آیا این همه خسارت برای ما کافی نبوده است که حال هر روز میشنویم در گوشهای یک امام و یا مقام روحانی و یا یک سازمان مخرب و وابسته به خود به وجود آوردهاند؟ هر روز به یک جمعیت خیریه وعدههای پوچ داده میشود. هر روز شنیده میشود که میخواهند برای شیعیان خدمتگذاری کنند و خیر شیعیان را میخواهند. آیا
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 63
این دولت شیعی که این ادعاها را میکند، حقیقتاً خیر شیعیان را میخواهد؟ اگر خیرخواه شیعیان است و سعادت آنان را طلب میکند چرا دکتر شریعتی را کشتند؟ اگر خیر شیعیان و خدمت علمای دین را میخواستند چرا طالقانی را زندانی کردند؟ چرا علما و متفکرین بزرگ مسلمان را در ایران و به دست ساواک زندانی میکنند؟ این سازمان اطلاعات ایران است که صفوف شیعه را پارهپاره میکند و مردم را به زندان میاندازد و جمعیت ما را به مخاطره انداخته است. آنها میخواهند برای ما راهی را انتخاب بکنند که البته ما آن را نمیپذیریم. ما به هیچوجه قبول نمیکنیم که یک دست خارجی، وحدت مذهبی ما و وطن ما را پراکنده و متشتت کند. به هیچوجه این روش را نخواهیم پذیرفت. درست است که ما در جنگ ضعیف شدیم و مشکلات فراوان داریم و مشکلات داخلی و پریشانیها و گرفتاریهای ما از حد تمکنمان خارج است ولی هنوز آنقدر خون در بدن ما جریان دارد و همتی در ما وجود دارد که بتوانیم به این دسیسهها و تصمیمهای خطرناک «نه» بگوییم. بزرگان ما و رهبران ما یکه و تنها در مقابل جریان ظلم تاریخ میایستادند و «نه» میگفتند.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 64