پیشگفتار

دکتر علی اکبر صادقی استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی[1]

 

به نام الله

‏حاصل از ازدواج مرحوم آیت الله العظمی سید صدرالدین صدر با صبیه مرحوم آیت‌الله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی قمی (دوتن از مراجع بزرگ و عالیمقام تشیع) سه فرزند ذکور و هفت فرزند اناث بود و نخستین داماداینخاندان ارجمند، طلبه جوان و فاضلی از فامیل مشهور و محترم طباطباییبروجرد به نام آقای سید محمد باقر سلطانی طباطبایی بود که با گذشت زمانی نهبسیار دور از معروفترین مدرسان دروس عالی فقه و اصول حوزه علمیه قم گردید و استاد اساتید آن حوزه شد؛ تا آنجا که تقریباً کلیه فضلا و علما و مراجع بزرگ فعلی از محضر درسش بهره‌مند و به این امر اعتراف و افتخار دارند. با همه اینها مقصود نویسنده از این سطور معرفی بزرگان علم و فقاهت و اجتهاد یعنی آیات عظام صدر و طباطبایی قمی و سلطانی طباطبایی نیست که ایشان در آسمان معارف اسلامی و تشیع علوی چنان درخشندگی دارند که نیازی به تعریف و ‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه ذ
‏تحسین چون منی نیست، بلکه مقصود ارائه مقدمه‌ای هرچند مختصر و نارسا بر سه جلد کتاب «خاطرات سیاسی و اجتماعی» است که به قلم روان و شیوای آقای دکتر صادق طباطبایی نگارش یافته و در حقیقت، مروری به مقدار آگاهیم بر سرگذشت این فرزانه گرامی است که الحق مایه افتخار و مباهات این سرزمین می‌باشد.‏

‏باری نخستین فرزند از نخستین داماد و نخستین دختر مرحوم آیت الله صدر، پسری بود که بعدها عنوان نخستین های افتخارآمیز دیگری را هم در دانش و هنر و بسیاری از ارزش های انسانی حائز گردید. نامش را به تبرک اسماء ارجمند اسلامی، محمد صادق، نهادند. کودکی خوب چهره و شیرین و سالم که پس از گذشت تنها چند ماه از عمرش توجه همه افراد خانواده و به ویژه جد والامقام و بسیار محترمش به او جلب گردید. ‏

‏حضور عاطفی این بچه در ذهن جد گرامیش آیت‌الله صدر چنان قوی بود که بیاد دارم معظم له چند روز قبل از رحلت خود شبی در رویا دید که از دنیا رفته و مردم در سوگواری او اجتماع کرده‌اند و دید که محمدصادق که در آن زمان بیش از ده سال نداشت، در حالی که علم سیاهی به نشانه عزا در دست داشت، در جلو سایر نوادگان در تشییع جنازه‌اش شرکت دارد.‏

‏نسبتی که این نو باوه نوپای خاندان صدر و سلطانی از پدران و اجداد ارجمند خود  داشت، استعدادی شگرف در او گذاشته بود که از همان ابتدا در ناصیه‌اش درخشان و مشخص بود، تا آن زمان که به سن آموزش رسید و در مدرسه باقریه قم ثبت نام شد. کلاس های دبستان را یکی پس از دیگری ـ و حتی دوکلاس در یک سال ـ و با سرآمدی بر همگنانش به پایان برد و به دبیرستان دین و دانش رفت که در همان سال توسط مرحوم دکتربهشتی تاسیس یافته بود. در این مرحله بود که قدرت فراگیری و خلاقیت‌های او نمایان‌تر شد و او را پس از پایان دوره دبیرستان در اندیشه ادامه تحصیلات خود در اروپا انداخت. اکنون پیداست که راضی کردن خانواده و بویژه پدر و مادر برای سفر دور و دراز فرزند عزیزشان که در آن وقت تنها هفده سال از عمرش می‌گذشت، کار بس دشواری بود و بالاخره با پافشاری خود او و آینده درخشان علمی که همگان برای او پپیش بینی می‌کردند، مشکل حل شد و امکان این سفر برای او ‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه ر
‏فراهم گشت.‏

