* همین افراد میکوشیدند تا ذهن امام خمینی(ره) را هم نسبت به امام موسی صدر خراب کنند؟
در یک مقطعی آقای فارسی مرتباً گزارشهایی برای امام میفرستاد و سعی داشت ذهن امام را نسبت به آقای صدر مشوش کند. علاوه بر این او و برخی افراد سعی میکردند از طریق حاج آقا مصطفی، نظر امام را درباره آقای صدر تحتتاثیر قرار دهند. حاج آقا مصطفی دارای دیدگاههای خاصی بود و بیشتر در فکر جاانداختن مرجعیت علیالاطلاق امام، هم در ایران و هم در کل عالم تشیع بود. خودش صراحتاً به من گفت که گِله ما از آقای صدر این است که او در لبنان آقای خویی را به عنوان مرجع معرفی کردهاست. همین انتقاد را نسبت به شهید سید محمدباقر صدر هم مطرح میکرد. البته امام موسی صدر، نهایت اشتیاق و علاقه را به امام داشت و برای رهایی ایشان از تبعید در ترکیه تلاشهای گستردهای انجام داد. از آن جمله دیدار و ملاقات با پاپ در واتیکان بود، که به عقیده مرحوم آیتالله العظمیخویی مهمترین عامل انتقال امام از ترکیه به عراق بود. امام صدر میگفت در باب مرجعیت عالم تشیع چهرههای شناخته شده در این منطقه آقایان سید عبدالهادی شیرازی، حکیم و خویی هستند، و آقای خمینی آن طور که در ایران شناخته شده، برای شیعیان خارج از ایران شناخته شده نیستند. اگر من ایشان را آن طور که مورد نظر آقایان است مطرح کنم، یک حالت تصنعی دارد و در شان ایشان نیست. مردم باید به مرور با مسائل ایران آشنا شوند. اکثر شیعیان لبنان به
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 173
دلیل اقدامات روحانیون درباری و تبلیغات سفارت ایران و عوامل دیگر تصویری که از شاه دارند، غیر از تصویری است که شما از شاه دارید. آنها شاه را به عنوان یک زمامدار و رئیس یک حکومت شیعه میشناسند و برای او قداست قائل هستند. عوامل رژیم شاه در لبنان اینگونه تبلیغ کرده اند که او خیلی خواهان نجات شیعیان از فقر و بدبختی است. ولی صدر به دلیل خصومتهای خانوادگی مانع این است که شاه به شما کمک کند. آقای صدر میگفت من در این چند جبهه باید بجنگم و این افکار را عوض کنم. از جمله مطالبی که آخوندهای درباری ـ به تعبیر امام ـ میگفتند این بود که چه معنی دارد یک روحانی ایرانی بلند شود و بیاید به لبنان و رهبری شیعیان را برعهده بگیرد؟ از این تحریکات علیه امام موسی صدر زیاد بود. بنابراین محذوراتی که آقای صدر به ویژه در اوایل ورود امام به نجف داشتند، اقتضا میکرد، نتوانند بحث مرجعیت مطلق امام را مطرح کنند.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 174