فصل سوم : گفتگـو

آقای صدر : این جا جهاد در نجنگیدن است ، شجاعت انقلابیگری در سکوت است

آقای صدر: این‌جا جهاد در نجنگیدن است، شجاعت انقلابیگری در سکوت است

‏این صحنه خیلی متاثرکننده بود. اما آقای صدر با خونسردی معناداری به عرفات گفت ‏‎ ‎‏درست است که جهاد و جنگیدن و شجاعت و رشادت خوب است، اما خیلی وقت‌ها ‏‎ ‎‏نجنگیدن خیلی سخت‌تر از جنگیدن است. یک انقلابی رشید، گاهی هم با نجنگیدن، ‏‎ ‎‏شجاعت انقلابی خودش را نشان می‌دهد. این مورد از مواردی است که تو با نجنگیدن ‏‎ ‎‏و دستور دادن به نجنگیدن می‌توانی انقلابیگری خودت را نشان دهی. در همین زمینه ‏‎ ‎‏در سوالهای قبلی ماجرای کشته شدن دختر مسیحی را به دست یک فلسطینی برایتان ‏‎ ‎‏تعریف کردم. من بارها از افراد مختلف مسیحی در لبنان این را شنیده بودم. دکتر ‏‎ ‎‏چمران هم در نامه‌ها و در مصاحبه‌هایش این را گفته است که مسیحی‌های لبنان اظهار ‏‎ ‎‏می‌کردند که در چهره امام موسی صدر، مسیح را می‌بینیم. ایشان به عنوان چهره‌ای ‏‎ ‎‏مطرح بودند که اختصاص به شیعیان ندارد. مردم به او لقب «وجدان ملی لبنان» داده ‏‎ ‎‏بودند. قبلاً اشاره کردم که در جریان بحران لبنان و جنگهای داخلی این کشور، مجله ‏‎ ‎‏اشپیگل مقاله‌ای داشت که به این جمله ختم می‌شد: «... اگر قرار باشد که یک نفر در ‏‎ ‎‏لبنان مورد قبول همه به عنوان حاکم و زمامدار باشد فقط سید موسی صدر است...»‏

‏وقتی همه مردم احساس کردند که هدف آقای صدر حفظ یکپارچگی لبنان و تلاش ‏‎ ‎‏برای احقاق حقوق محرومین اعم از شیعه و سنی و مسیحی و فلسطینی میهمان است، به ایشان روی آوردند. شاید زمامداران و بزرگان طوایف هم در دلشان نسبت به او کینه و دشمنی داشتند، ولی در ظاهر ناچار بودند برای حفظ موقعیت خودشان هم که شده به آقای صدر احترام بگذارند. در بسیاری از جلسات مجلس اعلای شیعیان، از سایر ‏‎ ‎‏فِرَق هم شرکت می‌کردند.‏

‏آقای صدر در دوره‌ای از فعالیت‌هایشان در لبنان، درگیری شدیدی با گروههایی پیدا ‏‎ ‎‏کردند که قصد استیلای کامل بر این کشور داشتند. برخی از آنها از طرف برخی ‏‎ ‎‏کشورهای عربی یا کشورهای خارجی در جهت تضعیف و تجزیه جامعه لبنان ماموریت ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 148
‏داشتند.‏‎[1]‎‏ شعار آقای صدر حفظ تمامیت ارضی و پرچم واحد لبنان بود.‏

* لطفاً درباره قضیه توطین فلسطینیها بیشتر توضیح دهید؟

‏بخشی از درگیریهای امام موسی صدر با برخی از جناحهای فلسطینی بود که آلت ‏‎ ‎‏دست سازمانهای جاسوسی قرار گرفته بودند. مثلاً یکی از این گروهها وابسته به حزب ‏‎ ‎‏بعث عراق بود. در ارتباط با مسئله‌ای که به توطین فلسطینی‌ها مشهور شد، بعضی از ‏‎ ‎‏کشورهای عربی و بعضی گروههای فلسطینی معتقد بودند که بهترین راه برای حل ‏‎ ‎‏مشکل فلسطینی‌ها این است که آنان را در جنوب لبنان اسکان دهیم. دولتهایی چون ‏‎ ‎‏شوروی سابق و لیبی نیز مدافع این سیاست بودند. آقای صدر مخالف این مسئله بود. ‏‎ ‎‏می‌گفت اولاً این کار موجب می‌شود که بیش از سیصد هزار شیعه را از جنوب لبنان به ‏‎ ‎‏کمربندهای فقر اطراف بیروت آواره بکنیم. ثانیاً این امر برای لبنان ایجاد ناامنی می‌کند، ‏‎ ‎‏زیرا فلسطینی‌ها از جنوب لبنان دائماً به اسرائیل حمله خواهند کرد و اسرائیل این را ‏‎ ‎‏برای حمله به لبنان بهانه قرار می‌دهد و منجر به تجزیه لبنان می‌شود. بخشی از ‏‎ ‎‏مخالفت‌های گروههای فلسطینی با آقای صدر به دلیل همین موضع‌گیری برای حفظ ‏‎ ‎‏تمامیت ارضی لبنان بود.‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 149

  • . لازم به تذکر است که وجود لبنان صاحب امنیت اجتماعی و همزیستی مسالمت آمیز و دوستانه طوایف مختلف  و اقوام متعدد مسیحی، سنی و شیعه ناقض. تئوری حکومت نژادپرستیو صهیونیستی اسرائیل بود. دولت  اسرائیل مدعی بود که امکان همزیستی یهودیان با مسلمانان تحت لوای یک حکومت وجود ندارد در حالی که  کشور لبنان در برگیرنده همزیستی نه تنها یهودیان و مسلمانان بود بلکه شاهد زندگی توام با صداقت و امنیت  مسیحیان (اعم از مارونی، کاتولیک، ارتودکس، پروتستان) و مسلمانان (اعم از شیعه، سنی، دروزی و...)  می باشد از این رو دولت اسرائیل و عوامل مزدور آن پیوسته درصدد بودند آتش نفاق و اختلاف را در درون  لبنان شعله ورتر سازند، مگر از این طریق فلسفه وجودی دولت صهیونیستی از واقعیتی خارجی برخوردار باشد.