بد نیست در همینجا به درسهایی که امام صدر پیش آقاجون خواندند هم اشارهای داشته باشم. آقاجون نقل میکردند که وقتی امام صدر وارد طلبگی شد پدرشان معلمی برای ایشان به خانه آورد، دایی جون (امام موسی صدر) مقدمات و صرف و نحو را خیلی زود و به طور خصوصی در خانه خواند تا به شرح لمعه و قوانین رسید. آقاجون تاکید داشت که امام موسی خیلی خوب درس میخواند و واقعاً به تحصیل علاقمند بود و سعی میکرد هر کتابی را شب و روز بخواند تا تمام شود. حتی آقاجون نقل میکردند که وقتی تابستان به وشنوه ـ روستایی نزدیک قم ـ میرفتیم، آقا موسی ما را ول نمیکرد و صبح و عصر درس میخواند. به همین ترتیب در همان تابستان امام صدر شرح لمعه را تمام کرد. بعدها امام موسی صدر شرح لمعه و قوانین را درس میداد که مورد استقبال هم واقع میشد. از جمله شاگردان ایشان در درس قوانین، آیتالله آقای حاج شیخ یوسف صانعی و دکتر غلامحسین دینانی بودند. داییجان دروس رسائل و
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 28
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 29
مکاسب را هم نزد مرحوم پدرم خواند که در این درس آیتالله شبیری نیز شرکت میکردند. آقاجون میگفتند ایشان در این دوره به قدری سریع پیشرفت کرد که در مدتی کوتاه از غور در سطوح عالیه بینیاز شد.
*لطفاً به دیگر اساتید و هم بحثهای ایشان هم اشارهای بفرمایید.
از اساتید برجسته ایشان در قم میتوان از آیتالله محقق داماد، آیتالله سیداحمد خوانساری، آیتالله حجت کوهکمرهای، امام خمینی، علامه سید محمدحسین طباطبایی نام برد. امام موسی صدر در سال 1334 شمسی به نجف رفتند و در درس خارج مراجع بزرگ آیتالله العظمی سیدمحسن حکیم، آیتالله العظمی آلیاسین و آیتالله العظمی خویی شرکت کردند. در قم غیر از آقای شبیری زنجانی با آقای موسوی اردبیلی و شهید بهشتی همدرس و همبحث بودند.
* ظاهراً همبحثیهای امام موسی صدر که هم اکنون جزء اعاظم حوزه هستند مطالبی را درباره استعداد و ذوق فقهی ایشان بیان کردهاند.
بله! آیتالله شبیری گفتهاند فایده یک جلسه مباحثه با آقا موسی صدر به اندازه یک هفته بحث با دیگران بود. همچنین آیتالله موسوی اردبیلی میگفتند که درایت، هوش، دقت و تامل ایشان در مسائل علمی او را بالاتر از بقیه دوستانشان قرار داده بود.
* آیا مرحوم آیت الله العظمیسلطانی در عرصههای عمده فکری و فقهی انقلاب، با آنچه که طی این سالها گذشت موافق بودند؟
اگر از برخی موارد بگذریم، بطور اجمال میگویم بله. اما از نظر اعتقادی و مبنایی، ایشان نسبت به فقه حکومتی نظر خاصی داشتند. در مورد احکام فقهی معتقد بودند که جز در مورد احکام عبادی که غالباً دیروز و امروز نمیشناسد؛ نماز صبح در صدر اسلام دو رکعت بوده و امروز نیز دو رکعت است، که از منابع استخراج میشوند؛ تمامی اموری که در زمانهای مختلف حادث میشوند یعنی کلیه احکام اجتماعی شامل اقتصاد و معاملات و سیاسیات و قوانین اجتماعی و حقوق جزا و روابط فرد و جامعه و نظایر آنها همگی تابع عقل صلحا و کارشناسان همان فن است. مصلحت جامعه را
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 30
کارشناسان فن تشخیص میدهند و فقیه بر مبنای عقل و نظرات کارشناسان احکام فقهی را صادر می کند. احکام اجتماعی اسلام بر اساس مصلحت روز جامعه صادر میشود. البته این عقیده را نداشتند که حکومت فقط در انحصار امام معصوم است. این از نظر مبنای فقهی ایشان بود! اما از نظر ذائقه فقهی، ایشان در بسیاری از موارد نسبت به آنچه که امروز در جریان است، نظرات متفاوتی داشتند! مثلاً در مورد برخی از احکامیکه اجرا میشود، میگفتند که یک مبنای فقهی وجود دارد که میگوید: اجرای «هر حکمی که موجب وهن اسلام میگردد، حرام است!». تصریح میکردند که این یک اصل واضح فقهی است! مثلاً در مورد سنگسار کردن زن میگفتند که اصلاً اجرای این حکم حرام است! و اضافه میکردند در مورد مبانی فقهی این حکم باید غور بیشتری شود، چرا که در قرآن به این اصل اشارهای نشده است. گذشته از اینکه واقعاً نمیدانم وقوع زنا اصلاً چگونه برای یک قاضی ثابت میشود! ایشان میگفتند که شرع به گونهای راه را بسته است که اثبات جرم حقیقتاً بسیار مشکل و حتی تعلیق به محال شده است!
متاسفانه منافقین اخیراً فیلمیساختهاند که ماجرای سنگسار کردن یک زن را نشان میدهد! این فیلم ساختگی امروزه در جهان نشان داده میشود. تعدادی افراد در لباس روحانی و نیروی انتظامی را از پشت سر نشان میدهند که دور تا دور زن ایستادهاند و شعار میدهند! شعارهایی با مضمون «الله اکبر! بزنید! انشاءالله به بهشت میروید!» صدای شعار حاضرین با آه و نالههای زن در هم آمیخته و در فیلم به گوش میرسد و بسیار ناگوار و موهن است! مرحوم پدرم چنین کارهایی را از مصادیق خلاف شرع میدانستند!
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 31