فصل سوم : کنفدراسیون دانشجویان و محصلین ایرانی

فصل سوم

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

کنفدراسیون دانشجویان و محصلین ایرانی

‏ ‏


خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 163


خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 164

‎ ‎

‏تقریباً از همان هفته های اول ورود به شهر آخن در مرداد ماه 1341، به اتفاق حسین ‏‎ ‎‏کتابی، میزبان مهربانم، به جلسات گه وگاه نامنظم ایرانیان که اکثر افراد آن را در آن ‏‎ ‎‏روزها وابستگان به حزب توده تشکیل می دادند راه یافتم. معدودی دانشجویان نیز ‏‎ ‎‏طرفدار جبهه ملی بودند ولی نقش تعیین کننده ای در آن مقاطع نداشتند. در آن موقع که ‏‎ ‎‏من جوانی 18 ساله بودم، از این دسته بندی ها اطلاع درستی نداشتم. برای شرح فعالیت ‏‎ ‎‏در سازمان دانشجویی وابسته به کنفدراسیون بد نیست ابتدا اشاره کوتاهی به حوادث ‏‎ ‎‏سیاسی درون کشور و نیز تاریخچه تاسیس این نهاد پرماجرای صنفی دانشجویی ‏‎ ‎‏بیفکنیم؛ و سپس روند جریان را خصوصاً بعد از خرداد 1342 پی بگیریم.‏

‏در اینجا تذکر دو نکته را نیز ضروری می دانم: نخست این که در این اشاره کوتاه ‏‎ ‎‏نمی توان به بازگویی تاریخ کامل فعالیت کنفدراسیون و مبارزات آن علیه رژیم شاه ‏‎ ‎‏پرداخت. شرح و تفصیل تحولات گسترده ای که با پیروزی انقلاب کمونیستی چین و ‏‎ ‎‏تکوین جنبش های مسلحانه و آزادی بخش در کشورهای آمریکای لاتین، فلسطین و ‏‎ ‎‏بعدها در ایران صورت پذیرفت و اثرات عمیق ایدئولوژیکی و سیاسی بر مجموعه ‏‎ ‎‏مبارزات صنفی سیاسی آن دوران گذارد، نیازمند ارائه نتایج تحقیقات و پژوهشهای ‏‎ ‎‏تاریخی گسترده ای است که در چهارچوب کتاب حاضر نمی گنجد.‏

‏دوم: در فصل نامه متین ارگان پژوهشکده امام خمینی شماره پنج صفحه 363 متن ‏‎ ‎‏سخنرانی اینجانب در آن پژوهشکده تحت عنوان پانزدهم خرداد و جنبش دانشجویی ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 165
‏خارج از کشور درج شده است. مطالب این فصل، در واقع شرح و بسط آن گفتار ‏‎ ‎‏می باشد. در باز خوانی مجدد مطلب یاد شده و مراجعه به اسناد و مدارک تاریخی، چه ‏‎ ‎‏مربوط به کنفدراسیون و چه در ارتباط با اتحادیه انجمن های اسلامی متوجه شدم تاریخ ‏‎ ‎‏معدودی از وقایع ذکر شده و نیز آنجا که نام افراد و یا رهبران دستجات و گروه ها پیش ‏‎ ‎‏آمده، نیاز به اصلاحات مختصری دارد. البته این امر در آن سخنرانی به ویژه آنکه بدون ‏‎ ‎‏آمادگی قبلی و صرفاً بر مبنای حافظه و نیز انجام وظیفه ایراد شده بود اجتناب ناپذیر ‏‎ ‎‏بوده است. در تدوین خاطرات حاضر از منابع و نشریات هر دو سازمان یاد شده و نیز ‏‎ ‎‏کتاب تحقیقی و ارزشمند «کنفدراسیون؛ تاریخ جنبش دانشجویی ایران» نوشته افشین ‏‎ ‎‏متین ترجمه ارسطو آذری، بهره برده ام.‏

‏دقت و مطالعه در مطالب این فصل را برای دانشجویان عزیز و سازمان های آنان ‏‎ ‎‏مفید می دانم، چرا که نشان می دهد، تاثیر احزاب سیاسی و انتقال درگیری های آنان به ‏‎ ‎‏درون سازمان های صنفی سیاسی دانشجویی تا چه حد می تواند زیانبار و مخرّب باشد. ‏‎ ‎‏کنفدراسیون، سازمانی که در دهه 60 میلادی، به دلیل شرایط خفقان حاکم بر کشور و ‏‎ ‎‏فقدان اپوزیسیون نیرومند در داخل، معضل بزرگی برای رژیم گشته بود، تا جایی که به ‏‎ ‎‏حکم دادستان نظامی، غیر قانونی اعلام شد و نیز در تنویر افکار عمومی جهان و دفاع ‏‎ ‎‏از زندانیان سیاسی و مبارزه با احکام دادگاههای نظامی، توفیقات سرشاری را به دست ‏‎ ‎‏آورده بود، با درگیر شدن در مسائل احزاب سیاسی، از اوایل دهه 70 به ویژه با خیزش ‏‎ ‎‏قیام مردم و رشد مبارزات ملت مسلمان، که مآلاً به انقلاب اسلامی در بهمن 57 ‏‎ ‎‏انجامید، رو به فروپاشی نهاد و سرانجام در اوج انقلاب اسلامی و روزهای پرشکوه ‏‎ ‎‏تاریخی ملت ایران از صحنه سیاسی غایب گشت.‏

‎ ‎

‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 166