فصل چهارم : بعد از 15 خرداد در ایران

تحلیل سه بعدی جنبش‌

‏در چنین شرایط و اوضاعی، شخصیت های روشنفکر و بیدار حوزه نظیر شهدای عالیقدر ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 226
‏بهشتی و مطهری و مفتح و نیز سیاسیون مذهبی و مسلمان دانشگاهی و چهره های ‏‎ ‎‏برجسته روحانی دیگری نظیر امام موسی صدر، در یک گردهمایی و طی جلسات ‏‎ ‎‏متعددی به تحلیل شرایط روی آوردند. آنها ابتدا قیامهای مذهبی را که در گذشته به ‏‎ ‎‏همت علما و مراجع و بزرگان دینی روی داده و بعد از چندی به شکست انجامیده بود، ‏‎ ‎‏نظیر جنبش تنباکو، قیام مشروطیت، جنبش های نظیر قیام میرزا کوچک خان جنگلی، ‏‎ ‎‏قیام کلنل محمدتقی خان پسیان در خراسان و... بررسی علمی کرده و نقاط ضعف و ‏‎ ‎‏قوت آنها را به لحاظ جامعه شناسی سیاسی مورد مطالعه قرار دادند. در یک جمع بندی ‏‎ ‎‏علمی به این نتیجه رسیدند:‏

‏1ـ هر حرکت سیاسی به قصد حصول استقلال و آزادی در ایران، منهای مذهب ‏‎ ‎‏محکوم به شکست است. تجربه مبارزات سیاسی احزاب در گذشته و حال موید این ‏‎ ‎‏نظریه است.‏

‏2ـ باید حرکت را در سه بعد و از صفر آغاز کرد:‏

الف: در بعد عقیدتی:‏ باید زمینه های تئوری و علمی مبتنی بر فقه متحرک و ‏‎ ‎‏مقتضی با شرایط زمان را گسترش داده و همواره در جهت تعمیق و نوسازی آن ‏‎ ‎‏کوشا بود، باید با نوآوری در اصول و فقه بتوان نیازمندی های عصر را پاسخگو ‏‎ ‎‏بود. رهبری قیام را که در درست مرجع روشن ضمیر است باید پیوسته در ‏‎ ‎‏جریان حوادث قرار داد و او را به لحاظ موضوع شناسی و صدور احکام فقهی ‏‎ ‎‏متناسب با زمان یاری داد. دانشگاهیان مبارز در چنین صورتی پیوسته به رشد ‏‎ ‎‏اعتقادات دینی خود خواهند پرداخت و با رهبری دینی زعیمی بیدار و مشکل ‏‎ ‎‏گشا توده های مسلمان را بسیج خواهند کرد. همکاری حوزه و دانشگاه باید از ‏‎ ‎‏مرحله شعار و بیان آرمان به مرحله عمل در آید و این دو جریان روشنفکری ‏‎ ‎‏باید با کمک یکدیگر مسائل تئوری نهضت را بررسی و بر مبنای تفکر اسلامی ‏‎ ‎‏متشکل کرده و سامان بخشند. در چنین صورتی ضمانت یک دست و ناب و به ‏‎ ‎‏دور از التقاط ماندن اندیشه دینی فراهم خواهد آمد.‏

ب: بعد سیاسی:‏ با تشکیل کمیته های مختلف در بازار و حوزه و دانشگاه ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 227
‏باید پیوسته مردم را در جریان حوادث و رویدادها و تحلیلهای علمی و سیاسی ‏‎ ‎‏قرار داد. به طوری که افکار عمومی جامعه پیوسته و بدون وقفه از جانب ‏‎ ‎‏تشکیلات منسجم مذهب و تحت زعامت رهبری دینی آگاهیهای لازم را کسب ‏‎ ‎‏کند. با تعمیق اندیشه سیاسی مردم، زمینه های انحراف افکار عمومی از بین ‏‎ ‎‏خواهد رفت. مهم ترین وظیفه را در این بعد روحانیان و دانشگاهیان باید بر ‏‎ ‎‏عهده داشته باشند. از این رو لازم است شخصیت های روشنفکر حوزه و ‏‎ ‎‏دانشگاه پیوسته جلسات مشترک داشته و اوضاع را زیر نظر داشته باشند.‏

ج: بعد قهریه:‏ سردمداران مبارزه باید در تدارک تامین ابزار بوده و امکانات ‏‎ ‎‏اعمال تدافعی و در صورت لزوم مبارزه قهرآمیز را داشته باشند. تربیت کادرها و ‏‎ ‎‏نیروهای هدایت کننده و انضباطهای لازم تشکیلاتی باید پیوسته در دستور کار ‏‎ ‎‏قرار داشته باشد.‏

