* چه شد که امام موسی صدر به فکر تاسیس مجلسی برای شیعیان افتاد؟
داییجان پس از مدت کوتاهی به این واقعیت پی برد که در قانون اساسی، و در ساختار حکومتی لبنان برای شیعیان جایگاهی وجود ندارد، و به آنها چونان انسانهای درجه سوم و چهارم نگاه میشود. در تشکیلات اداری، پایینترین مشاغل را به شیعیان اختصاص دادهاند. لبنان و سوریه تا جنگ جهانی اول تحت استعمار فرانسه قرار داشتند، پس از خروج فرانسویان از لبنان (در سال 1919) قانون اساسی این کشور به گونهای تصویب شد که رئیس جمهور از کسانی برگزیده میشود که اکثریت قومی را در اختیار داشته باشند (یعنی مسیحیان)، رئیس هیات وزیران به دومین گروه قومی یعنی سنیها، و رئیس مجلس به سومین گروه جمعیتی یعنی شیعیان اختصاص یافت (تعداد نمایندگان و هیات وزیران به همین نسبت تعیین میگردید). اما از شیعیان گروهی که در تشکیلات دولتی حضور داشتند فاسدترین گروه اجتماعی بودند. یعنی فئودالهایی که هیچگونه پیوندی با مردم نداشتند و اصلاً کوششی برای زدودن آثار و چهره فقر و محرومیت شیعیان نمیکردند.
آقای صدر با کمک مردم کار را آغاز میکند. نخست بنا را بر این میگذارد که شیعیان باید از حقوق مساوی و همانند با گروههای دیگر برخوردار شوند. سایر گروههای دینی و مذهبی یک پارلمان در لبنان داشتند که علایق و خواستههای آنها را تامین میکرد. اما شیعیان چنین نهادی نداشتند. لذا ایشان تلاش خود را متوجه این مساله کرد تا شیعیان نیز دارای مجلس شوند. و این مجلس مرکز هدایت فکری و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی شیعیان به عنوان یک نهاد مدنی باشد و جامعه شیعی لبنان را به ارتقاء و رشد برساند.
* همانطور که پیش از این گفتید برخی با این اقدام آقای صدر مخالف بودند و
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 90
میگفتند که این کار باعث اختلاف میان مسلمانان میشود، در حالی که با اتحادشان میتوانند از مسیحیان قدرتمندتر شوند؟
درست است، برخی از مخالفان آقای صدر این اقدام را خیانتآمیز میپنداشتند. استدلال آنها این بود که تاسیس یک پایگاه اختصاصی برای شیعیان به معنای پایهگذاری جنگ شیعه و سنی در لبنان است، در حالی که اگر کارشان را بر وحدت میان مسلمانها بنیان نهند و شیعه و سنی را یک گروه اسلامی در نظر بگیرند، چون اکثریت خواهند شد، به لحاظ قانون اساسی ریاست جمهوری را به دست خواهند گرفت.
این حرف ممکن است نیت خیرخواهانهای داشته باشد، اما اگر کسی به شرایط و اوضاع داخلی لبنان آشنایی داشته باشد، میداند که از روی بیاطلاعی مطرح میشود. آقای صدر یک بار به من گفت اگر سنیهای لبنان عمر را قبول داشتند من دست آنها را میبوسیدم. تصوری که این افراد دارند تصوری غیرواقعی است. وانگهی ما که چنین هدفی (وحدت شیعه و سنی) در دراز مدت داریم اول باید حقوق خودمان را باز پس بگیریم و از موضع قدرت و تساوی با برادران اهل سنت متحد شویم. ایشان همواره میگفتند که گفتگو باید بین نمایندگان حقیقی ادیان و مذاهب صورت گیرد و شیعیان اگر تشکیلات مستقل خودشان را نداشته باشند، اصلاً چگونه میتوان با اهل سنت و طوایف دیگر وارد گفتگو شد؟ دیگر اینکه مسیحیها هم شاخههای متعددی هستند و هر کدام تشکیلات و سازمانهای حامیخودشان را دارند، اما در لبنان به نام مجموعه مسیحی شناخته میشوند، ما باید بتوانیم این قدرت را برای شیعیان هم به وجود بیاوریم. برادران سنی هم نهاد ویژه خود را دارند. پس از آن میتوانیم اعلام وحدت کنیم. این یک مساله دیگری است. اما در شرایط فعلی (در آن زمان) شیعیان اصلاً حق
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 91
حیات ندارند. چه رسد به اینکه ادعای ریاست جمهوری بکنند. نکته دیگری که منتقدین فراموش میکردند نقش قدرتهای استعماری و استکباری در امور لبنان بود، از همین رو آقای صدر میگفتند ما باید قدم به قدم جلو برویم. ایشان در تابستان 1345 و پس از اجتماعات عظیم و چند روزه شیعیان لبنان در بیعت با ایشان، رسماً از نظام حاکم درخواست نمود تا شیعیان نیز همانند سایر طوایف، مجلسی برای سازماندهی مشکلات و مسایل خود داشته باشند. به هر حال تلاش ایشان به موفقیت انجامید و در سال 1346 / 1967 م. مجلس اعلای شیعیان تاسیس گردید. خود امام موسی صدر به عنوان نخستین رئیس مجلس برگزیده شد. در سال 1354 / 1975م. ریاست این مجلس مادامالعمر (یعنی تا پایان 65 سالگی) به عهده آقای صدر گذاشته شد. ایشان پیش از رسیدن به این سن ربوده شدند، تا آن هنگام به عنوان امام و زعیم سیاسی شناخته میشدند. سپس نایب ایشان شیخ مهدی شمسالدین ریاست مجلس را به عهده گرفتند.
