فصل اول : سابقه خانوادگی و تحصیلات

شروع تحقیقات با 20 کیلو پیله یخ زده از شمال لبنان

‏تا آن تاریخ ویژگی های شیموتریپسین موجود در بدن انسان و پاره ای از پستانداران ‏‎ ‎‏مورد بررسی قرار گرفته بود. این امر در ساختار گوارشی حشرات و به ویژه پیله و کرم ‏‎ ‎‏حشره در لحظات اولیه تکوین آنها ناشناخته بود. بدین منظور، من کار را از پیله زنبور ‏‎ ‎‏شروع کردم. توسط امام موسی صدر و با کمک دانشکده حشره شناسی دانشگاه ‏‎ ‎‏آمریکایی های بیروت 20 کیلوگرم پیله منجمد شده زنبور از شمال لبنان تهیه و برایم ‏‎ ‎‏ارسال شد. به همت حشره‌شناسان دانشکده بیولوژی خودمان، قطعه میانی روده کوچک ‏‎ ‎‏کرم زنبور استخراج و در اختیارم قرار گرفت؛ و از طرق مختلف فیزیکی و شیمیایی ‏‎ ‎‏سرانجام موفق شدم 15 میلی گرم شیموتریپسین خالص از 20 کیلو گرم (لارو) زنبور ‏‎ ‎‏به دست آورم.‏


خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 61

C:\Users\archive9\Desktop\Capture.JPG

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 62

‏بزرگ ترین مشکلی که سر راه قرار داشت، مقدار بسیار کم این آنزیم بود. با این مقدار ‏‎ ‎‏15 میلی گرم باید متجاوز از 6 هزار آزمایش مقایسه ای صورت می گرفت. چگونه؟ ‏

‏به ذهنم رسید که باید با رقیق کردن محلول، کار را شروع کرد. ولی رقّت بالا ‏‎ ‎‏حساسیت کار را کم کرده و وانگهی راه شناسایی ها را غیرممکن می سازد. برای این که ‏‎ ‎‏ذهن خواننده را متوجه اشکال کار کنم به ذکر یک مثال می پردازم.‏

‏یک استکان چای را در نظر بگیرید که یک حبه قند در آن حل شده است. وظیفه ‏‎ ‎‏شما این است که اولاً وجود قند (یا شکر) و ثانیاً مقدار آن ـ غلظت ـ را در آن استکان ‏‎ ‎‏شناسایی کنید. طبعاً با راه های متعارف آزمایشگاهی این امر بسیار آسان است. ولی اگر ‏‎ ‎‏این یک حبه قند در یک استخر آب ـ در استاندارد المپیک ـ حل شده باشد. آیا اثبات ‏‎ ‎‏وجود قند و  شناخت میزان آن در آب استخر به همان سادگی قبل هست؟ مسلماً خیر. ‏‎ ‎‏مشکل موجود سر راه کارهای تحقیقاتی من، این بود که اگر محلول آنزیم را به ‏‎ ‎‏اندازه ای رقیق کنم که کفاف آزمایش های لازم را بدهد، مقدار موجود در محلول بسیار ‏‎ ‎‏اندک و در حد همان مقدار قند موجود در آب استخر می بود، چه باید کرد؟ ‏

‏بالاخره با مطالعات مستمر و بررسی های مختلف به ذهنم رسید از اشعه رادیواکتیو ‏‎ ‎‏بهره بگیرم. بدین ترتیب که با ساختن داروهایی که می توانند به نسبت معین با مولکول ‏‎ ‎‏شیموتریپسین ترکیب قابل شناسایی بدهند. و با استفاده از سیستم هایی که میزان ‏‎ ‎‏اشعه های رادیو اکتیو را شمارش می کنند، مشکل رقیق بودن محلول را برطرف کنم. ‏‎ ‎‏یکی از موادی که فعالیت حیاتی این آنزیم را بکلی مختل می کرد و به عنوان سمّی ‏‎ ‎‏مهلک شناخته شده بود دی.ام.اس.اف ‏(DMSF)‎[1]‎‏ بود. به ذهنم رسید اگر در ساختار این ‏‎ ‎‏ماده از فلوئور (‏F‏) ایزوتوپ استفاده کنم، حتی با رقیق کردن 10 میلیارد برابر محلول ‏‎ ‎‏(یعنی در مقام قیاس، از یک‏CC‏ آن با استفاده از حلال مناسب ده میلیارد ‏CC‏ ـ یعنی ‏‎ ‎‏ده میلیون لیتر ـ محلول خواهم داشت). هنوز هم هر قطره آن چند هزار اشعه در ثانیه ‏‎ ‎‏خواهد داشت و از راه شمارش پالس اشعه ها می توان به میزان غلظت پی برد.‏


خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 63

C:\Users\archive9\Desktop\3.JPG

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 64
‏منتها از فکر تا عمل، از تئوری تا واقعیت خارجی، راهی طولانی در پیش بود. کار را به ‏‎ ‎‏لطف خدا شروع کردم. سرانجام سه سال بعد و در سحرگاه یک شب زمستانی، نتایج ‏‎ ‎‏هزاران آزمایش و ساخت متجاوز از 400 ماده شیمیایی با ساختارهای مولکولی و ‏‎ ‎‏فضایی متفاوت و مقایسه اعمال حیاتی و شیمیایی هر کدام با آنزیم شیموتریپسین ‏‎ ‎‏موجود در روده کوچک کرم زنبور و مطالعه تطبیقی این کنش ها با شیموتریپسین ‏‎ ‎‏موجود در بدن انسان، نتیجه مورد نظر بدست آمد. هر دو آنزیم ساختار شیمیایی و ‏‎ ‎‏مولکولی یکسانی در مرکز فعال خود دارند. بدین ترتیب قرابت و منشاحیاتی مشترک ‏‎ ‎‏هر دو به اثبات رسید.‏

‏همان شب گزارش مختصری از مراحل طی شده و نیز محاسبه نهایی و نتیجه ‏‎ ‎‏کارهای صورت گرفته را طی یادداشت کوتاهی تنظیم کرده و روی میز کار استادم قرار ‏‎ ‎‏داده و به منزل رفتم.‏

‏حدود ظهر که به دانشکده رفتم، همکارانم اظهار داشتند که پروفسور فلایدرر ‏‎ ‎‏بی صبرانه منتظر من است. نزد او رفتم، به من تبریک گفت و اظهار داشت باید هر چه ‏‎ ‎‏زودتر نتیجه حاصله را انتشار دهیم. روش ابداعی من در بکارگیری مواد رادیو اکتیو در ‏‎ ‎‏شناسائی محلول های با رقّت بالا در آن زمان بسیار با اهمیت تر از اصل مسئله یعنی ‏‎ ‎‏اثبات منشاء واحد اعمال گوارشی موجود در اندام هاضمه، زنجیره جانداران از پیله و ‏‎ ‎‏کرم زنبور تا انسان بود.‏

‏مجله «‏FEBC‏» ارگان «فدراسیون بیوشیمیست های اروپا» در شماره 1‏‎  /  ‎‏48 ص 53 به ‏‎ ‎‏تاریخ 1974 گزارش علمی مذکور را نشر داده بود.‏

‏این توفیق بزرگ و ثبت این ابداع به نام من راهگشای من و محققان دیگر در ‏‎ ‎‏مطالعات و پژوهش های آزمایشگاهی در زمینه شناخت عوامل ارثی بیماری های موروثی ‏‎ ‎‏و راه های مقابله با آنها بود. از این رهگذر به عضویت «جامعه پژوهشگران علوم تجربی ‏‎ ‎‏آلمان ـ‏DFG‏» در آمدم و بودجه کافی برای تحقیقات آتی در اختیارم قرار گرفت.‏

‏در بهار سال 1975(1354) رساله دکترایم را تحویل دادم و چند ماه بعد جلسه ‏‎ ‎‏امتحان شفاهی و دفاع از رساله ام برگزار شد. رشته هایی که باید در آن ها امتحان شفاهی ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 65
‏می دادم عبارت بودند از آنزیمولوژی و ژنیتیک در بیوشیمی، شیمی آلی، شیمی معدنی و ‏‎ ‎‏ماده انتخابی ترمودینامیک و شیمی فلزات و آلیاژها.‏

