فصل سوم : گفتگـو

لبنان به روایت یک سخنرانی

‏برای اینکه خواننده محترم با اوضاع و احوال آن روزگار آشنایی دقیق‌تری پیدا کند و ‏‎ ‎‏عمق تلاش‌ها و برنامه‌های امام صدر و نیز حوزه‌های عملیاتی وی را درک کند، این ‏‎ ‎‏فصل را با نقل یک سخنرانی پایان می‌بخشم. این سخنرانی در دی 1355 در آلمان و در ‏‎ ‎‏سمینار انجمن‌های اسلامی‌دانشجویان (در اروپا) ایراد شد. در این سخنرانی ریشه‌های ‏‎ ‎‏جنگ‌های داخلی لبنان و محنت‌های عظیم شیعیان ونیز فداکاری‌های مظلومانه آنان آمده ‏‎ ‎‏است. از آنجایی که این متن از نوار پیاده شده و عبارت‌ها عیناً نقل می‌شود، لذا حالت ‏‎ ‎‏کتابت نداشته و جنبه خطابی خود را حفظ کرده است.‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏رب اشرح لی صدری و یسرلی امری، واحلل عقدهمن لسانی یفقهوا قولی‏

‏مقدمه سخن‏

‏شیعیان یک سوم مردم لبنان را تشکیل می‌دهند. مناطق اصلی سکونتشان در جنوب ‏‎ ‎‏(جبل عامل) و شرق (بعلبک، هرمل و مشغره) و اطراف بیروت(شیاح،برج البراجنه، ‏‎ ‎‏حی سلم، حی لیلکی، کفرشیما، نبعه) و کوهستانهای شمال (منطقه جبیل) می‌باشد و فعلاً در بیروت و صیدا برای کار و تجارت تعداد زیادی از شیعیان سکونت دارند و در ‏‎ ‎‏طرابلس هم رفته رفته تعدادشان رو به فزونی است.‏

‏لبنان که تاریخ، فرهنگ و تمدن پرباری دارد، بعد از رواج اسلام در منطقه‏‎ ‎‏خاورمیانه،فرهنگ و تمدنش منحصراً ‏‏به ‏‏فعالیتهای شیعیان جبلعامل اختصاص می‌یابد، ‏‎ ‎‏و تاریخ و کتب و دانشمندان و ادبای بزرگ و جهانیشیعه درخشنده‌ترین صفحه ‏‎ ‎‏افتخاراتش می‌باشد. همین عوامل این منطقه را، به سرچشمه جوشان فرهنگ و اخلاق ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 266
‏و دینداری درآورد. ‏

‏فشارهای هشت قرن ایوبیان و عثمانیان و تعصبهای وحشیانه حکمرانان متعصب، ‏‎ ‎‏رفته رفته علیرغم پایداری قهرمانانه شیعیان، اوضاع عمومی ‌زندگی آنان را بحرانی و ‏‎ ‎‏راکد ساخت، مدرسه‌های دینی و کتابخانه‌های فراوان را خراب و دانشمندان بزرگشان ‏‎ ‎‏را تار ومار، زندانی و گاهی به قتل رسانید. ‏

‏مناطق آنها را از جوانان و کشاورزان خالی ساخت و‏‎ ‎‏غالباً آنها را به جنگهای‏‎ ‎‏فرساینده و بی‌نتیجه می‌فرستاد، زمینهای آنان را تملک می‌کرد و بخصوص این ‏‎ ‎‏فشارهای ظالمانه در هنگامی ‌که دولت عثمانی از قوای نظامی‌ شیعه ایران شکست ‏‎ ‎‏می‌خورد، شدت می‌یافت و حالت انتقام به خود می‌گرفت و با تهمتهای ناجوانمردانه و ‏‎ ‎‏واهی توام می‌شد.‏

‏با انقراض عثمانیها، استعمار فرانسه شروع شد و درد و مصیبت را افزون کرد، چه ‏‎ ‎‏این که استعمار سعی می‌کرد مسیحیان را بر همه مناطق مسلط کند و در جنوب لبنان ‏‎ ‎‏انتقامهای سنگینی از شیعیان که داعیه وحدت با سوریه را در سر داشتند، می‌گرفت. ‏

‏فئودالهای شیعه که مورد اعتماد و همکاران استعمار ترکی و فرانسوی بودند نیز ‏‎ ‎‏همیشه و همه جا نقش منفی خود را بازی می‌کردند.‏

