فصل سوم : گفتگـو

امام صدر و دانشجویان مسلمان در اروپا

* ارتباط امام موسی صدر با جوانان دانشجو در اروپا و کلاً انجمن‌های اسلامی  دانشجویی چگونه بود؟

‏آقای صدر سفرهای زیادی به اروپا آمدند و در همه این سفر‌ها مورد توجه انجمن‌های ‏‎ ‎‏اسلامی ‌بودند. یعنی در تمامی ‌این سفرها، لااقل در یکی دو جلسه چند ساعته سخنرانی ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 120
‏از ایشان استفاده می‌کردیم. علاوه بر آن مس‏‏و‏‏ولان اتحادیه و انجمن‌ها از جمله خود من ‏‎ ‎‏با ایشان مرتبط بودیم و از نظراتشان بهره می‌بردیم. ما همه سخنرانی‌ها را ضبط ‏‎ ‎‏می‌کردیم. به احتمال زیاد تعدادی از این سخنرانی‌ها در میان نوارهای من موجود ‏‎ ‎‏هستند. اتفاقاً چندی پیش به یکی از این نوارها برخورد کردم! وقتی که ایشان به آلمان ‏‎ ‎‏می‌آمدند، ما از قبل بچه‌ها را خبر می‌کردیم که ایشان می‌آیند. بچه‌ها هم خوشحال ‏‎ ‎‏می‌شدند و برنامه را تنظیم می‌کردند. معمولاً هم طوری وقت جلسات را می‌گذاشتیم که ‏‎ ‎‏از طرف انتها باز باشند. مثلاً ساعت 5 یا 6 بعد از ظهر جلسه شروع می‌شد و تا ساعت ‏‎ ‎‏2 یا 3 بعد از نیمه شب ادامه می‌یافت. مجموعاً در بسیاری از جلسات انجمن و یا ‏‎ ‎‏سمینارهایمان از ایشان دعوت می‌گردید تا در مورد یکی از مباحث ایدئولوژیک که در ‏‎ ‎‏درگیری با کمونیست‌ها در آن روزها برای ما مطرح بود سخنرانی کنند. باید توجه ‏‎ ‎‏داشت که در دهه 50 تا 70 میلادی همزمان با رشد آرمانگرایی تفکرات الحادی و ‏‎ ‎‏کمونیستی هم گسترش یافته بود و امام صدر از معدود کسانی بود که می‌توانست ‏‎ ‎‏پاسخگوی هر دو جریان باشد. یعنی بر آرمانگرایی و مبارزه برای رفع تبعیض و ‏‎ ‎‏بی‌عدالتی بر مبنای تفکرات اسلامی ت‏‏ا‏‏کید داشت و با دانش و تسلطی که بر مباحث ‏‎ ‎‏فکری و اعتقادی داشتند می‌توانستند پاسخگوی سئوالات و شبهات الحادی باشند. یادم ‏‎ ‎‏هست که ایشان همیشه یک جمله‌ای را در اول جلسه بیان می‌کردند و آن این بود: ‏‎ ‎‏«درها را بستیم. پس دل‌ها و دهانها را باز کنید. بگویید! بگویید! هر چه دوست دارید ‏‎ ‎‏بگویید، شاید خود من بیشتر از شما‌ها بگویم». یک جوانی را یادم هست که در انجمن ‏‎ ‎‏ما بود به عنوان آدم «نه» معروف شده بود. هرکس هرچه می‌گفت، او مخالف بود! ‏‎ ‎‏بطوریکه اگر یک لحظه غافلش می‌کردیم و بعد حرف خودش را عنوان می‌نمودیم، ‏‎ ‎‏فوراً با آن مخالفت می‌کرد. یک چنین آدمی‌ بود. برخورد آقای صدر به گونه‌ای بود که ‏‎ ‎‏حتی این برادرمان هم تحت‌ت‏‏ا‏‏ثیر قرار گرفته بود و رام شده بود.‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 121