بدون مبالغه آقای فارسی از هیچ کوششی علیه آقای صدر فروگذاری نکرد. پس از انقلاب که به اسناد سفارت ایران در لبنان دسترسی پیدا کردیم سرنخ اغلب جزواتی را که منتسب به ایشان و بر اساس اطلاعات ایشان بود در آنجا یافتیم. یکی دو بار من و قطبزاده با او صحبت کردیم. پس از جلسه به قطبزاده گفتم: اگر هرکس دیگری جای من بود آن چنان تحت تاثیر قرار میگرفت که به آقای صدر لعن و نفرین میکرد.
در یک درگیری دولت لبنان حکم اخراج چند نفر از ایرانیها از جمله آقای فارسی را صادر کرد. ساعت 5 / 12 شب به آقای صدر اطلاع دادند که بر اساس حکم یک دادگاه، فردا صبح قرار است این افراد از لبنان اخراج شده و احتمالاً تحویل حکومت ایران داده شوند. آقای صدر شبانه با رئیسجمهور لبنان (شارل حلو) تماس گرفتند و گفتند چنین حکمی برای امضاء پیش شما آمده، آن را امضاء نکنید تا فردا صبح شما را ببینم. فردا صبح دوباره تماس گرفتند و گفتند «اینها در ایران فعالیتهایی داشتهاند البته من در حکم دادگاه مداخله نمیکنم، اما تحویل دادن آنها به ایران منجر به اعدام آنها خواهد شد، اجازه بدهید اینها به سوریه بروند، من هم تلاش میکنم که سوریه از ورود آنان ممانعت نکند». پس از آن آقای صدر با مقامات سوری تماس گرفتند و اظهار داشتند که «این افراد البته شلوغ هستند و شلوغ میکنند، اما مخلّ امنیت شما نیستند، اینها در تبعید و خارج از وطن هستند و مبارزه میکنند». بعد هم کمکهایی به این افراد کردند. اما همین قضیه را آقای فارسی تحریف کرد و در یک اعلامیهای عنوان کرد که اخراج این افراد از لبنان زیر سر آقای صدر و تشکیلات ایشان بود. زیرا باور داشت در صورت
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 172
حضور ایشان در لبنان کسی طرف آقای صدر نمیرود و یا ایرانیهایی که میآیند به سوی دکتر چمران کشیده نمیشوند. لذا برای رهایی از این مخمصه آقای صدر ترتیب اخراج آنان را داده است تا بی رقیب! باشد.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 173