‏به دلیل کارهای سیاسی و فعالیت های اجتماعی دیگری که به موازات تحقیق و ‏‎ ‎‏تدریس داشتم و شرح آنها در فصول آتی همین کتاب آمده است. با صرف نیمی از ‏‎ ‎‏حقوق ماهانه شخصی ام، دو دستیار دیگر در کنار سه دستیاری که سازمان ‏DFG‏ در ‏‎ ‎‏اختیارم قرار داده بود استخدام کردم.‏

‏روزها را به تدریس و تلاش های سیاسی و اجتماعی مشغول بودم و غروب راهی ‏‎ ‎‏دانشکده می شدم. تا پاسی از نیمه های شب به مطالعه و بررسی نتایج آزمایش های ‏‎ ‎‏صورت گرفته توسط دستیارانم پرداخته و برنامه آزمایشگاهی روز بعد آنها را می نوشتم ‏‎ ‎‏و غالباً نزدیکی های سحر به منزل باز می گشتم.‏

‏در این روزها دختر ما غزاله نیز متولد شده بود. فاطی بعد از اتمام دوره ‏‎ ‎‏دانشگاهی اش در آخن، به بوخوم آمده و دررشته جامعه شناسی تعلیم و تربیت ثبت نام ‏‎ ‎‏کرده بود. کار منزل و امر نگاهداری غزاله را با یکدیگر تقسیم کرده بودیم. یک هفته ‏‎ ‎‏انجام تمامی کارها با من بود و هفته دیگر با فاطی. البته همین جا باید اعتراف کنم که ‏‎ ‎‏عدالت لازم غالباً توسط من خدشه دار می شد و اغلب فشار نگاهداری غزاله و کارهای ‏‎ ‎‏داخل منزل در کنار تحصیل و دانشگاه بیشتر بر دوش فاطی سنگینی می کرد؛ ولی او هم ‏‎ ‎‏با نهایت گشاده رویی و با ملاحظه تلاش های علمی و اجتماعی و مبارزات سیاسی من ‏‎ ‎‏آن وضع را تحمل می کرد.‏

‏موادی را که برای تدریس انتخاب کرده بودم، غیر از رشته تخصصی ام یعنی ‏‎ ‎‏بیوشیمی و ژنتیک بود. هدف من از این کار این بود که پیوسته به دیگر شاخه های ‏‎ ‎‏بسیار جالب علم شیمی، حضور ذهن داشته باشم. در آن زمان ضرورتاً 12 تا 16 ساعت ‏‎ ‎‏در هفته به تدریس اشتغال داشتم.‏

‏مرکز ثقل تحقیقات علمی و آزمایشگاهی من مطالعه ژنتیکی بیماری های گوارشی و ‏‎ ‎‏ریزش مو ـ کچلی ـ بود که بطور ارثی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شد. هدف از ‏‎ ‎‏این تحقیقات شناسایی عوامل ارثی بیماری های مذکور و راه های درمان و قطع تاثیرات ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 66
‏ژنتیکی آنها بود. امکانات تحقیقاتی مالی و پرسنلی که از طرف سازمان ‏DFG‏ در ‏‎ ‎‏اختیارم قرار داشت، بسیار گسترده بود. نتایجی را که بدانها دست یافته بودم و پیوسته ‏‎ ‎‏منتشر می شدند، نوید این را می داد که تا اواخر سال 1980 یا 1981 (60 / 1359) نتیجه ‏‎ ‎‏مورد نظر به دست آید و یکی از معضلات بزرگ بیماری های ارثی برطرف گردد. ولی...‏

‏حضور امام در پاریس و پیوستن به ایشان و بازگشت به ایران و حوادث بعدی، ‏‎ ‎‏مسیر دیگری را در زندگ من رقم زدند که در فصول آتی به تفصیل بدانها پرداخته ام.‏


خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 67

‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 68

  • . Dimenthylsulfonylfluoride.