فصل سوم : گفتگـو

دورنگری امام موسی صدر

‏اجازه دهید درباره رابطه امام صدر با نهضت فلسطین خاطره‌ای نقل کنم. یک شب آقای ‏‎ ‎‏صدر میهمان داشتند، من و دکتر چمران نزد آنها نشسته بودیم. آقای صدر را برای کار ‏‎ ‎‏مهمی‌به دفترشان خواستند، ایشان رفت و وقتی از دفتر کارش پایین آمد. خیلی ‏‎ ‎‏برافروخته بود. ما را دعوت کردند تا با هم به جایی رویم. سوار ماشین شدیم. در بین ‏‎ ‎‏راه گفتند پیش یاسر عرفات می‌رویم، مشکلی پیش آمده و می‌خواهد فوراً دیداری با ‏‎ ‎‏من داشته باشد و مشورت کند. از حفاظتهای مختلف گذشتیم و وارد دفتر کار عرفات ‏‎ ‎‏شدیم. او دستش به کمرش بود و در اتاق قدم می‌زد. جلو آمد و استقبال کرد. با یک ‏‎ ‎‏حالت پریشان به آقای صدر گفت: مولانا بگو که ما چه کار کنیم؟ آقای صدر گفت چه ‏‎ ‎‏شده است؟ عرفات گفت: شما مرتب به من سفارش می‌کنید که سکوت کنم، تحمل ‏‎ ‎‏کنم، اما یک هدیه‌ای برای من فرستاده‌اند. به گوشه اتاقش رفتیم، یک کارتن کادو شده ‏‎ ‎‏خیلی زیبا بود درون آن را که نگاه کردیم، سر یک بچه فلسطینی شش ماهه درون یک ‏‎ ‎‏چفیه خونی بود که از طرف فالانژهای مسیحی لبنان به عنوان هدیه برای عرفات ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 145

C:\Users\Asus\Pictures\12.JPG

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 146
C:\Users\Asus\Pictures\13.JPG
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 147

‏فرستاده شده بود. عرفات گفت من به مادر این کودک و فلسطینی‌هایی که به ‏‎ ‎‏خونخواهی قیام می‌کنند، چه بگویم؟‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 148