند. مدتی بعد خدمت امام رسیدیم. ‏‎ ‎‏آن آقا به امام عرض کرد که آقا گرچه من روایات و مسائل و احکام را بی‏‏‌‏‏اطلاع نیستم ‏‎ ‎‏اما در عین حال در طهارت و نجاست گرفتار وسواس هستم. در وضو گرفتن نیز ‏‎ ‎‏وسواس دارم. می‏‏‌‏‏خواهم از زبان مبارک شما چیزی بشنوم که فوق مسائل دیگر در من ‏‎ ‎‏تأثیر بگذارد و یک مقدار من را راحت کند، من گرفتارم. یادم می‏‏‌‏‏آید که امام فرمودند ما ‏‎ ‎‏اگر به زندگانی ائمه اطهار و رسول اکرم(ص) توجه کنیم و دقت کنیم آن زمان این ‏‎ ‎‏شیر آب و این امکانات نبود. در هر منزلی تازه اگر ثروتمند بودند یک چاهی بود که از ‏‎ ‎‏داخل آن با دلو آب می‏‏‌‏‏کشیدند و نیازمندی‏‏‌‏‏هایشان را رفع می‏‏‌‏‏کردند. در هیچ جا، در ‏‎ ‎‏هیچ روایتی از تاریخچه زندگی ائمه اطهار نیامده است که مثلاً درباره طهارت و ‏‎ ‎‏نجاست آبی که از چاه می‏‏‌‏‏کشند چگونه تطهیر می‏‏‌‏‏کنند و در هیچ جا از آن‌ها نه احتیاط ‏‎ ‎‏به طهارت و نجاست آن چنان است و نه وسواسی مطرح شده است. پس بنابراین رفتار ‏‎ ‎‏آن‌ها برای ما حجت است، عمل معصوم برای ما حجت است و آن‌ها غیر از این روش ‏‎ ‎‏دیگری نداشتند ما هم باید تابع و پیرو آن‌ها باشیم.‏

‏این خاطره را با واسطه نقل می‏‏‌‏‏کنم، خودم نبودم و نمی‏‏‌‏‏دانستم، ظاهراً آن را حضرت ‏


خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 145
‏آیت‏‏‌‏‏الله انواری‏‎[1]‎‏ نقل کرده است. من از ایشان شنیدم که ایشان از مرحوم حاج احمد آقا ‏‎ ‎‏(فرزند امام) نقل می‏‏‌‏‏کردند. آیت‏‏‌‏‏الله انواری می‏‏‌‏‏گفت که سابقاً وقتی من به این طرف و ‏‎ ‎‏آن طرف مسافرت می‏‏‌‏‏کردم، در هتل‏‏‌‏‏ها و میهمانسراها از این حوله‏‏‌‏‏هایی که برای ‏‎ ‎‏میهمانان می‏‏‌‏‏گذارند احتیاط می‏‏‌‏‏کردم که بعدها حاج احمد آقا این خاطره را گفت که ما ‏‎ ‎‏پاریس رفته بودیم، امام به حمام رفتند. همان شب اول ورودمان به پاریس بود. خوب، ‏‎ ‎‏آنجا بالاخره هتلدارانشان که مسلمان نیستند و اوضاع و احوال فرق می‏‏‌‏‏کند. امام از ‏‎ ‎‏حمام که بیرون آمدند پایشان تَر بود و با همان پای تَر روی همین موکت‏‏‌‏‏هایی که در ‏‎ ‎‏اتاق پهن بود راه رفتند و آمدند روی تخت‏‏‌‏‏شان نشستند. یعنی واقعاً همین طوری. ما ‏‎ ‎‏روایت هم داریم که اسلام دین سهل و آسان است و حقاً ایشان داشتند از آن آسانی ‏‎ ‎‏بهره‌برداری می‏‏‌‏‏کردند و مسائل و ضوابط فقهی را برای ما در عمل نشان می‏‏‌‏‏دادند «کل ‏‎ ‎‏شیء لک طاهر حتی تعلم انّه قذر» خط به ما می‏‏‌‏‏دادند و درباره تعدد واسطه بین نجس ‏‎ ‎‏و متنجس برای ما تکلیف را روشن می‏‏‌‏‏کردند و با راحتی و آرامش در برخورد با این ‏‎ ‎‏مسائل زندگی می‏‏‌‏‏کردند.‏

خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 146

  • . آیت الله محی الدین انواری در 1305 ش در همدان به دنیا آمد. پس از تحصیلات دوره ابتدایی آموزش علوم  دینی را پی گرفت. در 1341 ش همراه با شهیدان مطهری و بهشتی هسته روحانیت هیأت های مؤتلفه اسلامی  را تشکیل داد و پس از اعدام انقلابی حسنعلی منصور دستگیر و به پانزده سال زندان محکوم گردید. آیت الله  انواری پس از پیروزی انقلاب اسلامی به نمایندگی امام در شهربانی انتخاب شد. وی از عناصر اصلی جامعه  روحانیت مبارز بود و مسؤول رسیدگی به امور مساجد و نیز صاحب امتیاز مجله مسجد بود.