در چنین شرایط و اوضاعی، شخصیت های روشنفکر و بیدار حوزه نظیر شهدای عالیقدر
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 226
بهشتی و مطهری و مفتح و نیز سیاسیون مذهبی و مسلمان دانشگاهی و چهره های برجسته روحانی دیگری نظیر امام موسی صدر، در یک گردهمایی و طی جلسات متعددی به تحلیل شرایط روی آوردند. آنها ابتدا قیامهای مذهبی را که در گذشته به همت علما و مراجع و بزرگان دینی روی داده و بعد از چندی به شکست انجامیده بود، نظیر جنبش تنباکو، قیام مشروطیت، جنبش های نظیر قیام میرزا کوچک خان جنگلی، قیام کلنل محمدتقی خان پسیان در خراسان و... بررسی علمی کرده و نقاط ضعف و قوت آنها را به لحاظ جامعه شناسی سیاسی مورد مطالعه قرار دادند. در یک جمع بندی علمی به این نتیجه رسیدند:
1ـ هر حرکت سیاسی به قصد حصول استقلال و آزادی در ایران، منهای مذهب محکوم به شکست است. تجربه مبارزات سیاسی احزاب در گذشته و حال موید این نظریه است.
2ـ باید حرکت را در سه بعد و از صفر آغاز کرد:
الف: در بعد عقیدتی: باید زمینه های تئوری و علمی مبتنی بر فقه متحرک و مقتضی با شرایط زمان را گسترش داده و همواره در جهت تعمیق و نوسازی آن کوشا بود، باید با نوآوری در اصول و فقه بتوان نیازمندی های عصر را پاسخگو بود. رهبری قیام را که در درست مرجع روشن ضمیر است باید پیوسته در جریان حوادث قرار داد و او را به لحاظ موضوع شناسی و صدور احکام فقهی متناسب با زمان یاری داد. دانشگاهیان مبارز در چنین صورتی پیوسته به رشد اعتقادات دینی خود خواهند پرداخت و با رهبری دینی زعیمی بیدار و مشکل گشا توده های مسلمان را بسیج خواهند کرد. همکاری حوزه و دانشگاه باید از مرحله شعار و بیان آرمان به مرحله عمل در آید و این دو جریان روشنفکری باید با کمک یکدیگر مسائل تئوری نهضت را بررسی و بر مبنای تفکر اسلامی متشکل کرده و سامان بخشند. در چنین صورتی ضمانت یک دست و ناب و به دور از التقاط ماندن اندیشه دینی فراهم خواهد آمد.
ب: بعد سیاسی: با تشکیل کمیته های مختلف در بازار و حوزه و دانشگاه
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 227
باید پیوسته مردم را در جریان حوادث و رویدادها و تحلیلهای علمی و سیاسی قرار داد. به طوری که افکار عمومی جامعه پیوسته و بدون وقفه از جانب تشکیلات منسجم مذهب و تحت زعامت رهبری دینی آگاهیهای لازم را کسب کند. با تعمیق اندیشه سیاسی مردم، زمینه های انحراف افکار عمومی از بین خواهد رفت. مهم ترین وظیفه را در این بعد روحانیان و دانشگاهیان باید بر عهده داشته باشند. از این رو لازم است شخصیت های روشنفکر حوزه و دانشگاه پیوسته جلسات مشترک داشته و اوضاع را زیر نظر داشته باشند.
ج: بعد قهریه: سردمداران مبارزه باید در تدارک تامین ابزار بوده و امکانات اعمال تدافعی و در صورت لزوم مبارزه قهرآمیز را داشته باشند. تربیت کادرها و نیروهای هدایت کننده و انضباطهای لازم تشکیلاتی باید پیوسته در دستور کار قرار داشته باشد.
