فصل سوم : گفتگـو

پاسخ دایی جان به گله امام خمینی

‏یک نامه دیگری بردم که فکر می‌کنم در سال 53 یا 54 بود. البته نامه را شخصاً نخواندم ‏‎ ‎‏ولی از محتوای آن اطلاع دارم. آقای صدر در این نامه اشاره به گِله امام از ایشان کرده ‏‎ ‎‏بود. ظاهراً از قول امام برای ایشان نقل کرده بودند که چرا آقای صدر فقط برای ارتقاء ‏‎ ‎‏سطح زندگی شیعیان تلاش می‌کند. این قضیه به وحدت شیعه و سنی آسیب می‌رساند. آقای صدر نوشته بود این سنی‌ها مسلمان شناسنامه‌ای، به اصطلاح امروز، هستند و فکر نکنید وحدت با اینها جهان اسلام را دگرگون می‌کند. برای امام توضیح داده بود که در لبنان شیعه یک طایفه عقب مانده و درجه سوم است. از تمام حقوق اجتماعی محرومش ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 176
‏کرده‌اند. بیشترین تلاش من این است که امکانات حداقلی برای شیعیان فراهم شود. ‏‎ ‎‏متناسب با بقیه گروههای مذهبی حق و حقوقی داشته باشند. وحدت یک گروه ضعیف ‏‎ ‎‏با یک قوم قوی چگونه و به مصلحت کدام است؟ لذا باید ابتدا شیعیان را به جایگاه ‏‎ ‎‏واقعی و درخورشان رساند. این امر به هیچ روی مخالف وحدت شیعه و سنی نیست. ‏‎ ‎‏همچنین اضافه کرده بودند که درصدد تاسیس تشکیلاتی هستیم که همه محرومین لبنان ‏‎ ‎‏اعم از شیعه و سنی و مسیحی را در بر بگیرد.‏

‏مطلب دیگری که در آن نامه نوشته شده بود (که نقل به مضمون است) در مورد ‏‎ ‎‏رفتار محتاطانه آقای صدر با برخی از سازمان‌های فلسطینی بود. آقای صدر توضیح داده ‏‎ ‎‏بودند که، من بارها اعلام کرده‌ام:‏

‏«انقلاب فلسطین جزء ذات و اصول اعتقادی سیاست ما است قدس هویت ما است. تعامل با اسرائیل حرام است».‏

‏در عین حال سازمانهای جاسوسی در میان بعضی از تشکیلات آنها رخنه کرده‌اند و ‏‎ ‎‏لذا همه افرادی که مراجعه می‌کنند قابل‌اعتماد نیستند. ما بیشترین چوب را از کسانی ‏‎ ‎‏می‌خوریم که تحت عنوان سازمانهای فلسطینی فعالیت می‌کنند. جوانهای شیعه در راه ‏‎ ‎‏آنها کشته می‌شوند، ولی باز متهم به کارشکنی می‌شوند. به دلیل تبلیغ بعضی از دوستان نادان کار به جایی رسیده که حتی بعضی از دوستان ما در ایران هم نسبت به این مسائل ابهام دارند. این فراز سخن آقای صدر، اشاره به موضع‌گیری مهندس بازرگان و دکتر سحابی داشت. آقای دکتر یدالله سحابی نامه‌ای نوشته بودند برای امام صدر که البته ضمن تجلیل و احترام فراوان از ایشان، ظاهراً توضیح خواسته بودند که مطالبی که در ‏‎ ‎‏ایران علیه امام صدر در ارتباط با فلسطینی‌ها بیان می‌شود، چه مبنا و منشایی دارد؟ ‏

‏آقای صدر از این مسئله ناراحت شده بود و پاسخ مفصلی هم به مرحوم دکتر ‏‎ ‎‏سحابی داد.‏‎[1]‎‏ ایشان می‌گفت آنها تقصیری ندارند. چون چیزهایی برای آنها تعریف ‏‎ ‎‏می‌کنند که حقیقت ندارد. مثلاً اینکه من برای نابود کردن فلسطینی‌ها در لبنان اقدام ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 177
‏کرده‌ام. یا شیعیان باعث سقوط تل‌ّزعتر بودند. در حالی که در آنجا تمام احزاب کنار ‏‎ ‎‏کشیدند و فرار کردند. گروهی که وارد کار شدند شیعیان و بچه‌های اَمَل بودند، که ‏‎ ‎‏فرماندهی فلسطینی‌ها را پذیرفتند.آخرین نفری هم که شهید شد از اعضای امل بود. به ‏‎ ‎‏هر حال ایشان و دکتر چمران این مظلومیت‌ها را داشتند. در هر صورت عنایت امام به ‏‎ ‎‏آقای صدر را خود من بارها شاهد و ناظر بودم. از طرف آقای صدر هم نسبت به امام ‏‎ ‎‏خمینی من جز بزرگداشت و تکریم ندیدم. از اینکه ما در انجمنهای اسلامی ‌از ‏‎ ‎‏مرجعیت امام حمایت می‌کنیم، خرسند بودند.‏

‏در ملاقاتهایم با امام، همواره در ابتدای دیدارها سراغ آقای صدر را می‌گرفتند. از ‏‎ ‎‏اوضاع و احوال ایشان می‌پرسیدند و در جریان کارهای ایشان هم بودند و هنگام ‏‎ ‎‏خداحافظی هم به ایشان سلام می‌رساندند.‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 178

  • . متن نامه دکتر سحابی در فصل اسناد و مدارک آمده است.