فصل سوم : کنفدراسیون دانشجویان و محصلین ایرانی

تبعید امام به ترکیه و سفر امام صدر به واتیکان‌

‏به دنبال این سخنرانی سحرگاه 13 آبان 1343 امام دستگیر و سپس به ترکیه تبعید ‏‎ ‎‏می شوند. بعد از چند مدت هم حاج آقا مصطفی دستگیر و ایشان نیز به ترکیه تبعید ‏‎ ‎‏می گردند.‏

‏با تبعید امام به ترکیه، امام موسی صدر به واتیکان سفر می کند و طی ملاقاتی ‏‎ ‎‏طولانی و فشرده از پاپ اعظم می خواهد که برای رهایی امام از تبعید اقدام کنند. در ‏‎ ‎‏اروپا نیز بیانیه های متعددی توسط برادران انجمن اسلامی سازمان ‏UMSO‏ در حمایت از ‏‎ ‎‏امام و قیام روحانیت در ایران صادر می گردد. در تهران و قم و مشهد، در بازار و ‏‎ ‎‏دانشگاه نیز اعتراضات به تبعید امام ادامه یافت سرانجام امام و حاج آقا مصطفی در 13 ‏‎ ‎‏مهر ماه 1344 از ترکیه به عراق تبعید می گردند.‏

‏شاه خیال می کرد، شرایط حوزه نجف امام را در خود تحلیل برده و حرکت ایشان ‏‎ ‎‏به خاموشی خواهد گرایید.‏

‏گفتگوی ایشان با آیت الله حکیم در نجف در همان روزهای اول ورودشان، روشنگر ‏‎ ‎‏همه چیز هست الاّ سکوت و یا تصمیم به سکوت پیرامون حوادث ایران.‏

‏مطالب رد و بدل شده میان ایشان و آیت الله حکیم عیناً نقل می گردد:‏

‏چند روز پس از تبعید امام از ترکیه به عراق، امام خمینی در شب 27 مهرماه 1344 ‏‎ ‎‏در نجف اشرف به دیدار مراجع تقلید رفت. گفتگوی آن حضرت با آیت الله حکیم ‏‎ ‎‏بیانگر عزم راسخ امام در انجام رسالت خویش در حوزه نجف و همچنین نشان دهنده ‏‎ ‎‏تفکر و فضای حاکم بر این حوزه است که عیناً نقل می شود:‏

‏امام خمینی: «خوبست برای تغییر آب و هوا به ایران بروید و اوضاع آن جا را از ‏‎ ‎‏نزدیک ببینید و مشاهده کنید که بر این ملت مسلمان چه می گذرد. در زمان مرحوم ‏‎ ‎‏بروجردی عدم اقدام ایشان را علیه دولت جابره حمل بر صحت می کردم و می گفتم ‏‎ ‎‏مطالب را به ایشان نمی رسانند. نسبت به جناب عالی هم این طور معتقدم که فجایع ‏‎ ‎‏حکومت ایران را به سمع شما نمی رسانند والا شما هم ساکت نمی ماندید. ‏

‏در تهران به عنوان 25 سال سلطنت پهلوی جشن گرفتند و به زور چهارصد هزار ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 196
‏دلار از این مردم فقیر برای مصارف جشن گرفتند، 800 دختر و 800 پسر را به عنوان ‏‎ ‎‏دعا در محلی به جان هم انداختند. به عنوان دعا چه کرده اند! از گفتنش خجلم.‏

‏آیت الله حکیم: شما که این جا هستید، به من لطفی ندارد ایران بروم؛ وانگهی چه ‏‎ ‎‏می شود کرد، چه اثری دارد؟‏

‏امام: قطعاً اثر دارد، ما با همین قیام تصمیمات خطرناک دولت را متوقف کردیم، ‏‎ ‎‏چطور اثر ندارد؟ اگر علما اتحاد داشته باشند قطعاً موثر است. ‏

‏آقای حکیم: اگر احتمال عقلایی نیز داشته باشد و از طریق عقلایی اقدام شود ‏‎ ‎‏خوبست.‏

‏امام: قطعاً تاثیر دارد، چنانچه اثر هم دیدیم و منظور ما از اقدام، اقدام عاقلانه است ‏‎ ‎‏و اقدام غیرعاقلانه اصلاً مورد بحث نیست. مقصود، اقدام علما و عقلاء ملت است.‏

‏مرحوم حکیم: اقدام حاد کنیم مردم از ما تبعیت نمی کنند... برای دین سینه چاک ‏‎ ‎‏نمی کنند.‏

‏امام: عرض کردم که مردم در پانزده خرداد جوانمردی و صداقت خود را نشان ‏‎ ‎‏دادند.‏

‏مرحوم حکیم: اگر قیام کنیم و خونی از بینی کسی بریزد، سروصدایی بشود مردم به ‏‎ ‎‏ما ناسزا می گویند و سروصدا راه می اندازند.‏

