فصل اول
سفر به لبنان
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 1
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 2
همیشه گفتهام که امام موسی صدر در تکوین فکری وشخصیتی من در تمامی مراحل زندگیام نقش اساسی داشته است. تا آن جا که به دوران کودکیام بر میگردد، همواره مورد عنایت ایشان قرار داشتهام. خاطرات فراوانی از آن دوران به یاد دارم که در قسمتهای مختلف این کتاب و به تناسب مطلب به پارهای از آنها اشاره کردهام.
زمانی که برای ادامه تحصیل عازم آلمان میشدم، ابتدا به لبنان رفتم (دی ماه 1340). 26 روز در آنجا بودم. چند ماهی قبل از آن امام صدر، مادربزرگ و دو تن از خالههایم را (خانمها فاطمه و رباب) به لبنان برده بودند. فاطمه خانم که بعدها به همسری شهید سید محمدباقر صدر در آمد، با من هم سن بود. دوران کودکی را تقریباً پابهپای هم گذرانده بودیم؛ و روابط صمیمی و خاصی با یکدیگر داشتیم. آن چه بعدها بر سر ایشان آمد، اگر روزی به رشته تحریر درآید بسیار آموزنده و عبرتانگیز خواهد بود، و در عین حال نشان میدهد که صبر و بردباری توام با شجاعت و عزت و تقوا چگونه خمیرمایه خاندان و تبار صدر است. زندگی پر بار در کنار آیتالله سید محمد باقر صدر و خواهر فاضلهاش، شهید بنتالهدی، و نیز آنچه در اثر جنایات و قساوتهای صدام بر سر او آمد، داستان پرماجرا و پردرد و پرافتخاری است که انشاءالله اگر خدا توفیق دهد در آینده بدان خواهم پرداخت.
در سال 1340، زمانی که به لبنان رفتم، دایی جان که حدود دو سال از استقرارشان
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 3
در لبنان میگذشت، اصرار داشت در لبنان بمانم و در دانشگاه آمریکائیها ادامه تحصیل دهم، ولی من از دو سال قبل تصمیم خود را گرفته بودم.
در آن مدت و طی چند هفته اقامت در لبنان، تا حدودی از برنامهها شیوه و منش تربیتی و ابعاد اجتماعی فعالیتهای ایشان آگاهی حاصل کردم. همان 26 روزی که با ایشان بودم دگرگونی عجیبی در افکار و برنامههای اجتماعی من به وجود آمد؛ به گونهای که زمینه تلاشهای اجتماعی و سیاسی آینده مرا پی افکند.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 4