از مباحث اصولی در مورد مسائل داخل کشور، مشکلات اجتماعی و آرمانی و علمی و آموزشی و اقتصادی و نیز پرداختن به مطالب زیربنایی که می توانست ارتقای سطح فکر و اندیشه و قدرت خلاقه اعضاء را به دنبال داشته باشد، خبری نبود. همین امر سبب می شد تا رهبران کنفدراسیون با بهره گیری از احساسات پرشور جوانان، آنان را به اعتراضات و اعتصابات و تظاهرات بکشانند و آنان که کمتر به شعور بالای سیاسی دست یافته بودند و اکثر اوقات خود را صرف مبارزه علیه رژیم شاه کرده بودند و به همین دلیل توفیق چندانی هم در امور تحصیلی نداشتند، در همانجا ماندگار شده و از خدمت به میهن محروم شده اند. کم نبودند افرادی که روزگاری از مبارزان «شجاع» و اعتصاب کنندگان «نترس و جسور» به شمار می آمدند و امروز به رانندگی تاکسی در شهرهای آلمان برای گذران زندگی خود و خانواده آلمانی، یا آلمانی شده خود اشتغال دارند.
و نیز آنان که با گرایشات چپ و اعتقاد افراطی به اندیشه های کمونیستی، و روش های مائوئیستی در ردیف کارداران اصلی و گردانندگان فعال کنفدراسیون بودند، در رژیم گذشته از ترس ساواک رنج اقامت در غرب را پذیرا شدند و گروهی نیز بعد از انقلاب به دلیل ناهمخوانی حوادث و جریانات انقلاب اسلامی با آرمان ها و عقایدشان، دوباره ترک وطن کردند و اینک در همان کشورهای غربی روزگار می گذرانند.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 270