با کار مدام در سه بعد یاد شده و به موازات یکدیگر، امکان یک حرکت عظیم اجتماعی و انقلابی ـ به معنای جامعه شناختی آن ـ فراهم خواهد آمد. با نادیده گرفتن هر بعد از این ابعاد سه گانه، حرکت حالت سطحی و قشری خواهد داشت و به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. ابعاد سه گانه این حرکت عظیم به مثابه طول و عرض و عمق یک مجموعه بوده و با رشد متناسب در هر سه جهت، حرکت حجیم و غیر سطحی حاصل خواهد آمد. حال با این تحلیل متوجه خواهیم شد که نقاط کمبود و ضعف حرکت های ناکام گذشته در کجا بوده است. در قیام مشروطه حرکت روی دو بعد سیاسی و قهرآمیز بوده و فاقد بعد عقیدتی بوده است، لذا حرکتی بوده سطحی و محکوم به شکست. در قیام های میرزا کوچک خان و محمد تقی خان با ابعاد عقیدتی و قهرآمیز روبرو بوده و بعد سیاسی یعنی حضور گسترده مردم را در کلیه صحنه ها شاهد نمی باشیم، لذا هر دو حرکت سطحی بوده و ناکام.
با چنین تحلیل علمی و جامعه شناختی، کار در ایران توسط شهید بهشتی و یاران امام و نیروهای مسلمان روشنفکر و شخصیت های ملی، مذهبی، آغاز شد. تشکیل جلسات فرهنگی در تهران و قم و مشهد با همکاری و مشارکت رو به تزاید
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 228
دانشگاهیان و روحانیان نظیر فعالیت حسینیه ارشاد و تلاش های شهید مطهری و دکتر شریعتی و...، تاسیس مدرسه حقانی و کمیته های بررسی فقهی مسائل در قم و تهران با هدایت و راهنمایی های امام، تشکیل سازمان های زیرزمینی به منظور تدارک حرکت های قهرآمیز، شکل گرفت و روز به روز گسترده شد. نظیر همین حرکت را در لبنان توسط امام موسی صدر شاهد هستیم. امام صدر که در لبنان با شرایط سیاسی و اجتماعی دیگری مواجه بود، برای سروسامان دادن به برنامه های خود، عیناً حرکت خود را بر روی همین سه بعد یاد شده آغاز کرد. با تاسیس مجلس اعلای شیعیان و دارالافتای جعفری و تربیت کادرهای فقهی با همکاری و کمک های فکری، فقهی و اصولی شهید سید محمد باقر صدر، بعد عقیدتی را شکل داد. با تاسیس حرکت المحرومین و کار و سفرهای شبانه روزی به تمام نقاط لبنان و ارتباط مستمر با توده های محروم لبنانی و بهره مندی از تجربیات سیاسی دکتر چمران و دیگر یاران او و نیز بهره وری از قدرت کاریزماتیک و عظیم خود در جذب نیروهای مردمی، به سیاسی کردن جامعه و توده های شیعیان پرداخت و با تاسیس سازمان نظامی امل، قوای قهریه لازم را شکل داد. در مدت زمانی کمتر از 10 سال، امام صدر توانست شیعیان محروم را به نیرویی تعیین کننده در معادلات سیاسی لبنان بدل ساخته و خود نقشی اساسی علیه دسایس استعماری و صهیونیستی برداشته و رهبری نیرومند برای مسلمانان و آزادیخواهان لبنانی و فلسطینی گردد. همان گونه که در فصل مربوط به امام صدر و مسائل لبنان به تفصیل آورده ام، تاثیر بسیار چشمگیر و متقابل حرکت های ایشان در لبنان بر مبارزات اسلامی در ایران و هم چنین بازتاب مبارزات یاران ایشان در ایران بر فعالیت های کوبنده مسلمانان در لبنان، مطلبی ناشناخته نیست که نیاز به توضیح فراوان داشته باشد. جالبتر از همه عنایت و هدایت امام به هر دو جریان در ایران و لبنان است که عامل اصلی گسترش روز افزون توان مذهبی و علمی و سیاسی و مبارزاتی انجمن های اسلامی خارج از کشور گردید.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 229
در همین مجموعه است که نقش بسیار برجسته دکتر شریعتی بر فکر و روح جوانان و حمایت های دکتر بهشتی و شهید مطهری (علیرغم وجود پاره ای اختلافات فکری با نامبرده) از او قابل درک است. فعالیت های سازنده دکتر بهشتی و حجت الاسلام مجتهد شبستری در مرکز اسلامی هامبورگ و ارتباط علمی و دینی آنان با انجمن های اسلامی، در همین چارچوب ارزیابی می گردد.