‏با کار مدام در سه بعد یاد شده و به موازات یکدیگر، امکان یک حرکت عظیم ‏‎ ‎‏اجتماعی و انقلابی ـ به معنای جامعه شناختی آن ـ فراهم خواهد آمد. با نادیده گرفتن ‏‎ ‎‏هر بعد از این ابعاد سه گانه، حرکت حالت سطحی و قشری خواهد داشت و به نتیجه ‏‎ ‎‏مطلوب نخواهد رسید. ابعاد سه گانه این حرکت عظیم به مثابه طول و عرض و عمق ‏‎ ‎‏یک مجموعه بوده و با رشد متناسب در هر سه جهت، حرکت حجیم و غیر سطحی ‏‎ ‎‏حاصل خواهد آمد. حال با این تحلیل متوجه خواهیم شد که نقاط کمبود و ضعف ‏‎ ‎‏حرکت های ناکام گذشته در کجا بوده است. در قیام مشروطه حرکت روی دو بعد ‏‎ ‎‏سیاسی و قهرآمیز بوده و فاقد بعد عقیدتی بوده است، لذا حرکتی بوده سطحی و ‏‎ ‎‏محکوم به شکست. در قیام های میرزا کوچک خان و محمد تقی خان با ابعاد عقیدتی و ‏‎ ‎‏قهرآمیز روبرو بوده و بعد سیاسی یعنی حضور گسترده مردم را در کلیه صحنه ها شاهد ‏‎ ‎‏نمی باشیم، لذا هر دو حرکت سطحی بوده و ناکام.‏

‏با چنین تحلیل علمی و جامعه شناختی، کار در ایران توسط شهید بهشتی و یاران ‏‎ ‎‏امام و نیروهای مسلمان روشنفکر و شخصیت های ملی، مذهبی، آغاز شد. تشکیل ‏‎ ‎‏جلسات فرهنگی در تهران و قم و مشهد با همکاری و مشارکت رو به تزاید ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 228
‏دانشگاهیان و روحانیان نظیر فعالیت حسینیه ارشاد و تلاش های شهید مطهری و دکتر ‏‎ ‎‏شریعتی و...، تاسیس مدرسه حقانی و کمیته های بررسی فقهی مسائل در قم و تهران با هدایت و راهنمایی های امام، تشکیل سازمان های زیرزمینی به منظور تدارک حرکت های ‏‎ ‎‏قهرآمیز، شکل گرفت و روز به روز گسترده شد. نظیر همین حرکت را در لبنان توسط ‏‎ ‎‏امام موسی صدر شاهد هستیم. امام صدر که در لبنان با شرایط سیاسی و اجتماعی ‏‎ ‎‏دیگری مواجه بود، برای سروسامان دادن به برنامه های خود، عیناً حرکت خود را بر ‏‎ ‎‏روی همین سه بعد یاد شده آغاز کرد. با تاسیس مجلس اعلای شیعیان و دارالافتای ‏‎ ‎‏جعفری و تربیت کادرهای فقهی با همکاری و کمک های فکری، فقهی و اصولی شهید ‏‎ ‎‏سید محمد باقر صدر، بعد عقیدتی را شکل داد. با تاسیس حرکت المحرومین و کار و ‏‎ ‎‏سفرهای شبانه روزی به تمام نقاط لبنان و ارتباط مستمر با توده های محروم لبنانی و ‏‎ ‎‏بهره مندی از تجربیات سیاسی دکتر چمران و دیگر یاران او و نیز بهره وری از قدرت ‏‎ ‎‏کاریزماتیک و عظیم خود در جذب نیروهای مردمی، به سیاسی کردن جامعه و توده های ‏‎ ‎‏شیعیان پرداخت و با تاسیس سازمان نظامی امل، قوای قهریه لازم را شکل داد. در مدت ‏‎ ‎‏زمانی کمتر از 10 سال، امام صدر توانست شیعیان محروم را به نیرویی تعیین کننده در ‏‎ ‎‏معادلات سیاسی لبنان بدل ساخته و خود نقشی اساسی علیه دسایس استعماری و ‏‎ ‎‏صهیونیستی برداشته و رهبری نیرومند برای مسلمانان و آزادیخواهان لبنانی و فلسطینی ‏‎ ‎‏گردد. همان گونه که در فصل مربوط به امام صدر و مسائل لبنان به تفصیل آورده ام،‏‎[1]‎‎ ‎‏تاثیر بسیار چشمگیر و متقابل حرکت های ایشان در لبنان بر مبارزات اسلامی در ایران و ‏‎ ‎‏هم چنین بازتاب مبارزات یاران ایشان در ایران بر فعالیت های کوبنده مسلمانان در ‏‎ ‎‏لبنان، مطلبی ناشناخته نیست که نیاز به توضیح فراوان داشته باشد. جالبتر از همه عنایت و هدایت امام به هر دو جریان در ایران و لبنان است که عامل اصلی گسترش روز ‏‎ ‎‏افزون توان مذهبی و علمی و سیاسی و مبارزاتی انجمن های اسلامی خارج از کشور ‏‎ ‎‏گردید.‏


خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 229
‏در همین مجموعه است که نقش بسیار برجسته دکتر شریعتی بر فکر و روح جوانان ‏‎ ‎‏و حمایت های دکتر بهشتی و شهید مطهری (علیرغم وجود پاره ای اختلافات فکری با ‏‎ ‎‏نامبرده) از او قابل درک است. فعالیت های سازنده دکتر بهشتی و حجت الاسلام مجتهد ‏‎ ‎‏شبستری در مرکز اسلامی هامبورگ و ارتباط علمی و دینی آنان با انجمن های اسلامی، ‏‎ ‎‏در همین چارچوب ارزیابی می گردد.‏

‏متاسفانه در کمتر تحلیلی از حوادث بعد از قیام 15 خرداد، با این زاویه دید و ‏‎ ‎‏بررسی، مواجه هستیم. نقش آیت الله سید محمد باقر صدر در حل پاره ای معضلات ‏‎ ‎‏فقهی و حکومتی در لبنان و ایران و عنایت خاص امام به ایشان و همچنین ارتباط ‏‎ ‎‏ارگانیک و مستمر امام صدر و شهید بهشتی با امام خمینی و شهید صدر در نجف، آن ‏‎ ‎‏چنانکه باید مورد بررسی و ارزیابی قرار نگرفته است. گرچه من در مواقعی پیام آور و ‏‎ ‎‏نامه رسان هر کدام به دیگری در خلال سال های بعد از 15 خرداد بوده ام ولی کمتر در ‏‎ ‎‏جریان محتوی پیام ها قرار گرفته بودم. اطلاعاتی که اجمالاً از این روابط داشته و دارم، ‏‎ ‎‏به هیچ وجه برای یک تحلیل علمی و تاریخی کافی نمی باشد و از صلاحیت من نیز ‏‎ ‎‏خارج است. متاسفانه دستهای ناپاک در ربودن و نابود کردن این چهره های اصیل، در ‏‎ ‎‏دست دوستان نادان و دشمنان زیرک و دانای انقلاب و اسلام، شدیدترین ضربات را از ‏‎ ‎‏این حیث بر امت اسلامی وارد ساخته و لطمات بزرگی را که جبران ناپذیر می نماید به ‏‎ ‎‏بار آورده است. به خاطر بیاوریم فاصله زمانی میان ربودن امام موسی صدر، پیروزی ‏‎ ‎‏انقلاب، شهادت شهیدان صدر و مطهری و مفتح و بهشتی و ضایعه فقدان دکتر شریعتی ‏‎ ‎‏و آیت‌الله طالقانی را در مدتی کمتر از 2 سال؛ تا متوجه باشیم که دشمنان ما در شناخت ‏‎ ‎‏سرمایه های ما چقدر توانا بوده و نیز در خام کردن و آلت دست خود ساختن دوستان ‏‎ ‎‏نادان و ساده لوحمان در نجف و لبنان و قم تا چه حد نقش پرداز و موفق بوده اند. در ‏‎ ‎‏این صورت به عمق انذار امام و تذکرات ایشان در جلسه درسشان در نجف که در پی ‏‎ ‎‏گله من از اوضاع نجف و ایران بیان گردید پی خواهیم برد.‏‎[2]‎‏ جای تاسف است که ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 230
‏معدودی از همان افراد هنوز هم بعد از گذشتن ربع قرن از آن وقایع هنوز عبرت لازم ‏‎ ‎‏را نگرفته و گه و گاه همان مطالب دشمن ساخته را دستمایه اظهارات خود قرار ‏‎ ‎‏می دهند. به قسمتی اعظم از این مسائل در فصل های دیگر همین کتاب در فصل مربوط ‏‎ ‎‏به لبنان و امام صدر به تفصیل پرداخته ام و خواننده را بدانجا ارجاع می دهم.‏

‏ در اینجا ذکر فرازی از بیانات امام را چاشنی دلپذیر این ماجراها می سازم:‏

‏«در پانزده خرداد مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر تنها این بود مقابله ‏‎ ‎‏را آسان می نمود بلکه علاوه بر آن از داخل جبهه خودی گلوله حیله و مقدس مآبی و ‏‎ ‎‏تحجر بود، گلوله زخم زبان و نفاق و دورویی بود که هزار بار بیشتر از باروت و سرب ‏‎ ‎‏جگر و جان را می سوخت و می درید واقعاً روحانیت اصیل در تنهایی و اسارت خون ‏‎ ‎‏می گریست...»‏    ‏            (کوثر؛ ج 1، ص سی و هشت)‏

‏«... فشارهای رژیم شاه و سرکوبی شدید نهضت شرایطی را پیش آورده بود که اکثر ‏‎ ‎‏روحانیون مصلحت را در سکوت دیدند...»(همان)‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 231

  • . جلد دوم.
  • . به ص 145 رجوع کنید.