حادثه دیگری که باعث شد مخالفتها با آقای صدر به نهایت خود برسد در جریان ورود ارتش سوریه به لبنان بود. همانطور که در مقدمه این فصل به تفصیل آوردهام، موضوع از این قرار بود که پس از بحرانهای داخلی لبنان و جنگ و خونریزی میان گروههای
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 149
مختلف داخلی و فلسطینیها، در کنفرانس عرمون تمام شخصیتهای سیاسی لبنان متفقاً از آقای صدر درخواست کردند که با حافظ اسد گفتگو کند و از سوریه بخواهد ارتش خود را وارد لبنان کند، تا از درگیریها و مناقشات جلوگیری نماید. حافظ اسد به جز آقای صدر از کس دیگری حرفشنوی نداشت. آقای صدر با حافظ اسد گفتگو میکند.
حافظ اسد گفته بود که این یک توطئه اسرائیلی است که ما را به جنگهای داخلی لبنان بکشانند و بعد موضع ما را تضعیف کنند و اسرائیل بتواند در بلندیهای جولان به ما ضربه بزند. آقای صدر دوباره درخواست شرکتکنندگان کنفرانس عرمون را مطرح میکند و میگوید: این تبعات هست، اما اگر سوریه دخالت نکند و امنیت لبنان را بازنگرداند، هر چه مسلمان در لبنان هست کشته میشود. به هر حال ارتش سوریه وارد لبنان شد و با یک سلسله درگیریهایی موفق شد در مدت کوتاهی آرامش را به لبنان برگرداند. بلافاصله بعد از این موفقیت، جناحهای مخالف این حرکت، سیل انواع اتهامات را متوجه آقای صدر کردند و او را عامل سرسپرده امپریالیسم و صهیونیسم و دستنشانده شاه ایران نامیدند که منافع فلسطینیها را خدشهدار، و مسلمانها را به دو دسته شیعه و سنی تقسیم کرده است و... و اتهامات دیگر.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 150