فصل سوم : گفتگـو

استادان امام صدر

‏بد نیست در همین‌جا به درسهایی که امام صدر پیش آقاجون خواندند هم اشاره‌ای ‏‎ ‎‏داشته باشم. آقاجون نقل می‌کردند که وقتی امام صدر وارد طلبگی شد پدرشان معلمی ‏‎ ‎‏‌برای ایشان به خانه آورد، دایی جون (امام موسی صدر) مقدمات و صرف و نحو را ‏‎ ‎‏خیلی زود و به طور خصوصی در خانه خواند تا به شرح لمعه و قوانین رسید. آقاجون ‏‎ ‎‏تاکید داشت که امام موسی خیلی خوب درس می‌خواند و واقعاً به تحصیل علاقمند بود ‏‎ ‎‏و سعی می‌کرد هر کتابی را شب و روز بخواند تا تمام شود. حتی آقاجون نقل می‌کردند‏‎ ‎‏که وقتی تابستان به وشنوه ـ روستایی نزدیک قم ـ می‌رفتیم، آقا موسی ما را ول ‏‎ ‎‏نمی‌کرد و صبح و عصر درس می‌خواند. به همین ترتیب در همان تابستان امام صدر ‏‎ ‎‏شرح لمعه را تمام کرد. بعد‌ها امام موسی صدر شرح لمعه و قوانین را درس می‌داد که ‏‎ ‎‏مورد استقبال هم واقع می‌شد. از جمله شاگردان ایشان در درس قوانین، آیت‌الله آقای ‏‎ ‎‏حاج شیخ یوسف صانعی و دکتر غلامحسین دینانی بودند. دایی‌جان دروس رسائل و‏‎ ‎


خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 28

C:\Users\Asus\Pictures\۲.JPG

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 29

‏مکاسب را هم نزد مرحوم پدرم خواند که در این درس آیت‌الله شبیری نیز شرکت ‏‎ ‎‏می‌کردند. آقاجون می‌گفتند ایشان در این دوره به قدری سریع پیشرفت کرد که در ‏‎ ‎‏مدتی کوتاه از غور در سطوح عالیه بی‌نیاز شد.‏

*لطفاً به دیگر اساتید و هم بحثهای ایشان هم اشاره‌ای بفرمایید.

‏از اساتید برجسته ایشان در قم می‌توان از آیت‌الله محقق داماد، آیت‌الله سیداحمد ‏‎ ‎‏خوانساری، آیت‌الله حجت کوه‌کمره‌ای، امام خمینی، علامه سید محمدحسین طباطبایی ‏‎ ‎‏نام برد. امام موسی صدر در سال 1334 شمسی به نجف رفتند و در درس خارج مراجع ‏‎ ‎‏بزرگ آیت‌الله العظمی ‌سیدمحسن حکیم، آیت‌الله العظمی ‌آل‌یاسین و آیت‌الله العظمی‌ ‏‎ ‎‏خویی شرکت کردند. در قم غیر از آقای شبیری زنجانی با آقای موسوی اردبیلی و ‏‎ ‎‏شهید بهشتی هم‌درس و هم‌بحث بودند.‏

* ظاهراً هم‌بحثیهای امام موسی صدر که هم اکنون جزء اعاظم حوزه هستند مطالبی را درباره استعداد و ذوق فقهی ایشان بیان کرده‌اند.

