فصل سوم : گفتگـو

شیعیان بر سر دو راهی

‏طبیعی بود که پیروان مکتب امتیازدهی‌های سیاسی که در پی تفوق نژادی و طایفی ‏‎ ‎‏بودند، پس از تحولات عظیمی ‌که در جامعه لبنان صورت گرفته بود و امتیازهایشان را ‏‎ ‎‏تهدید می‌کرد، پس از در نظر گرفتن اوضاع و شرایط داخلی و خارجی به این نتیجه ‏‎ ‎‏رسیدند که یا باید همه لبنانیان غیرمارونی مسلمان و مسیحی به امتیازهای آنان ‏‎ ‎‏سربسپرند و یا به تقسیم لبنان تن در دهند. ‏

‏سرسپردن به امتیازهای مارونیها مستلزم ایجاد قدرت حافظ آن و نیز مستلزم محدود ‏‎ ‎‏کردن موانعش بود. بایستی ارتش و نیروهای مسلح و ساختار دولت را نوسازی کرد، به ‏‎ ‎‏طوری که منافع آنان را حفظ کند و نیز بایستی مقاومت فلسطین را خلع سلاح کرده و ‏‎ ‎‏از صحنه مبارزات لبنان خارج نمود و همچنین باید اتحاد و وابستگی لبنان به کشورهای ‏‎ ‎‏عرب را کم کرده و بالاخره باید درباره اسرائیل بی‌طرف شد و آن کشور را به رسمیت ‏‎ ‎‏شناخت. و سرانجام باید به گفته ریمون اده، سربازان و پلیس بین‌المللی، میان لبنان و ‏‎ ‎‏اسرائیل مستقر گردند. در نتیجه همه اینها مسلمانان باید تفوق ابدی مارونیها را پذیرفته ‏‎ ‎‏و برای همیشه تسلیم تبعیضات مذهبی و قومی‌ و نژادی گردند. ‏

‏اما تقسیم لبنان خطرات زیادی داشت، یک اسرائیل دوم به وجود می‌آورد و لبنان را ‏‎ ‎‏پاره پاره می‌کرد، منطق همزیستی بین مذاهب در یک کشور سقوط می‌نمود و منطق ‏‎ ‎‏نژاد و مذهب‌پرستی پیروز می‌شد و توطئه سالهای بعد از جنگ جهانی اول دایر به ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 278
‏ساختن چند کشور مذهبی در خاورمیانه به ثمر می‌رسید و این مرض سریع به جهان ‏‎ ‎‏عرب سرایت می‌کرد و سرانجام برای همیشه سقوط مقاومت فلسطین را به بارمی‌آورد. ‏

‏تحت رهبری امام صدر، مسلمانان و همه وطن‌پرستان لبنانی به این امر خطرناک ‏‎ ‎‏«نه» گفتند؛ و اعلام داشتند ما نه به تقسیم لبنان تن درمی‌دهیم و نه برای تضعیف یا ‏‎ ‎‏تصفیه مقاومت فلسطین آماده‌ایم، ما در راه حفظ لبنان و وحدت آن و بقای مقاومت ‏‎ ‎‏فلسطین می‌جنگیم، هرچند امکانات مالی و نظامی ‌و دفاعی ما ناچیز باشد. ‏

‏و این فداکاری را بخصوص شیعیان تقبل کردند. در حالی که جوانان مسلح شیعه ‏‎ ‎‏به دو هزار نفر نمی‌رسیدند و وضع مناطق شیعه‌نشین بیروت به هیچ‌وجه آمادگی جنگ ‏‎ ‎‏را نداشت و از همه مهمتر آن که خطر اسرائیل هم دائماً جنوب را تهدید می‌کرد، با این ‏‎ ‎‏حال تسلیم نشده و وارد کارزار دفاع مقدس شدند. ‏

‏باید یادآور شد که نخستین شراره‌های جنگ، بین منطقه تل زعتر اردوگاه فلسطینی، ‏‎ ‎‏با دکونه در یک ده مارونی درگرفت و به معرکه، رنگ اختلاف لبنانی فلسطینی می‌داد. ‏‎ ‎‏رهبری مقاومت فلسطین در ابتدا سعی کرد، معرکه را به مناطق لبنانی منتقل کند تا علناً ‏‏در جنگهای داخلی نقشی از فلسطینیها (چون بحران اردن) نباشد. و برای این کار، منطقه شیاح و عین‌الرمانه در جنوب بیروت و نبعه و سن الفیل را در شمال آن، اختیار کرد.‏

‏شیاح و نبعه دو قریه شیعه‌نشین و پرجمعیت است که رفته رفته جزیی از شهر ‏‎ ‎‏بیروت شده است. و ساکنین آنها غالباً کارگران شریفی هستند که به دنبال کار از جنوب ‏‎ ‎‏یا شمال و شرق لبنان به پایتخت مهاجرت کرده‌اند. ‏

‏رهبری شیعه و مردم با کمال اخلاص و فداکاری این معرکه را پذیرفتند زیرا ‏‎ ‎‏سکوت آنان خطری عظیم برای فلسطینیها به بار می‌آورد. این فداکاری و شرف شیعیان ‏‎ ‎‏در تاریخ کم‌نظیر است «‏‏ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضاة الله والله روف بالعباد‏‏» و ‏‎ ‎‏شیعیان به پیروی مولای متقیان راه فداکاری را اختیار کردند.‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 279