فصل اول : سابقه خانوادگی و تحصیلات

دوران تحصیلات

‏قبل از شروع به تحصیل ابتدا دو سال به مکتب خانه ای که در نزدیکی منزل ما قرار ‏‎ ‎‏داشت می رفتم. در آن جا روزها با خواندن قرآن و نیز از حفظ کردن اشعاری که هرگز ‏‎ ‎‏معانی آن را درک نمی کردم می گذشت.‏

‏هر سوره ای را که از قرآن حفظ می کردم برای پدربزرگم، مرحوم آیت الله صدر ‏‎ ‎‏می خواندم و به تناسب جایزه ای دریافت می کردم.‏

‏هنوز به هفت سالگی نرسیده بودم که وارد دبستان باقریه قم شدم، مدرسه، در پشت مدرسه فیضیه و در مجاور دارالشفاء قم قرار دشت، به طوری که رفت و آمد بچه ها ‏‎ ‎‏اجباراً از حیاط مدرسه فیضیه می گذشت. به علت آموزش های مکتب خانه، از همان ‏‎ ‎‏کلاس اول از هم دوره ای هایم جلوتر بودم به طوری که به پیشنهاد آموزگار کلاس ‏‎ ‎‏دوم،از اواسط سال تحصیلی به کلاس سوم راه یافتم و در حقیقت دو کلاس را در یک ‏‎ ‎‏سال گذراندم. هنگامی که دوره ابتدایی را به پایان رساندم، دبیرستان دین و دانش قم به ‏‎ ‎‏همت مرحوم دکتر بهشتی تاسیس شده بود، لذا وارد دبیرستان دین و دانش شدم. شهید بهشتی پیوسته در تلاش بود بهترین دبیران قم را دعوت به کار کند. شهید مفتح و ‏‎ ‎‏آیت الله مکارم شیرازی، همچنین استاد محمد علی فقیهی و مرحوم جزّی و مرحوم ‏‎ ‎‏رضوانی در زمره دبیرانی بودند که درکلاس های اول تا سوم دبیرستان ما تدریس ‏‎ ‎‏می کردند.‏

‏تاریخ و جغرافیای اسلام نیز جزو برنامه های درسی قرار داشت، که در واقع خارج ‏‎ ‎‏از برنامه های مدون وزارت فرهنگ آن زمان بود. از ویژگی های مدیریتی شهید بهشتی، ‏‎ ‎‏که خود زبان انگلیسی را تدریس می کرد، سوق دادن دانش آموزان مستعد به برنامه های ‏‎ ‎‏اجتماعی و فوق برنامه ای بود.‏


خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 24
‏به عنوان مثال در کلاس دوم دبیرستان بودم که یک مسابقه مقاله نویسی، تحت ‏‎ ‎‏عنوان «بهترین صفات یک انسان کدام است؟» با مدیریت آقای مکارم ترتیب داده شد. ‏‎ ‎‏موضوعی که من انتخاب کرده بودم، «استقامت و پایداری» بود که به عنوان مقاله برتر ‏‎ ‎‏شناخته شد و با قرائت آن در جشن مبعث در همان سال، جایزه ای که عبارت از یک ‏‎ ‎‏دوره کامل سخنرانی های مرحوم راشد بود به من تعلّق گرفت.‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 25