فصل سوم : گفتگـو

تئوری سه بعدی انقلاب

* اشاره داشتید که امام موسی صدر و شهید بهشتی، پیرامون چگونگی تداوم حرکت اسلامی ‌در منطقه به استراتژی واحدی رسیده بودند. قدری در مورد این استراتژی صحبت بفرمایید.

‏بعد از حرکت 15 خرداد و حتی کمی ‌قبل از آن، تعدادی که گفتیم صرفاً محصول ‏‎ ‎‏حوزه و قاعده نیستند، مثل آقایان بهشتی، صدر، مطهری و دیگر همفکرانشان از جمله ‏‎ ‎‏مرحوم مهندس بازرگان و آیت‌الله طالقانی و... به ارزیابی و تحلیل حرکت‌های گذشته ‏‎ ‎‏پرداختند. آمدند و گفتند، بیاییم بررسی کنیم که چرا حرکت‌های مذهبی گذشته به ثمر ‏‎ ‎‏ننشستند. اینها نهایتاً به این تحلیل رسیده بودند که اگر چنین حرکتی بخواهد در ایران ‏‎ ‎‏به نتیجه برسد، با توجه به تجربیات منفی که مردم ایران از حزب و تحزب دارند، حتماً ‏‎ ‎‏باید سازمانی بوجود آید که سه بعد را تواماً داشته باشد. طبیعتاً بعد اول مذهبی بودن ‏‎ ‎‏حرکت است، یعنی در ایران هر حرکتی که مذهبی نباشد، به شکست منتهی می‌گردد. ‏‎ ‎‏بعد اعتقادی و ایدئولوژیک باید موجود باشد، و تنها در این صورت است که حرکت ‏‎ ‎‏در دل مردم جای می‌گیرد، با حرام و حلال وفق داده می‌شود و از طرفی هم دچار ‏‎ ‎‏اپورتونیسم و فرصت‌طلبی نخواهد شد. اما ابعاد دوم و سوم: بعد دوم بعد سیاسی است. ‏‎ ‎‏اینجا باید سیاست را تعریف کرد. سیاست یعنی حرکتی که جلب توجه عام را بکند و ‏‎ ‎‏نه عوام! یادم هست که آقای موسی صدر روی این تعبیر خیلی ت‏‏ا‏‏کید داشتند، یعنی بین ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 166
‏عوام و عام خیلی تفاوت قائل بودند. بنابراین حرکت باید بعد سیاسی داشته باشد. بعد ‏‎ ‎‏سوم هم قدرت دفاعی یا نیروی نظامی‌است. ما باید در این سه جهت، یعنی ارتقای ‏‎ ‎‏ایدئولوژیک، حرکت سیاسی و کسب قدرت حرکت کنیم. آقای صدر همیشه مکعبی را ‏‎ ‎‏مثال می‌زدند و می‌گفتند: «اگر از روی نقطه گوش که محل تلاقی سه بعد مکعب است ‏‎ ‎‏روی این سه بعد حرکت نماییم، یک حرکت حجمی‌خواهیم داشت، یعنی تنها در این ‏‎ ‎‏صورت است که می‌توان حجمی ‌را بوجود آورد. هر کدام این ابعاد که نباشند، حرکت ‏‎ ‎‏سطحی خواهد بود». مثلاً اگر مردم را جذب کرده و بنابراین بعد سیاسی را داشته ‏‎ ‎‏باشیم، و از طرفی اگر مرجعی هم جلودار باشد، ولی ارکان قدرت را نداشته باشیم تازه ‏‎ ‎‏یک سطحی را پوشانده‌ایم و حرکتمان قشری است. از طرفی دیگر اگر دو بعد عقیده و ‏‎ ‎‏قدرت را هم داشته باشیم، تازه مثل میرزا کوچک‌خان خواهیم بود و باز حرکتمان ‏‎ ‎‏سطحی است. از آن طرف هم می‌بینیم که در جنبش مشروطه، قدرت هم هست، مردم، ‏‎ ‎‏یعنی بعد سیاست هم هست، اما بعد عقیده و مکتب وجود ندارد، یعنی باز حرکت ‏‎ ‎‏سطحی است. بنابراین اگر بخواهیم درست حرکت کنیم، باید همزمان بر روی سه ضلع ‏‎ ‎‏مکعب حرکت نماییم تا سرانجام تمامی‌ آن را از حجم پر نماییم. هر چه در جامعه ‏‎ ‎‏هست بیرون ریخته شده و خود آنرا پر نماییم.‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 167