* چرا امام صدر این اجتماع بزرگ را در صور و بعلبک اعلام کردند؟
باید توجه داشت که کارشکنیهای زیادی برای جلوگیری از تاسیس مجلس شیعیان صورت گرفت اما آقای صدر قدم به قدم موفق شد مشکلات را پشت سر بگذارد. پس از اینکه این مجلس تاسیس شد امیدی در دل شیعیان لبنان به وجود آمد و آنها دارای یک سازمان رسمی با شخصیت حقوقی شدند، خواستههای خود را مطرح کردند که عبارت بود از: تلاش برای ارتقاء سطح زندگی، تامین نیازمندیهای باغداران و مزرعهداران، تامین امنیت جنوب به خصوص امنیت مرزهای جنوب لبنان از شر تجاوزات اسرائیل.
پس از آنکه دولت لبنان در اجرای این خواستهها کمتوجهی کرد، آقای صدر اعلام
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 92
یک تظاهرات وسیع کردند که تظاهرات نخست در بعلبک و مراسم دوم در شهر صور برگزار شد.
* مخالفان این مراسم چه کسانی بودند؟ آیا اقدامی برای عدم برگزاری آن صورت نگرفت؟
مخالفین برگزاری چنین اجتماعی در صور، اعم از فئودالها، سیاسیون، احزاب و سازمانهای مختلف و گروههای سیاسی چپ و حتی مخالفان سازمان آزادیبخش فلسطین، از راههای گوناگون کوشش کردند که این تظاهرات برگزار نشود. تبلیغات زیادی هم کردند. حتی شب قبل از تظاهرات مقدار زیادی از میخهای سه شاخه در طول جاده منتهی به صور ریخته بودند تا اتومبیلها نتوانند به این تظاهرات برسند. نزدیکی سحر که مردم متوجه این موضوع شدند، به خیابانها ریختند و مسیر را پاکسازی کردند. گونیهای زیادی میخ جمعآوری کردند و در کنار تریبون گذاشتند.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 93
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 94
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 95
آقای صدر هنگام سخنرانی این میخها را نشان میداد و گفت ببینید این خفاشان شب چه کردند و چگونه میخواستند جلوی این تظاهرات را بگیرند. در سخنرانیشان یک عبارت بسیار ظریف و زیبا داشتند مبنی بر اینکه «اگر تصور میکنید احقاق حقوق محرومین فی وطنهم (یعنی شیعیان) و محرومین عن وطنهم (یعنی فلسطینیهای مستقر در جنوب لبنان) منجر به ساقط شدن نظام خواهد شد، بگذارید این نظام ساقط بشود».
* واکنش دولت پس از این تظاهرات چه بود؟
این تظاهرات، بسیار با شکوه برگزار شد. در پی آن دولت لبنان یک کمیسیونی تشکیل داد، به قول خودشان «لُجنه الجنوب»، و از آقای صدر خواستند که ریاست آن را بر عهده بگیرد، اما او این پیشنهاد را نپذیرفت، آن را یک سازمان دولتی که باید با تمام امکانات در خدمت شیعیان جنوب لبنان باشد، نامیدند. آقای صدر به تشکیل و حفظ خندق واحدی از «محرومین عن وطنهم» و «محرومین فی وطنهم» بسیار تاکید میکردند. و معتقد بودند نهضت فلسطین اساس کار ما و جزو اصول اعتقادی ما است و جدایی میان فلسطینیان و شیعیان پذیرفته نیست.
با استفاده از این روشها ایشان توانست اهداف خود را دنبال کند، روز به روز بر محبوبیت ایشان افزوده میشد. نه تنها محرومین شیعه و حتی محرومین سنی و فلسطینی، بلکه مسیحیهای لبنان به ایشان مراجعه میکردند و به نوعی او را پشتیبان و ناجی خودشان میدیدند. همه جا عکس ایشان و پرچم لبنان با این عبارت به چشم میخورد: «امل المعذبین و صرخه مستعمره فی وجه الطفات». یعنی آروز و آمال ستمدیدگان و خاری پیوسته و پایدار بر سیمای جباران و ستمگران.
در پی این اقدامات، سازمانی را به نام «حرکةالمحرومین» تاسیس کرد که تامینکننده نیاز محرومین بود و کل لبنان را در بر میگرفت (اعم از شیعه و سنی و مسیحی). هدف حرکةالمحرومین فقرزدایی، استضعافستیزی و عدالتپروری با مشارکت جوانان پرشور از همه فرقه ها و ادیان بود.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 96
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 97
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 98
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 99