‏در سال 1943 میلادی، لبنان کشوری مستقل اعلام شد و این خود فرصتی گرانبها ‏‎ ‎‏برای شیعیان بود تا با فعالیت همه‌جانبه، عقب‌ماندگی خود را جبران کنند.به همین ‏‎ ‎‏جهتبا سرعتفراوان به کار و کوشش پرداختند، کشاورزیبا وضع مدرن و علمی‌ در ‏‎ ‎‏جنوب و بقاع رشد پیدا کرد، مهاجرت به آفریقا، به کشورهای عربی، به آمریکای ‏‎ ‎‏جنوبی وسعت یافت و به همت این مهاجران وطن‌پرست،آبادانی و فراوانی و مدارس ‏‎ ‎‏مختلف در بیروت و در جنوب ایجاد گردید. پدران کارگر و کشاورز گاه با قناعت ‏‎ ‎‏طاقت‌فرسا فرزندان خود را به آخرین مراحل تحصیل می‌رساندند. به تدریج بر تعداد ‏‎ ‎‏محصلان شیعه گاه تا 30% افزوده می‌شد و تعداد استادان دانشگاه در مدت ده سال از ‏‎ ‎‏یکنفر به پنجاه نفر می‌رسید.‏

‏این سرعت همه‌جانبه به سوی تکامل در مدت چند سال همه چیز را عوض می‌کرد ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 267
‏ولی هنوز وضع عمومی ‌شیعیان تغییر نکرده بود. اکثریت افرادشان و اکثریت مناطق ‏‎ ‎‏مسکونی شان در محرومیت قرار داشت. زیرا از طرفی حکمرانان ظالم و فئودالهای ‏‎ ‎‏طماع و همدست دولت‌های جائر و دست‌نشانده، آنان و مناطق آنان را راکد ‏‎ ‎‏می‌گذاشتند، از طرف دیگر برای شیعیان یک سازمان مرکزی ضرورت داشت که ‏‎ ‎‏هماهنگی و تکامل وپیشرفت را با نیرویی اصیل ادامه دهد، ولی دولتیها و اتباعشان از ‏‎ ‎‏ایجاد این سازمان که مثابه آن در همه مذاهب وجود داشت جلوگیری می‌کردند. ‏

‏از سالهای 1964 و 1965 یک فعالیت وسیع و عمیق و پرخروش از طرف شیعیان و ‏‎ ‎‏به رهبری امام موسی صدر در لبنان آغاز شد. ایشان در ظرف پنج سال توانستند همه ‏‎ ‎‏مناطق شیعه‌نشین را دیدار کرده و روابط برادرانه و قابل اعتمادی با مردمش ایجاد کنند. ‏

‏مبارزه شدت یافت و عوامل متعددی برای جلوگیری از ایجاد مجلس اعلای شیعیان ‏‎ ‎‏فعالیت‏‏ می‌کردند. ‏‏دولتهای پرنفوذ عرب، احزاب سیاسی چپ و راست و گروهی از ‏‎ ‎‏سیاستمداران شیعه و عده‌ای از روحانیون و بیشتر متنفذین مسلمان غیرشیعه، تلاش ‏‎ ‎‏منفی و پیگیر داشتند. ولی فداکاریهای توده‌های وسیع شیعیان و روشن‌بینی مردم که ‏‎ ‎‏محرومیت تاریخی خود را به علت تفرق و تشتت خودی دیدند کار خود را کرد. ‏

‏در تابستان سال 1969 مجلس اعلای شیعیان نماینده کل مردم شیعه در لبنان با سه ‏‎ ‎‏دایره دینی، سیاسی و اجرایی به وجود آمد و یک صفحه درخشان و پیروز در مبارزه ‏‎ ‎‏تاریخی شیعیان نگاشته شد. اولین برنامه‌های این سازمان جدید، رسیدگی به امور و ‏‎ ‎‏حمایت از حقوق شیعیان بود. تحقیقات اجتماعی و بررسیها و آمارگیریها شروع، و ‏‎ ‎‏حقایق وحشت‌آوری در این زمینه در برابر افکار عمومی‌ مردم لبنان و در مقابل دید ‏‎ ‎‏شیعیان گذاشته شد که از ظلم و بی‌عدالتی عجیب حکایت می‌کرد.‏

