در مواجه و در برخورد با این وضع نامساعد، مردم به چهار دسته تقسیم میشوند. دستهای در مقابل واقعیت موجود تسلیم و در آن ذوب میشوند، با آن دمساز گشته و به تمجید و به بهرهبرداری از آن میپردازند. اینان میکوشند برای وضع موجود فلسفهای ببافند و آن را صحیح بشمارند. در نتیجه با تحکیم وضع موجود به فساد مبتلا میشوند. اینها مردمان ضعیفی هستند که ما در زمره آنان نیستیم و آنها را نیز از خود نمیدانیم. دسته دیگر که به نسبت از اینها قویترند، کسانی هستند که این وضع را نمیپذیرند و از آن فرار کرده و به هجرت روی میآورند. به جامعههای دیگر پناه میبرند. به اروپا و آمریکا و جاهای دیگر کوچ میکنند، پناهگاه دیگری برای خود مییابند و در آنجا عمر خود را سپری میکنند. این دسته البته از دسته اول قویترند ولی باز ما در زمره آنان نبوده و خود را از آنها نمیدانیم. گروه سوم که از دسته اول و دوم برترند، کسانی هستند که تسلیم واقعیتهای موجود نمیشوند و فرار نیز نمیکنند. اینان سعی میکنند با ایجاد تحول و دگرگونی در شرایط جامعه، اوضاع را به وضع مطلوب و آرمانی خود تبدیل کنند. تصور میکنم که شما حضار گرامی از گروه اخیر باشید. زیرا وقتی میبینم، در این جلسه که برای تکریم بزرگمردی برپا شده است که او را تربیت شده درد و رنج میشناسیم، همین که رهبر و سر شعله روشن انقلاب، ابوعمار وارد میشود، یک مرتبه سوگ و ماتم جلسه ما به فرح و سرور تبدیل میشود و از ضعف، قدرت به وجود میآید و از حزن، شادمانی و از یاس امید، به این نتیجه میرسم که شما و ما از مردمان دسته اول و دوم نیستیم، زیرا برای تغییر جامعه خود در تلاشیم. آنچه در جامعه ما و در منطقه ما و در جهان ما میگذرد، ما را ارضا نمیکند؛ ولی نه تسلیم میشویم و نه راه فرار و مهاجرت را پیش میگیریم، بلکه میکوشیم این وضع را تغییر دهیم. اما کسانی که میخواهند محیط خود را تغییر دهند نیز به دو دسته تقسیم میشوند: دسته اول کسانی هستند که اسلحه دیگران را به عاریت میگیرند.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 56
بعضی از احزابی که ما با آنها پیوندی آرمانی نداشته و به آنها عقیده نیز نداریم، کسانی هستند که گرچه از دسته اول و دوم نیستند و از آنها برتر میباشند، ولی میکوشند از اسلحه دیگران در راه تغییر جامعه خود استفاده کنند. اینان مصداق قول مولا امیرالمومنین هستند که میفرماید: کسی را که به دنبال حق میگردد و اشتباه میکند، نمیتوان با کسی که به دنبال باطل میگردد و به آن میرسد، مقایسه کرد. درست است که ما با این دسته از مردم که میخواهند جامعه خود را با اسلحه عاریتی تغییر دهند همگام و هممرام نیستیم ولی به آنها احترام میگذاریم و آنها را از دستههای دیگر بهتر میشماریم. ما هرچند از این مردمی که برای تغییر جامعه خود قیام کرده و از ایدئولوژی دیگران برای تغییر پیروی میکنند با احترام یاد میکنیم ولی خود را از این دسته نمیدانیم. زیرا معتقدیم سلاح و ابزاری را که از آن برای تغییر جامعه باید استفاده کرد باید با زمین و آسمان ما تناسب داشته باشد. ما نمیتوانیم از ایدئولوژی و افکار عظیمی که به ما در زیر این آسمان و روی این زمین عرضه شده و از ایمان به خدا که برای ما بلندپروازیها و هدفهای کران ناپیدا ایجاد میکند چشم بپوشیم. بنابراین از این دسته نیز نیستیم.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 57