فصل سوم : گفتگـو

امام صدر و موسیقی کلاسیک اروپایی

‏اما در مورد موسیقی مطلبی باقی ماند که مایلم اینجا بیان کنم! یادم هست در همان ‏‎ ‎‏اولین سفرشان به آلمان، اظهار داشتند که یک عنصر محرکی باید در موسیقی غرب ‏‎ ‎‏باشد که سوای از موسیقی ماست. می‌گفتند: «منش‏‏ا‏‏ تحرک و عنصر اصلی در موسیقی ‏‎ ‎‏مشرق زمین حرمان است! اینجا قاعدتاً این امر وجود ندارد! بشکاف و دقت کن! ببین ‏‎ ‎‏انگیزه‌ها و منش‏‏ا‏‏ و مهمترین ویژگی موسیقی کلاسیک مغرب زمین در کجاست!». همین ‏‎ ‎‏حرف باعث شد تا من به یک دوره آموزش موسیقی کلاسیک روی آورم و در آن غور ‏‎ ‎‏کنم! یکبار که سمفونی شماره پنج بتهوون را برای ایشان جمله به جمله تشریح ‏‎ ‎‏می‌کردم، گفتم چایکفسکی باله‌ای دارد به نام «دریاچه قو»! حیف که شما نمی‌توانید آنرا ‏‎ ‎‏ببینید! دایی‌جان گفتند: «مگر چه اشکالی دارد؟». گفتم: در روی سن علاوه بر ارکستر ‏‎ ‎‏بزرگ هنرمندانی هستند که حرکات باله را اجرا می‌کنند...». ایشان گفتند که اگر من یک ‏‎ ‎‏وقت سفری در اروپا بودم و در همان زمان آن را اجرا می‌کردند می‌خواهم ببینم! اینجا ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 42
‏باز یک جمله‌ای به من گفتند که همواره در ذهنم نقش بسته است! گفتند: «مت‏‏ا‏‏سفانه ‏‎ ‎‏علمای ما آنچنان خودشان را به گذشته وصل کرده‌اند که هر چیز نویی که می‌آید، فوراً ‏‎ ‎‏نسبت به آن موضع سلبی می‌گیرند! یعنی قبل از اینکه بررسی کنند و ببینند که این چیز ‏‎ ‎‏به چه دلیل بوجود آمده، چه ضرورتی ایجابش کرده و به چه کارهایی می‌آید، فوراً آن ‏‎ ‎‏را نفی کرده‌اند! غافل از اینکه این بالاخره خود و شرایط خودش را بر اینها تحمیل ‏‎ ‎‏خواهد کرد! در حالیکه اگر اول آن را شناخته بودند، چه بسا که شرایط خودشان را به ‏‎ ‎‏آن ابزار دیکته کرده و آن را به خدمت می‌گرفتند! نه اینکه آن ابزار بیاید و بر اینها ‏‎ ‎‏مسلط شود!». ایشان این روش برخورد را قبول نداشتند و منش‏‏ا‏‏ آن را در بی‌خبری، به ‏‎ ‎‏کار نگرفتن عقل و تماس نداشتن با گروه‌های مختلف و جهان در حال حاضر ‏‎ ‎‏می‌دانستند. من در آنجا فتوای یکی از علمای نجف را از ایشان س‏‏و‏‏ال کردم که چون ‏‎ ‎‏غیبت می‌شود، نام نمی‌برم. ایشان گفتند: «از این انسان 95 ساله چه توقعی داری؟ او 95 سال پیش در یک دهکده‌ای در فلان استان ایران به دنیا آمده و تا سن 23 سالگی هم از آنجا خارج نشده است، بعد هم یک دفعه بلند شده و به شهری آمده که از همه چیز و ‏‎ ‎‏همه جای دنیا بی‌اطلاع است، او اصلاً از موضوع مس‏‏ا‏‏له اطلاعی ندارد».‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 43