‏صادق در آغاز این سفر که به کشور آلمان طرح‌ریزی شده بود، به لبنان و نزد دایی خود امام موسی صدر رهبر شیعیان آن سامان رفت. تشویق ایشان نسبت به انجام سفر یاد شده و ادامه تحصیل در آلمان، صادق را بیش از پیش در کار خود مصمم ساخت و نوجوانی را که تا آن زمان هنوز از زادگاهش شهرستان قم، بیرون نرفته بود با تکیه بر ترغیب مجدانه و وعده هایی که برای حل مشکلات و مسائلش از دایی عزیز و مورد احترام خود دریافت کرده بود، عازم ادامه سفر به کشور هدف خود یعنی آلمان کرد.‏

‏نخستین مشکل جوان ما در آلمان، تامین معیشت دانشجویی خود بود زیرا کمک مالی موثری از سوی خانواده و به طور کلی از ایران برای او منظور نشده بود. حتی خود این جانب برای جلب حمایت مالی برای گذران معیشت صادق در دیار غربت نتوانستم از آقای سلطانی نظر موافقی بدست آورم. ایشان با احتیاط فراوانی که در مصرف وجوهات شرعیه داشت، نپذیرفت از این وجوه مبلغی را برای امکان گذران فرزند خود که در عین اطمینان به اینکه جز در طریق تحصیل وکسب دانش گامی بر نخواهد داشت، منظور و ارسال کند. به همین جهات صادق مجبور شد که تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته‌ای انتخاب کند که دوره آن از رشته مورد علاقه‌اش یعنی شیمی و بیوشیمی کوتاه‌تر باشد.‏

‏با توجه به مشکلات و مسائل یاد شده، رشته دانشگاهی که می‌توانست نظر او را در کسب معارف مربوط به شیمی تا حدود زیادی تامین کند، دانشکده متالوژی و کان‌شناسی بود که به دلیل نیاز به کار در معادن بویژه گذراندن دوران کارآموزی قبل از شروع به تحصیل، رشته‌ای سخت و خطرناک در اعماق چند صد متری زمین بود که ترجیح می‌دهم شرح این مسائل و شرح مصدومیتش را در برخورد با واگنهای حامل مصالح معدنی و پاره شدن کبد وجراحتهای مرگبار بر کلیه‌هایش را از قلم خود وی در بخش اول از جلد اول کتاب «خاطرات سیاسی و اجتماعی» اش بخوانید. اما این‌قدر لازم است که بگویم گاه پیش‌آمدی ناگوار، سبب خیر و موفقیت می‌گردد. صادق نیز پس از صدمه و جراحتی که در عمق معدن زغال سنگ از برخورد با واگن حامل مواد ‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه ز
‏بر او وارد شد، مدتها در بیمارستان بستری شد تا آنجا که قدرت جسمانی و نیروی کار او به حدی کاستی یافت که دیگر برای ادامه کار طاقت‌فرسا در دانشکده معدن و طبعاً کارآموزیهای سخت و سنگین و خطرناک، انرژی لازم را نداشت و از همین جهات و با اغتنام فرصت بدست آمده دانشکده متالوژی را ترک و در رشته شیمی که مورد علاقه و ذوق او بود نام‌نویسی کرد و درست از همین زمان بود که استعدادهای نهفته او در کسب دانش رفته رفته شکوفایی‌های چشمگیر و تحسین‌برانگیز یافت و او را در نظر اساتید دانشگاه، دانشجویی ممتاز و خلاق گردانید.‏

‏درخشش علمی این جوان ایرانی در دانشگاههای آلمان به جایی رسید که دوستی نقل می کند:‏

‏«در سفری که در سال 1369 به آلمان داشتم و در این زمان دکتر طباطبایی در شهر دوسلدورف بود از دوستان آلمانی و ایرانی و بویژه از عموی دکتر طباطبایی، آقای دکتر مسعود طباطبایی شنیدم که جهان ژنتیک و بیوشیمی بخش مهمی از پیشرفتهای دهه‌های اخیر را خاصه در تحقیقات بیولوژی و پژوهشهای ژنتیکی، مرهون شیوه‌های ابداعی و ابتکاری دکتر طباطبایی است که در طی گذراندن دوره دکتری خود در اوایل دهه هفتاد میلادی در دانشگاه بوخوم و زیر نظر پروفسور فلایدرر،‏‎[2]‎‏ استاد نامدار بیوشیمی در آن دوران، به نام او در مجلات تخصصی آن زمان ثبت شده است و البته این افتخاری بزرگ برای هر ایرانی وطن‌دوستی است که می‌بیند پروردگان این آب و خاک، زمینه‌ساز تحولات و کشفیات بزرگ علمی در علوم تجربی گردیده‌اند».‏