‏امام: ما که قیام کردیم از احدی بجز مزید احترام و سلام و دستبوسی ندیدیم و هر ‏‎ ‎‏که کوتاهی کرد حرف سرد شنید و مورد بی ارادتی مردم واقع شد. در تبعید ترکیه به ‏‎ ‎‏یکی از دهات ترکیه که اسمش یادم نیست رفتم. اهالی آن ده گفتند وقتی آتاتورک ‏‎ ‎‏مشغول عملیات ضد دینی خود شد علمای ترکیه جمع شدند و به اتفاق مشغول فعالیت ‏‎ ‎‏علیه تصمیمات آتاتورک شدند. آتاتورک ده را محاصره و چهل نفر از علمای ترکیه را ‏‎ ‎‏به قتل رسانید. من شرمنده شدم، پیش خود فکر کردم که آن ها سنی می باشند. وقتی ‏‎ ‎‏خطر را به دین اسلام نزدیک می بینند، چهل نفر کشته می دهند ولی علمای شیعه در این ‏‎ ‎‏خطر عظیمی که بر دیانتمان وارد آمده خون از دماغمان نیامد (نه از دماغ من و نه شما ‏‎ ‎‏و نه دیگری). واقعاً جای خجلت است. ‏


خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 197
‏آقای حکیم: چه باید کرد بایستی احتمال اثر بدهیم، کشته دادن چه اثر دارد؟‏

‏امام: عملیات ضد دینی دو جور است. یکی مثل رضاخان، بی دینی می کرد و ‏‎ ‎‏می گفت: من می کنم و نسبت به شرع نمی داد. البته موضوع اقدام علیه او از باب نهی از ‏‎ ‎‏منکر بود ولی شاه فعلی هر عمل ضد قرآن و مذهب می کند و می گوید: از دین است، ‏‎ ‎‏نظر قرآن چنین است، من از قرآن کریم می گویم. این بدعت عظیم که بر اساس دیانت ‏‎ ‎‏لطمه وارد می کند قابل تحمل نیست. باید جانبازی کرد، بگذارید تاریخ ثبت کند که ‏‎ ‎‏وقتی دین مورد حمله واقع شد عده ای از علمای شیعه قیام کردند و دسته ای از آن ها ‏‎ ‎‏کشته شدند. ‏

‏مرحوم حکیم: تاریخ چه فایده ای دارد باید اثر داشته باشد. ‏

‏امام: چطور فایده ندارد؟ مگر قیام حسین بن علی علیهماالسلام به تاریخ خدمت ‏‎ ‎‏موثری نکرد؟ و چه بهره بزرگی از قیام آن حضرت می گیریم؟ ‏

‏مرحوم حکیم: راجع به امام حسن چه می فرمایید؟ ایشان که قیام نکردند. ‏

‏امام: اگر امام حسن هم به اندازه شما مرید داشت قیام می کرد. در اول امر قیام کرد، ‏‎ ‎‏دید مریدها فروخته شده اند لذا فتح نکرد. اما شما در تمام ممالک اسلامی مقلد و مرید ‏‎ ‎‏دارید.‏

‏مرحوم حکیم: من که نمی بینم کسی را داشته باشم که اگر اقدامی کردیم تبعیت ‏‎ ‎‏نماید. امام: شما اقدام و قیام نمایید من اولین کسی خواهم بود که از شما تبعیت خواهم کرد!‏

‏مرحوم حکیم: لبخند و سکوت...»‏‎[1]‎

‏یکی از دلایل اساسی مشکلات ما در انتشار بیانیه های روحانیون و امام در آن زمان ‏‎ ‎‏در اروپا، سکوت سایه افکنده بر حوزه نجف و بخش اعظم روحانیت و مراجع در ایران ‏‎ ‎‏بود. حاکمیت ارتجاع بر اوضاع نجف به حدی بود که امام دوران اقامت خود را در ‏‎ ‎‏نجف از تلخ ترین دوران حیات خود می نامند.‏


خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 198
‏در سفرهایی که در آن دوران به نجف انجام می دادم و طی ملاقات های طولانی که ‏‎ ‎‏با شهید سیدمحمد باقر صدر و یاران امام و نیز حاج آقا مصطفی خمینی داشتم، به ‏‎ ‎‏حدی از اوضاع نجف متاثر بودم که به عناوین مختلف مانع از اعزام نمایندگانی دیگر از ‏‎ ‎‏طرف اتحادیه انجمن های اسلامی در اروپا به نجف می شدم. می ترسیدم که آنان از دین ‏‎ ‎‏و روحانیت متنفر شوند. حتی این مطلب را یکبار به برادر عزیزم دعایی گفته بودم که ‏‎ ‎‏ایشان نیز مطلب را عیناً برای امام نقل کرده بود.‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 199

  • . کوثر، جلد اول صفحه 198 (چاپ موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)).