حافظ اسد: این یک توطئه است
در این شرایط محاصره که به قول شهید چمران نان گرانتر از جان بود، سران جبهه اسلامی از جمله یاسر عرفات، صائب سلام نخستوزیر اسبق، جنبلاط، رشید کرامی نخستوزیر اسبق، شیخ حسن خالد مفتی اهل تسنن و امام موسی صدر در منطقهای بنام «عرمون» در منزل مفتی حسن خالد جمع شدند. این کنفرانس به ابتکار امام موسی و رشید کرامی تشکیل شد تا برای نجات لبنان چارهای اندیشیده شود. به قول شهید چمران، همه راهها بسته، همه امیدها شکسته، روحیهها ضعیف، دشمن مسلط و بدون رحم! سرگذشت تاثرانگیز مردمی زجردیده و مصیبتزده و محروم و مظلوم با آیندهای مبهم و دردناک، همه و همه یادآور خاطرات شوم فلسطین قبل از تقسیم بود (در حدود سال 1948). بزرگان لبنان هر چه فکر کردند، راه نجاتی نیافتند جز این که دست نیاز
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 154
به سوی سوریه دراز کنند. حاصل مشاورهها در کنفرانس عرمون این شد که از سوریه بخواهند که برای نجات لبنان از خطر تقسیم و نیز مسلمانان و حتی مسیحیهای محروم و بینوا از ظلم و خشونت ارتش مارونی و کتائب و کماندوهای تحت تعلیم اسرائیلیها وارد لبنان شود. از طرف کنفرانس رشید کرامی و مفتی سنیها شیخ حسن خالد به دمشق رفتند و خواسته کنفرانس عرمون را به اطلاع حافظ اسد رسانیدند. سوریه این تقاضا را رد کرد و گفت توطئهای ضد سوریه در شرف انجام است و آمریکا میخواهد سوریه را به مسائل داخلی لبنان بکشاند و بعد بکوبد. به خاطر داشته باشید که بعد از جنگ 67، هنری کسینجر توانست قرارداد سینا را به امضای مصر برساند، ولی علیرغم رفت وآمد بیش از 65 روز نتوانست در مورد جولان قرارداد مشابه بین اسرائیل و سوریه را به سوریه بقبولاند و همه میگفتند آمریکا و اسرائیل به همین دلیل سوریه را تادیب خواهند کرد و انتقام خواهند گرفت. به هر حال نمایندگان کنفرانس مایوس برگشتند. به اصرار بزرگان مسلمانان و نیز سیاسیون شیعه و سنی و بالاخره فشار شدید رهبران فلسطینی امام موسی صدر شخصاً عازم دمشق شد. شهید چمران در این مورد طی نامهای که حتماً دیدهاید، زیرا توسط آقای حجتی کرمانی منتشر شده است، به من چنین نوشت:
«امام موسی صدر عازم دمشق شد. در آن روزهای پرمخاطره از همان طریق عرمون که مورد بمباران هواپیماهای ارتش لبنان بود به سوریه رفت و حافظ اسد را... ملاقات کرد... حافظ اسد همان توطئه بینالمللی ضد سوریه را مطرح کرد و ناراحتی خود را از دخول به لبنان ابراز داشت. امام موسی به او گفت اگر برای نجات مسلمانها وارد نشود همه مسلمانان بیروت نابود خواهند شد... بالاخره حافظ اسد تقاضای امام را پذیرفت و روز بعد 12 هزار «جیش تحریر فلسطینی» که در حقیقت زیر نظر سوریه بودند وارد لبنان شدند. عدهای از جنگندگان جیش تحریر با سرعت حیرتآور خود را به مدخل راه عرمون رسانده و بیروت را از محاصره بیرون آوردند و همچنین با تسلط بر کوههای مشرف به فرودگاه بیروت آن را از خطر تسلط کتائبیها نجات دادند. زحله راه استراتژیک و لجستیکی کتائب محاصره شد... زغرتا پایتخت خانواده فرنجیه و پایگاه قوی مسیحیانِ تقسیمطلب
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 155
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 156
مورد محاصره و هجوم شدید جیش تحریر قرار گرفت به حدی که در جنگهای داخل شهر حدود 120 نفر افسر و رزمآوران جیش تحریر به شهادت رسیدند و از همه مهمتر دامور شهر بزرگ مسیحی جنوب بیروت سقوط کرد و بیش از هزار نفر کشته شدند... سعدیات پایگاه کمیل شمعون سقوط کرد و ویران شد... لذا کتائب و مسیحیها پیشنهاد آتشبس را پذیرفتند و قراردادی در 14 بند بسته شد... 7 بند این قرارداد مربوط به نظام لبنانی و 7 بند مربوط به فلسطینیها و مقاومت بود... مسلمانان و مسیحیان این موافقتنامه را امضاء کردند ولی اختلافات داخلی احزاب چپ مانع آرامش شد. روزنامههای وابسته به عراق بویژه روزنامههای محرر و بیروت به دولت سوریه و شخص حافظ اسد شروع به فحاشی کردند.
مسیحیها نیز که از ترس سکوت کرده بودند به این اختلافات داخلی مسلمانان دامن میزدند. سازمان صاعقه که یک سازمان فلسطینی وابسته به سوریه بود به دفتر روزنامه محرر و بیروت حمله برد و آن را منفجر کرد... اختلافات علنی شد. سازمان جاسوسی عراق و همچنین اسرائیلیها شاخههایی از مقاومت فلسطینی را تحریک کردند و آنها هم جانب احزاب چپ را گرفتند... رفته رفته ناراحتیهایی که از قدیم بین سوریه و مقاومت فلسطین وجود داشت، مورد سوءاستفاده احزاب شد و روز به روز مخالفت مقاومت با سوریه علنیتر و شدیدتر میشد.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 157