فصل پنجم : اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا (گروه فارسی زبان)

نگرانی امام از وضع آیت ‌الله سید محمد باقر صدر و تدابیر انتقال ایشان به ایران

‏در همان مقطع شهید سید محمد باقر صدر نیز که از رشد مبارزات اسلامی در ایران به ‏‎ ‎‏وجد آمده بود، پیوسته در مورد مسائل مبتلا به نهضت از ناحیه مبانی فقهی و حتی ‏‎ ‎‏مسائل اولیه حکومت اسلامی سرگرم تدوین رسالات مختلف بود. ایشان همان طور که ‏‎ ‎‏در جای دیگر گفته ام اصولاً نگرش حکومتی به فقه داشت و مسائل را بر اساس ‏‎ ‎‏مصلحت های سیال جامعه مورد دقت نظر قرار می داد. تالیفات ایشان در زمینه اصول ‏‎ ‎‏بانکداری بدون ربا و اقتصاد اسلامی و همچنین مبانی نظری ایشان درباره جامعه و ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 324
‏ارگان های آن، قبلاً نشر یافته بود. ولی مباحث و مسائلی هم بود که به دلیل عدم ‏‎ ‎‏مصلحت و عدم اقتضای سیاسی زمانی منتشر نشده بود. چند هفته بعد از پیروزی ‏‎ ‎‏انقلاب که همسر ایشان ـ خاله ام ـ به ایران آمد، حدود 14 یا 15 رساله درباره ‏‎ ‎‏موضوعات و مشکلات حکومتی و راه حل های فقهی آن را برای امام و شهید بهشتی ‏‎ ‎‏آورده بود ـ و تا آنجا که به خاطر دارم با لیست بلند بالایی از موضوعات مهم که باید ‏‎ ‎‏مورد مطالعه قرار می گرفت به نجف بازگشت. زمانی که مراودات ایشان با امام و ایران ‏‎ ‎‏افزایش یافت خصوصاً بعد از ربودن امام موسی صدر، امام نسبت به بقای ایشان در ‏‎ ‎‏نجف اظهار نگرانی کردند. به ویژه آنکه در چند مرحله مزاحمت ها و حتی ‏‎ ‎‏بازداشت های موقتی هم از طرف عمال رژیم بعثی در عراق در مورد ایشان اعمال شده ‏‎ ‎‏بود. در زمانی که آخرین بازداشت ایشان ـ قبل از شهادت ـ تمام شد و به نجف ‏‎ ‎‏بازگشتند به توصیه امام مقدمات هجرت ایشان از عراق فراهم گردید. این امر باید ‏‎ ‎‏بدون اطلاع مقامات عراقی صورت می گرفت. مشکل مهاجرت ایشان علاوه بر دست و ‏‎ ‎‏پاگیر بودن اعضای خانواده به هنگام چنین سفری تحت هیچ عنوان ـ ولو سفر حج ـ ‏‎ ‎‏نمی توانست بدون قبول خطر باشد. از سوی دیگر دولت عراق نگران اوضاع داخلی ‏‎ ‎‏خود و قیام شیعیان و عشایر دجله و فرات بود. آن هم تحت تاثیر پیروزی انقلاب ‏‎ ‎‏اسلامی در ایران. به هر حال من در آن موقع در وزارت کشور بودم با کمک برادر ‏‎ ‎‏مجاهدمان سید محمود دعایی که سفارت ایران در بغداد را بعد از انقلاب اداره می کرد، ‏‎ ‎‏با تماس های متناسب با مصالح ایشان موفق شدیم گذرنامه های الجزایری برای ایشان ‏‎ ‎‏تهیه کنیم. این گذرنامه که ممهور به اجازه اقامت و چند مرحله ورود و خروج به ایران ‏‎ ‎‏بود با عکسی که ایشان را در لباس محلی عشایری نشان می داد تهیه شد و مقدمات ‏‎ ‎‏سفر ایشان از طریق کردستان عراق به سرحد ایران توسط آقای دعایی فراهم گشت.‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 325