‏مجلس جدید، مجلس شیعیان که اولین سازمان منظم و قانونی شیعه در تاریخ بود،‏‎ ‎‏به‏‎ ‎‏هیچ‌وجه نمی‌توانست به صورت یک سازمان خشک و اداری درآید. چه شیعیان ‏‎ ‎‏همیشه تشیع را یک نهضت یا حرکت می‌دانستند، نه‏‎ ‎‏یک‏‎ ‎‏وابستگی میراثی‏‎ ‎‏و یا یک‏‎ ‎‏امتیاز ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 268
‏نژادی‏‎ ‎‏و یا یک‏‎ ‎‏سازمان منجمد‏‎ ‎‏و بی تحرک‏‏.‏‎[1]‎

‏در سال 1970 در اثر انفجار یک اتوبوس در مرزهای شمال اسرائیل نزدیک مرز ‏‎ ‎‏لبنان، اسرائیل چند شهر و ده بی‌دفاع جنوب را با توپهای سنگین بمباران کرد که در ‏‎ ‎‏نتیجه آن حدود پنجاه هزار از مردمان سالخورده و بچه و زن به طرف بیروت فرار ‏‎ ‎‏کردند. مجلس شیعیان به عنوان اعتراض به اهمال دولت نسبت به این منطقه مهم‏‎ ‎‏شیعه‌نشین، و برای مطالبه حقوق از دست رفته مردم این منطقه، درخواست تظاهرات ‏‎ ‎‏عمومی ‌کرد. اعتصابی وسیع و بی‌سابقه همه لبنان را فرا گرفت و همه دستگاههای ‏‎ ‎‏دولتی و حتی فرودگاه بیروت از فعالیت افتاد و لذا دولت در مقابل خواسته‌هایمجلس ‏‎ ‎‏شیعیان تسلیم شد. برای اصلاح و آبادانی جنوب و احقاق حقوق از دست رفته مردم ‏‎ ‎‏آن، سازمانی بنام «مجلس جنوب» تاسیس شد و انجام پروژه‌های زراعی و ایجاد‏‎ ‎‏مدارس و بیمارستان‌ها و راهها و برق و آب و نیز جبران خسارت هجومهای اسرائیل را ‏‎ ‎‏به عهده گرفت. ‏

‏متاسفانه سیاستمداران لبنانی و فئودالهای بزرگ (بخصوص کامل اسعد) بر مجلس ‏‎ ‎‏جنوب پنجه افکندند و آن را در جهت منافع و مصالح خویش به کار گرفتند. ولی با ‏‎ ‎‏تمام اینها این مجلس خدمات زیادی انجام داد.‏

‏البته این پیشرفتها جوابگوی احتیاجات شیعیان و محرومین لبنان نبود و می‌بایست ‏‎ ‎‏فعالیتها گسترده‌تر می‌گردید. درخواستهای شیعیان و احقاق حقوق از دست رفته ‏‎ ‎‏محرومین، محور مبارزات چند ساله مجلس شیعیان شد. و از آنجا که دولت، حاضر به ‏‎ ‎‏احقاق کامل حقوق محرومین نبود، تظاهرات متعدد و وسیعی با فراخوان امام صدر به ‏‎ ‎‏وقوع پیوست، که از همه معروف‌تر تظاهرات پرشکوه مسلحانه بیش‏‎ ‎‏از 75 هزار نفر در ‏‎ ‎‏بعلبک بود که دولت لبنان را به لرزه درآورد و کمیته‌ای از افسران عالیرتبه و متخصصین ‏‎ ‎‏بزرگ برای مطالعه حقوق شیعیان تشکیل گردید. این کمیته همه موارد بیستگانه ‏‎ ‎‏درخواستی آقای صدر را مشروع و‏‎ ‎‏انجام آن را ضروری قلمداد کرد. ولی دولت که ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 269
‏حاضر به گذشت از امتیازات خود نبود، نتیجه کار و رای این کمیته را بهدست ‏‎ ‎‏فراموشی سپرد. برای فشار به دولت و به درخواست مجدد آقای صدر تظاهرات ‏‎ ‎‏وسیعتری در شهر صور برپا شد که بیش از 150 هزار نفر در آن شرکت کردند و قسم ‏‎ ‎‏خوردند که برای تامین عدالت اجتماعی و احقاق حقوق از دست رفته محرومین، از ‏‎ ‎‏هیچ نوع فداکاری دریغ نکنند.‏

