فصل سوم : گفتگـو

لبنان در آستانه جنگ داخلی

‏این وضع اجتماعی لبنان که علیرغم مظاهر رفاه و آزادی، همه را ناراضی و شاکی کرده ‏‎ ‎‏بود، لبنان را در جهان عرب به جثه‌ای ضعیف و منطقه‌ای قابل‌‏‎ ‎‏نفوذ برای دشمن تبدیل ‏‎ ‎‏می‌کرد.‏

‏بیشتر لبنانیها حس می‌کردند که حقوقشان پایمال شده است و رژیم لبنان، این‏‎ ‎‏کشور ‏‎ ‎‏را مزرعه چند نفر و چند خانواده قرار داده است و این امر خود احساس وابستگی و ‏‎ ‎‏وفاداری مردم را به میهن خود تضعیف می‌کرد. ‏

‏اخلاق عمومی ‌و طغیان مادیگری و خودخواهی سیاستمداران، حدود مبارزات ‏‎ ‎‏سیاسی را در خدمت به مردم وبه رفاه عمومی‏‎ ‎‏‌کشور منحصر نمی‌ساخت بلکه این ‏‎ ‎‏مبارزات با بی رحمی‌‏‎ ‎‏و‏‎ ‎‏قساوت و‏‎ ‎‏به ضرر مردم ادامه می‌یافت. ‏

‏جامعه لبنان جامعه‌ای سست و بی‌پایه و قابل انفجار شده بود و لذا دشمن ‏‎ ‎‏صهیونیستی و قلدران جهانی، این جبهه را برای اجرای توطئه‌های خود اختیار کردند. ‏

‏اسرائیل که جنگ رمضان (اکتبر 1973) از نظر نظامی ‌و سیاسی و اقتصادی به ‏‎ ‎‏شکست او و طرفدارانش تمام شده بود، در حالی که از این وضع روحی و بحرانی در ‏‎ ‎‏داخل خود رنج می‌برد و پیوسته چاره می‌اندیشید، ناگاه ضربه روانی و سیاسی و ‏‎ ‎‏تبلیغاتی دیگری بر پیکر او وارد آمد. مجمع عمومی ‌سازمان ملل، صهیونیسم را حرکتی ‏‎ ‎‏نژادی شناخت و اسرائیل را در این خانواده جهانی عنصری بیگانه دانست و از این رو ‏‎ ‎‏فلسفه وجودی اسرائیل فروریخته شد. این ضربه پس از ضربه‌های چندی دیگر که از ‏‎ ‎‏طرف یونسکو و سازمانهای دیگر بین‌المللی به اسرائیل وارد شده بود بسیار کاری بود. ‏‎ ‎‏اسرائیل از این جهت، نه تنها به دلیل دشمنی قدیم خود، بلکه به دلایل فوق در پی ‏‎ ‎‏انتقام‌گیری بود و برای جبران روحیه مردم خود، یک پیروزی لازم داشت. لذا لبنان را ‏‎ ‎‏که با هم‌زیستی مسلمان و مسیحی، سند بطلان فلسفه نژادپرستانه اسرائیل را به جهانیان ‏‎ ‎‏نشان می‌داد، هدف قرار داد و از سستی بنیان عمومی ‌جامعه و دولت لبنانی استفاده ‏‎ ‎‏کامل کرد..... استعمار غرب هم که از طرفی با ایجاد اسرائیل پایگاه خود را در ‏‎ ‎‏خاورمیانه تاسیس و محکم کرده بود، باز هم برای تفرقه بیشتر در جهان عرب و بالا ‏‎ ‎


خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 274

C:\Users\Asus\Pictures\10.JPG

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 275

‏بردن نزاعهای آنان، تلاش و آرزو می‌کرد با تقسیم لبنان،‏‎ ‎‏اسرائیل دیگری در قلب ‏‎ ‎‏خاورمیانه ایجاد کند. ‏

