* پس چه چیز باعث شد که امام اعتصاب را بشکنند؟
به نظر من چند عامل دست به دست هم داد تا داییجان اعتصاب را شکستند: اول از همه، ایشان صبح همان روز پنجم اعتصاب اطلاع پیدا کرده بود که فتنه بزرگی در منطقه بقاع در حال تکوین است تا مسلمانان و خصوصاً شیعیان، روستاهای مسیحینشین آن را مورد تعرض قرار دهند. در همین چارچوب دو روستای مسیحینشین دیرالاحمر و القاع شب قبل از آخرین روز اعتصاب توسط عدهای که خود را شیعیان فدایی امام صدر مینامیدند، محاصره شده بود و بیم آن میرفت تا توسط آنها قتلعام شوند (بعدها شنیدیم که در این توطئه عوامل موساد و نمایندگان ساواک و سفیر شاه در بیروت به کمک آخوندهای درباری و ایادی وابسته به فئودالهای مرتجع
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 109
شیعه و نزدیکان کاظمالخلیل نقش داشتند). طبیعتاً اگر چنین فاجعهای رخ میداد، نقطه عطفی در جنگ داخلی لبنان محسوب میشد: به این معنا که تمام اقدامات صلحطلبانه امام صدر و همفکران ایشان تحتالشعاع قرار میگرفت، کنترل امور به طور کامل از دستان انسانهای عاقل و دلسوز خارج میشد، شعلههای جنگ با گسترش به دیگر مناطق لبنان، شدیداً اوج میگرفت و نهایتاً زمینههای تقسیم لبنان فراهم میشد. جلوگیری از وقوع این فتنه مستلزم آن بود که داییجان خود اقدام کنند، شخصاً عازم منطقه شوند، محاصره را بشکنند و فضای صلح و آرامش را به آن بازگردانند...
* دیگر چه عواملی سبب شکستن اعتصاب شد؟
امام موسی صدر در مجموع احساس کرده بودند که نیروهای سیاسی موثر آن روز و در راس آنها دولت جدید، عزم و توانایی لازم جهت توقف خونریزی را دارا و نیروهای خارجی موثر نیز در این راه با آنها همراه هستند. از جمله در بعدازظهر همان روز پنجم، حافظ اسد وزیر خارجه وقت سوریه یعنی عبدالحلیم خدام را نزد داییجان فرستاد تا ایشان را به شکستن اعتصاب دعوت کند. خدام به داییجان گفته بود که کشورهای عربی با مشاهده این یکپارچگی ملی در حمایت از ایشان تصمیم گرفتهاند به بحران لبنان پایان دهند، و به نام دولت عربی سوریه از ایشان خواسته بود که اعتصاب خود را بشکند. یاسر عرفات نیز عصر همان روز در راس هیئتی از رهبران سازمان آزادیبخش فلسطین با داییجان دیدار و شبیه این مطالب را مطرح کرده بود. در کنار این عوامل، همفکران ایشان در حرکةالمحرومین و مجلس اعلای شیعه نیز خواهان دست برداشتن ایشان از اعتصاب غذا بودند. قاعدتاً یکی از انگیزههای قوی آنان، ضعف مفرط حالت جسمانی و عارضه افت شدید فشار خون بود که از روز پنجم بر داییجان مستولی شده بود. شب روز پنجم، آقایان شیخ محمدمهدی شمسالدین، شیخ عبدالامیر قبلان، حسین الحسینی، شیخ محمد یعقوب، احمد قبیسی، نبیهبری و چند تن دیگر از کادر مشاورین اصلی داییجان پشت دربهای بسته با ایشان به گفتگو نشستند. نتیجه مجموعه این تبادلنظرها و همفکریها آن شد که امام صدر در آخرین ساعات شب
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 110
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 111
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 112
روز پنجم یک مصاحبه مطبوعاتی برپا و با اعلام پایان اعتصاب غذا، اعلان کردند که سحر فردا عازم بقاع خواهند شد تا به غائله روستاهای دیرالاحمر و القاع پایان دهند. در همین مصاحبه بود که آن جمله تاریخی را بر زبان آوردند، که: «هر کس که بر دیرالاحمر و القاع آتش بگشاید، مثل آن است که بر عبا، عمامه و محراب من آتش گشوده باشد».
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 113