فصل چهارم
بعد از 15 خرداد در ایران
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 223
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 224
با قیام مردم در پی دستگیری امام، اگر احزاب و دستجات سیاسی تحلیل درستی از اوضاع می داشتند و توانسته بودند حرکت های مردمی را بسیج و هدایت کنند و اگر سیاستمداران سالخورده و کهنه کار، کمیته رهبری تظاهرات مردم را شکل داده و مردم را به مقاومت و ایستادگی در مقابل توپ و تانک شاه دعوت کرده بودند و اگر آن تظاهرات را چند روز دیگر ادامه می دادند، بدون تردید کار شاه ساخته بود، ولی عدم درک شرایط سیاسی جامعه و فقدان توانایی رهبری مبارزات مردم توسط سیاسیون، این امر تحقق نیافت و راه دیگری پیموده شد.
مجموعه همین عوامل باعث شد که جامعه دانشگاهی کشور از تفکرات سیاسی سیاستمداران سرخورده شده و راه دانشگاه و حوزه از آنان جدا شود.
در دانشگاه دستجات عقیدتی مارکسیستی میدان فعالیت پیدا کرده و گروه های مذهبی هم جان تازه ای گرفته بودند. گرچه شرایط جهانی و اوضاع دانشجویی و روشنفکری کشورهای تحت سلطه تا حدودی تحت تاثیر اندیشه های به اصطلاح آزادیبخش سوسیالیستی بود و گرچه حرکت روحانیت به رهبری امام، با تبعید ایشان به ظاهر فروکش کرده بود و یاران و شاگردان جوان ایشان دستگیر و تبعید و یا فراری شده بودند ولی با وجود همه اینها مبارزه علیه شاه متوقف نشد و دستجات معدودی به مبارزات زیرزمینی روی آورده، گروهی از بزرگان حوزه به تهران و دانشگاه و محیطهای روشنفکری رفته و آنجا را سنگر روشنگری و رشد تفکرات سیاسی اسلامی قرار دادند.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 225
بازار تهران که همواره سنگر مبارزات ضد استبدادی بوده، بعد از واقعه و کشتار 15 خرداد، میدان مبارزه را ترک نکرد. جمعی از بازماندگان و یاران فداییان اسلام و نیز روشنفکران هیات های مذهبی با رهنمودهای دکتر بهشتی و آیت الله مطهری، جمعیت موتلفه را سازمان دادند. کمک های مالی این جمعیت به یاران امام و ترور حسنعلی منصور در اول بهمن 1343 و نیز تکثیر و توزیع بیانیه های امام از اقدامات موثر این جمعیت در سال های بعد از 15 خرداد در داخل کشور بود.
گرچه سکوت و عافیت طلبی مصلحت اندیشی اکثر مراجع تقلید و گروه عظیمی از روحانیون، سرخوردگی روشنفکران خصوصاً دانشجویان خارج از کشور را موجب شده بود و اقدامات ناصواب آنان بهانه بزرگی را برای چپ روان و پیروان اندیشه های الحادی به دست می داد ولی حضور نیرومند امام و اعلامیه های ایشان در نجف به مناسبت های مختلف و نیز اقدامات بسیار موثر امام موسی صدر در لبنان و بعدها دکتر بهشتی و حجت الاسلام مجتهد شبستری در آلمان و تلاش های بی وقفه انجمن های اسلامی مانع توقف جنبش مذهبی نوین شده، رشد اندیشه اسلامی را به دنبال داشت.
سازمان هایی نظیر انجمن حجتیه و تشکیلاتی ارتجاعی، تحت عنوان پیروان ولایت به هدایت مستقیم و غیر مستقیم ساواک، گرچه مزاحمت های فراوانی را برای مبارزان مسلمان به وجود می آورد ولی هیچ کدام نتوانست خروش انقلابی مسلمانان را به خاموشی کشاند.
در طول این مدت هر بار که به نجف می رفتم شاهد غربت امام و خون دل خوردن ایشان از متحجّران حوزه و روحانیون واپسگرا می بودم. عبارت معروف ایشان به این مضمون: «خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختیهای دیگران نخورده است» کسانی که یاد گرفتن زبان خارجی را کفر و فلسفه و عرفان را گناه و شرک می دانستند، روح حاکم بر نجف و قم را در آن زمان شکل می دادند.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 226