احترام به دکتر شریعتی به خاطر ارجگذاری به اصالت فکری اوست. او و کسانی که این راه را میروند میتوانند نیروهای عظیمی را که در حال حاضر در جهان راکد مانده است، به حرکت درآورند. چه بسیار نیروهایی که در مساجد و معابر و دکانها و در گوشهها و پیادهروهای زندگی، راکد و مهمل ماندهاند و این افکار میتواند آنان را به
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 60
حرکت درآورده و از آنها نیروی عظیمی بسازد. بنابراین در تقسیمبندی گروههایی که ذکر شد، میتوانیم همه این نیروها را در زمره دسته چهارم به حساب آوریم. دستهای که تسلیم نمیشوند، فرار نمیکنند، اعتراف به ضعف و افلاس خود ندارند، بلکه برای تغییر با روش اصیل تلاش میکنند. بنابراین میتوانیم خود را جزو این دسته بدانیم. ما که در اینجا دور هم گرد آمدهایم، در سلک کسانی هستیم که برای تغییر و دگرگونی با هدفهای اصیل و با بهرهگیری از ابزارها و روشهای اصیل، تلاش میکنند. ما و نمایندگان انقلاب فلسطین و جهادگران اریتره و پیکارگران دیگر انقلابهایی که در سرتاسر جهان در تکاپو هستند، در اینجا و به احترام دکتر شریعتی دور هم جمع شدهایم. ما گروه و جریانی هستیم که به باور من میتوانیم خود را جهان چهارم بخوانیم. درست است که ما جزو جهان سوم هستیم و زیر بار دو قدرت شرق و غرب عالم نمیرویم، ولی میبینیم که جهان سومیها خود دو دسته هستند، کسانی که به افلاس خود اعتراف کرده و از چپ و راست جهان، ایدئولوژی و راه و روش طلب میکنند و گروه دیگر کسانی هستند که به اصالت خود و به اصالت زمین و آسمان خود تکیه میکنند. اینها را ما جهان چهارم مینامیم و معتقدیم که باید دور هم جمع شوند تا در کنار هم قدرت پیدا کنند و با وحدتشان خود را از ضعف و پراکندگی برهانند. بنابراین همچنان که در زمان حیات دکتر شریعتی از او بهرههای فراوان بردیم، در سوگ فقدان او نیز نیروهای اصیل و مومن، اینجا دور هم جمع شدهاند. نیروهایی که اگر به مدد نور و ایمان به خدای لایتناهی که به واسطه ایمان، به قلب و عقل ما راه مییابد متحد شویم، حتماً میتوانیم قدرت کسب کنیم. با کمی دقت و بررسی وضع خود به وضوح میبینیم که این نیروهای اصیل، این پاکان مبارز، این مومنین به خدا حتماً باید دور هم جمع شوند و با یکدیگر متحد گردند، در غیر این صورت با شدت و قساوت از همه طرف با آنها جنگ خواهد شد. اگر دور هم جمع نشویم و از خود دفاع نکنیم، حتی جنگ را به داخل خانههای ما خواهند کشید.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 61