‏باز همین دوست می‌گوید: «مقاله‌ای از دکتر طباطبایی در روزنامه اطلاعات شنبه دوم آبان ماه 1373 در نقد کتاب «مبانی ژنتیک مولکولی» نوشته دکتر ابراهیم یزدی چاپ شد و مرحوم مهندس بازرگان در تمجید این نقد علمی به بینش ژرف و دیدگاه عمیق و مبتنی بر تفکر توحیدی دکتر طباطبایی تحسین و اشاره داشت»‏

‏کسانی که کما بیش از کارهای علمی و پژوهشهای دکتر طباطبایی آگاهی دارند از این که این عنصر ذاتاً علمی بنا به اقتضا تعهد و مسئولیت اجتماعی و نیز همگامی با ‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه س
‏رهبران و بزرگان انقلاب و سیاست، تلاش های علمی و دانشگاهی خود را نیمه‌تمام رها کرده و به وادی خدمت به میهن اسلامی از طریق سیاست روی آورده، تاسف خود را پنهان نمی‌کنند. ایرانیان و دانشجویانی که در آلمان از کلاس‌های درس دکتر طباطبایی بهره مند شده‌اند، از بیان شیوا و شیوه روان تدریس و بویژه بیان او در تفهیم مباحث پیچیده شیمی آلی بسیار یاد می‌کنند. باید دانست که دکتر طباطبایی سخنران و سخندان بزرگی است و سخنان وی در دانشگاهها و در رادیو و تلویزیون و تاثیر کلامش در شنونده گواه صادق این امتیاز در اوست.‏

‏مرحوم شادروان علی حجتی کرمانی در شرح خاطرات سفرش به آلمان در کتاب «اسفار اربعه» خود از زمانی یاد می‌کند که نزدیک به سه ماه در یک سفر استعلاجی در آلمان میهمان دکتر طباطبایی بوده و از کم‌خوابی و پرکاری تحسین‌بر‌انگیز میزبان خود شگفت‌زده شده و از این که می‌بیند یک جوان ایرانی با وجود دو دهه که در آلمان به سر برده است ولی همچنان در فضای فرهنگی و دینی زادگاه خود تنفس می‌کند و از لطایف و ضرب‌المثل‌ها و اشعار نغز و مضامین ادبی اصیل ایرانی حافظه‌ای انباشته داشته و در اعتقادات دینی خود از التقاط و خودباختگی مصون مانده، زبان به تحسین و تمجید او گشوده است.‏

‏در بهمن 1374 دکتر طباطبایی کتابی در مقوله آثار و تبعات رسانه‌های دیجیتالی و ماهواره‌ای و تاثیر آنها در فکر و اندیشه انسانها و بر فرهنگ بشری؛ نوشته متفکر برجسته آمریکایی «نیل پستمن» را ترجمه کرده است که شیوه نگارش و تسلط وافی این استاد شیمی و ژنتیک بر زبانهای خارجی بسیار تحسین‌برانگیز است.‏

‏از دکتر طباطبایی کتب دیگری تالیف و ترجمه شده که در باب رسانه‌ها و اسارت فرهنگی انسان در چنگال تکنولوژی تدوین شده است و این در حالی است که رشته تحصیلی و تخصصی او شیمی و بیوشیمی و ژنتیک می‌باشد.‏

‏اما فعالیت‌های سیاسی دکتر طباطبایی در کنار تلاش‌های علمی و دانشگاهی‌اش خود مقوله دیگری است به ویژه که نامبرده در متن مبارزات و کوشش‌های سیاسی دانشجویان دانشگاههای اروپا و واسط ارتباط میان ایشان و مسائلی بود که در لبنان و با ‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه ش
‏رهبری دایی گرامی‌اش امام موسی صدر صورت می‌گرفت و با شدت گرفتن تحرکات انقلابی مردم ایران و خویشاوندی نزدیک وی با بیت آیت‌الله خمینی و اعتماد و اطمینانی که معظم‌له نسبت به وی و نظرات سیاسی او داشت، نقش دکتر طباطبایی را در ارتباط با انقلاب اسلامی پر رنگ تر و موثرتر می‌گرداند.‏