‏نهضت شیعیان تا این وقت جنبه بیداری داشت و فقط قادر بود که تظاهرات ‏‎ ‎‏خیابانی به راه بیندازد. ولی از آن جا که تحقق خواسته‌های محرومین، احتیاج به اعمال ‏‎ ‎‏قدرت داشت و قدرت جز در سایه یک سازمان متمرکز به وجود نمی‌آمد، لذا به ابتکار ‏‎ ‎‏امام صدر و بر حسب ضرورت، سازمان «‏‏حرکةالمحرومین‏‏» تاسیس شد تا مبارزات ‏‎ ‎‏اجتماعی مردم بی‌پناه و محروم را اعم از شیعه و سنی و مسیحی رهبری کند. این ‏‎ ‎‏سازمان به سرعت گسترش یافت و از شمال تا جنوب لبنان، گروه گروه از جوانان ‏‎ ‎‏رزمنده و روشنفکر به آن پیوستند، جوانانی که در گذشته غالباً به دامان کمونیستهای ‏‎ ‎‏چپ و یا فاشیست‌های راست می‌افتادند. این سازمان بزرگترین خلا اجتماعی شیعیان و ‏‎ ‎‏محرومین لبنان را پر کرد و جوانان مومن را قدرت داد که پرفروغ و پرامید در برابر همه ‏‎ ‎‏احزاب خودفروخته بایستند، احزابی که با پول کشورهای دیگر مجهز و با اسلحه آنها ‏‎ ‎‏مسلح شده بودند. پس از مدتی نیز شاخه نظامی‌حرکت المحرومین بنام سازمان «امل» ‏‎ ‎‏تشکیل شد و با کمک سازمان مقاومت فلسطینی ـ فتح ـ شروع به تعلیم نظامی ‌جوانان ‏‎ ‎‏شیعه نمود. ‏

‏البته تمرکز شیعیان و بخصوص قدرت نظامی‌آنها سبب شد که گروههای چپ و راست ‏‎ ‎‏هر دو موضع مخالف بگیرند و به شدت علیه شیعیان و سازمان آنها دست به کار شوند. ‏

‏اینها برای سالهای دراز شیعیان را استثمار می‌کردند و لذا قدرت آنها و آزادی آنها از ‏‎ ‎‏زنجیر اسارت چپ و راست، مصالح آنان را به خطر می‌انداخت. ‏

‏از این زمان به بعد بود که شیعیان به یک قدرت سیاسی و در حال رشد، و به یک ‏‎ ‎‏نهضت مترقی و آینده‌ساز در صحنه سیاسی و اجتماعی لبنان، مبدل شدند. زیرا‏‎ ‎‏یک‌ سوم مردم لبنان را شامل شده و بزرگترین مذهب روشنگر و پرخروش را پدید ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 270
‏آوردند. در حال حاضر بیش از 60 درصد زمینهای لبنان، بخصوص زمینهای حاصلخیز ‏‎ ‎‏در اختیار آنهاست با یک سازمان پرقدرت مرکزی (مجلس اعلای شیعیان) و یک ‏‎ ‎‏نهضت پیشرو و اصیل و خدمتگزار مردم و عاری از هرگونه تعصب قومی‌ عقیدتی ‏‎ ‎‏(‏‏حرکة‌المحرومین‏‏). اینها عوامل لازم و کافی برای پیشرفت و ساختن آینده یک ملت ‏‎ ‎‏است که اینک در اختیار شیعیان قرار دارد. در لبنان، بعد از استقلال از استعمار ‏‎ ‎‏فرانسویان، به موجب قانون و عرف، نوزده نماینده مجلس شورای ملی، شیعه هستند که ‏‎ ‎‏یکی از آنها ریاست مجلس را عهده‌دار می‌شود، تعداد کل نمایندگان نود و نه نفر است. ‏‎ ‎‏به علاوه شیعیان یک پنجم کارمندان دولت را تشکیل می‌دهند و در کابینه هم تعداد ‏‎ ‎‏وزرا به همین نسبت تعیین می‌شود، البته این حق مسلم و قانونی در سازمانهای دولتی، حتی یک بار هم عملی نشده است، لذا تلاش و مبارزه همیشه وجود داشته و اخیراً به سصورت یک مبارزه حق‌طلبانه درآمده و اساس فعالیت سیاسی ‏‏حرکة‌المحرومین‏‏ را تشکیل داده است.‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 271

  • . به تاریخ این سخنرانی که دیماه 1355 بوده است توجه شود.