‏بله! آیت‌الله شبیری گفته‌اند فایده یک جلسه مباحثه با آقا موسی صدر به اندازه یک ‏‎ ‎‏هفته بحث با دیگران بود. همچنین آیت‌الله موسوی اردبیلی می‌گفتند که درایت، هوش، ‏‎ ‎‏دقت و تامل ایشان در مسائل علمی ‌او را بالاتر از بقیه دوستانشان قرار داده بود.‏

* آیا مرحوم آیت الله العظمی‌سلطانی در عرصه‌های عمده فکری و فقهی انقلاب، با آنچه که طی این سالها گذشت موافق بودند؟

‏اگر از برخی موارد بگذریم، بطور اجمال می‌گویم بله. اما از نظر اعتقادی و مبنایی، ‏‎ ‎‏ایشان نسبت به فقه حکومتی نظر خاصی داشتند. در مورد احکام فقهی معتقد بودند که ‏‎ ‎‏جز در مورد احکام عبادی که غالباً دیروز و امروز نمی‌شناسد؛ نماز صبح در صدر ‏‎ ‎‏اسلام دو رکعت بوده و امروز نیز دو رکعت است، که از منابع استخراج می‌شوند؛ ‏‎ ‎‏تمامی اموری که در زمان‌های مختلف حادث می‌شوند یعنی کلیه احکام اجتماعی شامل ‏‎ ‎‏اقتصاد و معاملات و سیاسیات و قوانین اجتماعی و حقوق جزا و روابط فرد و جامعه و ‏‎ ‎‏نظایر آنها همگی تابع عقل صلحا و کارشناسان همان فن است. مصلحت جامعه را ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 30
‏کارشناسان فن تشخیص می‌دهند و فقیه بر مبنای عقل و نظرات کارشناسان احکام ‏‎ ‎‏فقهی را صادر می کند. احکام اجتماعی اسلام بر اساس مصلحت روز جامعه صادر ‏‎ ‎‏می‌شود. البته این عقیده را نداشتند که حکومت فقط در انحصار امام معصوم است. این ‏‎ ‎‏از نظر مبنای فقهی ایشان بود! اما از نظر ذائقه فقهی، ایشان در بسیاری از موارد نسبت ‏‎ ‎‏به آنچه که امروز در جریان است، نظرات متفاوتی داشتند! مثلاً در مورد برخی از ‏‎ ‎‏احکامی‌که اجرا می‌شود، می‌گفتند که یک مبنای فقهی وجود دارد که می‌گوید: اجرای ‏‎ ‎‏«هر حکمی ‌که موجب وهن اسلام می‌گردد، حرام است!». تصریح می‌کردند که این یک ‏‎ ‎‏اصل واضح فقهی است! مثلاً در مورد سنگسار کردن زن می‌گفتند که اصلاً اجرای این ‏‎ ‎‏حکم حرام است! و اضافه می‌کردند در مورد مبانی فقهی این حکم باید غور بیشتری ‏‎ ‎‏شود، چرا که در قرآن به این اصل اشاره‌ای نشده است. گذشته از اینکه واقعاً نمی‌دانم ‏‎ ‎‏وقوع زنا اصلاً چگونه برای یک قاضی ثابت می‌شود! ایشان می‌گفتند که شرع به ‏‎ ‎‏گونه‌ای راه را بسته است که اثبات جرم حقیقتاً بسیار مشکل و حتی تعلیق به محال شده است!‏

‏مت‏‏ا‏‏سفانه منافقین اخیراً فیلمی‌ساخته‌اند که ماجرای سنگسار کردن یک زن را نشان ‏‎ ‎‏می‌دهد! این فیلم ساختگی امروزه در جهان نشان داده می‌شود. تعدادی افراد در لباس ‏‎ ‎‏روحانی و نیروی انتظامی ‌را از پشت سر نشان می‌دهند که دور تا دور زن ایستاده‌اند و ‏‎ ‎‏شعار می‌دهند! شعارهایی با مضمون «الله اکبر! بزنید! ان‌شاءالله به بهشت می‌روید!» ‏‎ ‎‏صدای شعار حاضرین با آه و ناله‌های زن در هم آمیخته و در فیلم به گوش می‌رسد و ‏‎ ‎‏بسیار ناگوار و موهن است! مرحوم پدرم چنین کارهایی را از مصادیق خلاف شرع ‏‎ ‎‏می‌دانستند!‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 31