فصل اول : سابقه خانوادگی و تحصیلات

اشتغالات پراکنده برای تامین هزینه زندگی

‏شرایط زندگی و کار در اوقات مختلف در آلمان آن دوران، یعنی در سال های دهه 60 و 70 میلادی به کلی با امروز متفاوت بود. به مجرد آن که به اداره کاریابی سازمان (امور صنفی دانشجویان)‏‎[1]‎‏ مراجعه می کردیم، پیشنهادات مختلف برای انواع اشتغالات فراوان بود. به عنوان مثال اگر خواهان چند ساعات کار در همان روز بودیم، بسیار اتفاق ‏


خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 40
C:\Users\Archive9\Pictures\1.JPG
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 41

C:\Users\Archive9\Pictures\3.JPG C:\Users\Archive9\Pictures\2.JPG

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 42

C:\Users\Archive9\Pictures\4.JPG‏می افتاد که خانواده ای به یک نفر برای نگهداری طفل یا کودک خردسالشان در ساعات‏‏ ‏‏معینی از شب نیاز داشتند. پدر و مادر می بایست به یک میهمانی یا تئاتر یا جای دیگری‏‏ ‏‏می رفتند و از ساعت مثلاً 9 شب باید کسی از کودک آنهاکه به خواب رفته بود مراقبت‏‏ ‏‏می کرد. از این نوع اشتغالات برای من زیاد پیش می آمد. یا مثلاً رستورانی برای کار در‏‏ ‏‏آشپزخانه در ساعات آخر شب نیاز به فرد یا افرادی داشت که به شست وشوی ظرف‏‏ ‏‏بپردازد. این کار به خصوص برای پاره ای از رستورانها و هتل ها که گهگاه میهمانی های‏‏ ‏‏خاص داشتند و ظرفیت پرسنلی آنها کفایت نمی کرد، از دانشجویان و افراد خواهان این‏‏ ‏‏نوع کارها استفاده می کردند.‏

‏نوع دیگر از کار دراز مدت، توزیع روزنامه به منازل در ساعات اولیه بامداد بود، که در ازاء توزیع هر شماره روزنامه 10 یا 15 فنیگ (معادل سانتیم) می پرداختند.‏

‏به عنوان دانشجوی رشته شیمی مدتی نیز در تعطیلات میان ترمها در کارخانه بزرگ بایر که در شهر لورکوزن، در 70 کیلومتری شهر آخن قرار داشت کار می کردم. در یکی‏


خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 43

C:\Users\Archive9\Pictures\5.JPG


خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 44

C:\Users\Archive9\Pictures\6.JPG


خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 45

C:\Users\Archive9\Pictures\7.JPG


خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 46

C:\Users\Archive9\Pictures\8.JPG‏از این دفعات متجاوز از دو ماه و نیم در شهر لورکوزن اطاقی اجاره کردم تا بتوانم با کار حدود 12 تا 14 ساعات روزانه، مبالغ قابل توجهی پس‌نداز کنم. در روز آخر به حسابداری مراجعه کرده و کارمزد دو ماه و نیمه خود را دریافت کردم. مبلغی در حدود چهار هزار مارک بود. در آن روزها در بخش تولید پیریدین‏‎[2]‎‏ کار می کردم. این دارو بوی بسیار تیز و زننده ای داشت. در حسابداری، مامور پرداخت به من گفت که: حتی موهای سرم به شدت بوی زننده پیریدین می دهد. لذا دوباره به حمام رفته و با شامپوی مخصوص به شست وشوی موهایم پرداختم. هنگامی که لباس پوشیده و عازم خروج بودم متوجه شدم که تمام پول و حقوق دریافتی ام به سرقت رفته است، و به طوری که ‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 47
‏دوباره به حسابداری مراجعه کرده و برای پول قطار تا آخن چهل مارک از آنان قرض گرفتم. البته به یک کارگر ایتالیایی که در آن لحظه در حمام بود شک و گمان می بردم ولی راهی برای اثبات ادعای خود نداشتم. به هر حال با این خاطره تلخ و زحمات بر باد رفته دو ماه و نیم و جیب خالی تر از پیش، ترم تحصیلی را شروع کردم.‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 48

  • . Asta.
  • . Pyridin.