متاسفانه در کمتر تحلیلی از حوادث بعد از قیام 15 خرداد، با این زاویه دید و بررسی، مواجه هستیم. نقش آیت الله سید محمد باقر صدر در حل پاره ای معضلات فقهی و حکومتی در لبنان و ایران و عنایت خاص امام به ایشان و همچنین ارتباط ارگانیک و مستمر امام صدر و شهید بهشتی با امام خمینی و شهید صدر در نجف، آن چنانکه باید مورد بررسی و ارزیابی قرار نگرفته است. گرچه من در مواقعی پیام آور و نامه رسان هر کدام به دیگری در خلال سال های بعد از 15 خرداد بوده ام ولی کمتر در جریان محتوی پیام ها قرار گرفته بودم. اطلاعاتی که اجمالاً از این روابط داشته و دارم، به هیچ وجه برای یک تحلیل علمی و تاریخی کافی نمی باشد و از صلاحیت من نیز خارج است. متاسفانه دستهای ناپاک در ربودن و نابود کردن این چهره های اصیل، در دست دوستان نادان و دشمنان زیرک و دانای انقلاب و اسلام، شدیدترین ضربات را از این حیث بر امت اسلامی وارد ساخته و لطمات بزرگی را که جبران ناپذیر می نماید به بار آورده است. به خاطر بیاوریم فاصله زمانی میان ربودن امام موسی صدر، پیروزی انقلاب، شهادت شهیدان صدر و مطهری و مفتح و بهشتی و ضایعه فقدان دکتر شریعتی و آیتالله طالقانی را در مدتی کمتر از 2 سال؛ تا متوجه باشیم که دشمنان ما در شناخت سرمایه های ما چقدر توانا بوده و نیز در خام کردن و آلت دست خود ساختن دوستان نادان و ساده لوحمان در نجف و لبنان و قم تا چه حد نقش پرداز و موفق بوده اند. در این صورت به عمق انذار امام و تذکرات ایشان در جلسه درسشان در نجف که در پی گله من از اوضاع نجف و ایران بیان گردید پی خواهیم برد. جای تاسف است که
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 230
معدودی از همان افراد هنوز هم بعد از گذشتن ربع قرن از آن وقایع هنوز عبرت لازم را نگرفته و گه و گاه همان مطالب دشمن ساخته را دستمایه اظهارات خود قرار می دهند. به قسمتی اعظم از این مسائل در فصل های دیگر همین کتاب در فصل مربوط به لبنان و امام صدر به تفصیل پرداخته ام و خواننده را بدانجا ارجاع می دهم.
در اینجا ذکر فرازی از بیانات امام را چاشنی دلپذیر این ماجراها می سازم:
«در پانزده خرداد مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر تنها این بود مقابله را آسان می نمود بلکه علاوه بر آن از داخل جبهه خودی گلوله حیله و مقدس مآبی و تحجر بود، گلوله زخم زبان و نفاق و دورویی بود که هزار بار بیشتر از باروت و سرب جگر و جان را می سوخت و می درید واقعاً روحانیت اصیل در تنهایی و اسارت خون می گریست...» (کوثر؛ ج 1، ص سی و هشت)
«... فشارهای رژیم شاه و سرکوبی شدید نهضت شرایطی را پیش آورده بود که اکثر روحانیون مصلحت را در سکوت دیدند...»(همان)
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 231