‏این قسمت از زندگی سیاسی وی که عجین با مبارزات ملت مسلمان ایران در مبارزه علیه استبداد داخلی و سلطه خارجی است، بخش مهم و قابل توجهی است که باید در کتاب «خاطرات سیاسی و اجتماعی» او مطالعه کرد.‏

‏همانگونه که پیش از این نیز اشاره شد، بهتر آن می‌بینم که برای آگاهی از رسم زندگی پربار و تلاشهای خستگی ناپذیر علمی و اجتماعی و سیاسی دکتر طباطبایی به سه جلد کتاب جامعی که اخیراً تدوین و قریباً به چاپ سپرده خواهد شد مراجعه گردد. زیرا که قلم روشنگر و شیوای خود او در بیان مقصود گویاتر از سطوری است، که این نویسنده با عدم احاطه کامل و لازم به جهات مختلف و خصوصیات ارجمند نامبرده به نگارش در آورد.‏

‏باری از خواننده گرامی پنهان نگذارم که مقصود نخستین من از نوشتن این خلاصه در ارتباط با دکتر طباطبایی، بیان تاسف عمیقی است که از عدم استفاده شایسته جامعه ایران از این سرمایه ارزشمند و این عنصر افتخارآمیز در خود احساس می‌کنم.‏

‏این فرزند خلف وطن که پس از چهل سال دوری و انقطاع تقریبی از زادگاه خود، همچنان خویشتن را متعلق به این آب و خاک دانسته و تمام کوششهای علمی و تلاش‌هایی که در زمینه‌های مختلف انسانی متحمل گردیده و افتخاراتی که در جهات ارجمند کسب کرده، همه را به رایگان در خدمت کشور و مردم سر زمینش می‌گذارد، شایسته‌تر این بود که بیش از اینها موردتوجه و تقدیر همگان قرار می‌گرفت و از وجود جامع‌الاطرافش بیش از اینها به نفع این میهن اسلامی استفاده می‌شد و بویژه از آگاهی‌های عمیق او از سیاست جهانی و تحلیل وقایع تاثیرگذار بین‌المللی و در حل مشکلات سیاسی کشورمان بهره می‌گرفتند.‏

‏و مقصود دیگرم این است که توجه هموطنان و بویژه مسئولان و سر رشته‌داران ‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه ص
‏امور کشور را به این نکته جلب کنم که از سرمایه‌های انسانی و علمی و از توانایی هوشمندان و فرهیختگان خود غفلت سزاوار نیست که اگر از دست رفتن سرمایه‌های مادی قابل جبران باشد، اما زیان از دست دادن سرمایه‌های معنوی و این گنجینه‌های گرانقدر انسانی اصلاً قابل تدارک نیست و علاوه بر این چه بسا موجبات ناامیدی در انسانهای مستعدی گردد که می‌توانند در آینده مشعل دار افتخار و پیشرفت و سعادت ملت و کشور باشند که آدمی در اثر تشویق و قدردانی صد بار توانائیش در سپردن راههای پررنج و مخاطره و افتخار و سعادتمندی و در عروج به قله‌های دور از دسترس ارزش‌های انسانی و معنوی افزونتر می‌گردد.‏

‏و خلاصه به امید آن که ضمن حقگزاری شایسته از تلاشهای فرزندان سخت‌کوشمان و بهره‌گیری از توانایی‌هایی که از تلاش و رنجهایشان حاصل شده به نحو شایسته، تقدیر کرده و مایه امید جوانان به آینده گردیم.‏

‏ ‏

تهران ـ علی اکبر صادقی

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه ض

  • . جناب حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر علی‌اکبر صادقی، استاد محترم حقوق دانشگاه شهید بهشتی، خود از  دامادهای  مرحوم آیت‌الله صدر بوده و همسر محترمه ایشان خواهر امام موسی صدر و خاله آقای دکتر  طباطبایی و نیز مادر سرکار خانم زهره صادقی؛ همسر گرامی و فاضله جناب حجت‌الاسلام سید محمد خاتمی  می‌باشد.
  • . Prof. Pfleiderer.