‏سابق آنان در مصر بر باد رفته می‌دید. دولت حسن البکر در عراق هم با انگلستان و ‏‎ ‎‏فرانسه نرد عشق می‌باخت و وام و اسلحه پیشرفته فرانسه به عراق فروخته می‌شد. در ‏‎ ‎‏این میان سوریه سعی می‌کرد سیاست مستقل و بدون تابعیتی را بازی کند. کمونیستهای ‏‎ ‎‏وطنی هم با لبنان قطعه قطعه شده که از نمدش به آنها کلاهی برسد موافق بودند و در ‏‎ ‎‏نتیجه در توطئه خطرناکی که علیه لبنان اجرا می‌شد شرکت کردند درگیریهای دولتهای ‏‎ ‎‏عربی با یکدیگر هم، این بحران خطرناک را شدت می‌داد، و به منازعات داخلی و بدون ‏‎ ‎‏رحم رهبران وابسته و بی‌ایمان لبنان دامن می‌زد. لبنانیها بخصوص مارونیها به زیرکی ‏‎ ‎‏سیاسی و ادراک وضع بین‌المللی معروفند و به خوبی برای یک فعالیت داخلی بزرگ ‏‎ ‎‏می‌توانند اوضاع و احوال آماده را درک کرده و از شرایط مساعد سیاسی حداکثر بهره را ‏‎ ‎‏ببرند. اینک همه شرایط آماده بود، شرایط خارجی، اوضاع جهان عرب و اوضاع داخلی ‏‎ ‎‏مارونیها در این زمان برای حفظ قدرت نظامی‌خود، که با تجربه جنگهای خانمانسوز ‏‎ ‎‏داخلی 1973 متزلزل شده بود، دست به کار مسلح ساختن افراد خود (فالانژیست‌ها و ‏‎ ‎‏اتباع کامل شمعون و سلیمان فرنجیه) شدند و از ریاست جمهوری سلیمان فرنجیه که ‏‎ ‎‏به سفاکی و بی‌پروایی و قانون‌شکنی معروف بود حداکثر استفاده را بردند. از فرمانده ‏‎ ‎‏کوتاه فکر و متعصب ارتش، جنرال غانم هم بهره‌برداری کردند به طوری که در پایان ‏‎ ‎‏سال 1974 مسیحیان مارونی و فالانژیست حدود سی وپنج هزار مزدور مسلح به اسلحه ‏‎ ‎‏سنگین و متوسط داشتند. ‏

‏پول و ابزار تنظیم و تربیت و سازماندهی جنگجویان، وسایل گسترده ارتباطی بیسیم ‏‎ ‎‏و رادیویی، اردوگاههای تعلیمات نظامی، رادیو و تبلیغات و انتشارات، حمایت‌های ‏‎ ‎‏روانی و تبلیغاتی و لجستیکی صهیونیست‌ها، همه آماده شده بود. ‏

‏بدیهی است این آمادگی بدون عکس‌العمل نمی‌ماند: فلسطینیها به زودی از وضع ‏‎ ‎‏باخبر شدند و حس کردند توطئه‌ای علیه آنان در کار است، لذا آماده کارزار شدند. ‏‎ ‎‏مسلمانان نیز برای آمادگی سریع و شدید، حسابها کردند، احزاب هم وضع خود را در ‏


خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 276

C:\Users\Asus\Pictures\11.JPG

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 277

‏خطر دیدند.‏

‏البته آمادگی مارونیها به دلیل حمایتهای پنهان و آشکار اسرائیل و دول غرب بیشتر و ‏‎ ‎‏کاملتر بود ولی در طرف مقابل و در اردوگاه مسلمانها، فداکاری و ایمان بیشتری دیده می‌شد.‏

‏مبارزه تبلیغاتی و جنگ اعصاب، با شدت شروع گردید. رئیس‌جمهور لبنان هم که ‏‎ ‎‏مردی خشن و ناپخته بود، خیلی زود از نقش پدری و بیطرفی نسبت به همه مردم لبنان ‏‎ ‎‏صرف‌نظر کرده خود به حادثه‌سازی و جنگجویی و فتنه‌انگیزی مشغول شد. اسرائیل هم ‏‎ ‎‏با قدرت تخریبی فراوان از داشتن مرز مشترک با لبنان استفاده کرده با همه نوع اسلحه ‏‎ ‎‏مادی و معنوی به آتش اختلافات داخلی دامن می‌زد. لبنان در آستانه جنگ داخلی بود.‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 278