ابتدا، جنگی نژادی از طرف مارونیها و همفکران آنان علیه مسلمانان و همه وطنپرستان و علیه نهضت مقاومت فلسطین شروع میشود و برای دامن زدن به آتش سعی میشود آن را به صورت یک جنگ مذهبی درآورند. کامیونی را که قرآن حمل میکرد آتش میزنند، سه کشیش سالخورده را در شمال لبنان «دیر عشاش» به وضع رقتانگیزی میکشند. کلیساها و مسجدها مورد تجاوز قرار میگیرد، با شیعیان بخصوص با قساوت فراوان معامله میشود و آنها را در بین راه اسیر کرده و میکشند و به قول روزنامههای فرانسوی، جنگهای صلیبی ادامه مییابد و عکسالعمل این اعمال نیز به هدف ادامه جنگ کمک میکند، بخصوص که در بین جبهه وطنی هم عناصر غیرقابل اعتمادی بودند که احساسات مذهبی مردم را تحریک میکردند. دست راستیهای مسلح، دشمنان خود را در نظر مسیحیان اروپا، مسلمانان متعصب و در میان پیروان سادهدل اسلام، افراد لامذهب چپگرا مینامیدند تا همهچیز و همه کس را علیه آنان تحریک کنند.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 281
کمکهای غرب شامل اسلحه و پول برای خرید مزدوران جنگجو، مرتباً به مسیحیان میرسید، گاهی هم از راه دریا اسلحه فراوان اسرائیلی برای آنان ارسال میشد، خمپارهها و توپها و گلولههای اسرائیلی زیادی در جنگ استعمال شد. رادیو اسرائیل هم مرتباً مسیحیان جهان را تحریک میکرد و پاپ و همه رهبران مسیحی جهان را به اهمال در حق مسیحیان لبنان به لا ابالیگری متهم میساخت.
در ماههای اول و بعد از یکی دو بار جنگ و آتشبس، قدرت نظامیان مارونی زیادتر میشد، کمکهای دولت و ارتش هم به این تزاید قدرت میافزود و در مقابل وضع جبهه وطنی به تدریج ضعیفتر میگشت، زیرا سازمان مقاومت فلسطینی با توصیههای پیوسته امام صدر سعی میکرد با وجود قدرت نظامی، وارد میدان نزاع نشود.
مناطقی اسلامی چون حیالغورانه، سنابی، و اردوگاه ضبیه که فلسطینیهای مسیحی در آن سکنی داشتند به طور وحشیانهای به دست شبه مسلمانان راستگرای وابسته و تلزعتر، جسر الباش به محاصره نیروی نظامی و چریکی فالانژها درآمد.
مقاومت فلسطینی با یک اولتیماتوم جدی اعلام کرد که اگر تا 24 ساعت، محاصره اردوگاه فلسطینیها شکسته نشود با همه قدرت خود وارد نبرد میشود و چون محاصره ادامه یافت اولتیماتوم عملی شد. در پی ورود چریکهای مقاومت به معرکه، واحدهایی از ارتش لبنان به صفوف مسیحیان پیوست. با شکست نیروهای مقاومت و جبهه ملی در این جنگ اساسی، بر غرور راستگرایان مسیحی افزوده شد و آتش جنگ بیش از پیش شعلهور گردید، دو منطقه بزرگ مسلماننشین (کرنتینا و مسلخ) با وضع وحشیانهای سقوط کرد، و مرد و زن و بچه را کشتند و آتش افروختند و بر روی اجسادشان شراب نوشیدند، وضع غذایی و بهداشتی مناطق مسلماننشین هم روز به روز بدتر میشد. رئیسالوزراء که وضع را غیرقابل تحمل دید استعفا داد ولی استعفای او پذیرفته نشد و یک بار دیگر رهبران مسلمان برای چارهجویی دور هم جمع شدند. در این جلسه نماینده احزاب چپ هم شرکت داشت. همه بالاتفاق راهحل منحصر به فرد را کمک سوریه تشخیص دادند و در نتیجه از همانجا با رهبران سوریه با تلفن تماس حاصل شد؛ با این درخواست که سوریه با تهدید نظامی، پیشروی مسیحیان را متوقف سازد و
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 282
اگر نپذیرفتند خود دخالت کند. رهبران مقاومت و شخص یاسر عرفات هم با اصرار خواستار همین امر شدند.
دخالت پشت پرده سوریه که بنام ارتش آزادیبخش فلسطین صورت گرفت در مدت یک هفته وضع را تغییر داد. زحله شهر بزرگ مسیحی محاصره شد. زغرتانیر که شهر رئیسجمهور لبنان است در آستانه سقوط قرار گرفت. جادهها و مراکز استراتژیک مهم به دست ملیون افتاد و سپس شهر دامور ساقط و ویران گردید و مردمش از راه دریا فرار کردند.
در این مرحله، افکار عمومی جهان علیه متجاوزان مارونی تهییج شد و همه روش آنان را تقبیح کردند. و این امر تا حد زیادی از عکسالعملهای اسرائیل علیه دخالت نظامی سوریه جلوگیری کرد. بخصوص که حافظ اسد اعلام کرده بود برای جلوگیری از جنگ و حفظ وحدت لبنان تلاش میکند و به هیچوجه به دستهای چه چپ و چه راست اجازه تعدی و کشتار نخواهد داد.
تلاشهای پیوسته امام صدر گسترش یافت. با رهبران تمامی گروهها به مذاکره مینشست. به میانجیگری مستمر مشغول بود. یک روز در دمشق بود، روز دیگر در ریاض و قاهره. صبح در شمال لبنان بود و غروب در جنوب و نوار مرزی اسرائیل، در این میان فحشهای عناصر مزدور و نیز روحانیون وابسته به سفارت ایران را تحمل میکرد.
این فصل از جنگ در اینجا پایان یافت. دست راستیهای مسلح شکست خوردند و انتظار آنها برای دخالت اسرائیل و غرب بی نتیجه ماند و در سازمان مقاومت فلسطین هم توانایی رویاروئی در مقابل ارتش سوریه وجود نداشت. این شکست نظامی و سیاسی با مسافرت رئیسجمهوری لبنان به سوریه و اعلام پذیرش یک پیشنهاد متمم برای قانون اساسی لبنان که در حقیقت یک نوع تسلیم نهایی در برابر وطنپرستان بود، تثبیت گردید.
این متمم که در لبنان بنام «وثیقه دستوری» نامیده میشد لبنان را کشوری عربی و یک پارچه میشناسد، با مقاومت فلسطینی و فعالیتشان در لبنان موافقت میکند و به
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 283
رژیم مذهبی، که امتیازات مارونیها را ثابت میکرد، به تدریج پایان میدهد. با پذیرش این پیشنهاد لبنان آرام شد و بحث دربارة کابینهای که این اصلاحات را اجرا کند شروع گردید. فرهیختگان دنیای اسلام که نگران وضع لبنان بوده و از تقسیم لبنان بیم داشتند و روش افراطی مسیحیان را محکوم میکردند، به سوریه تبریک گفتند. رئیسجمهور سوریه خود را برای سفر به فرانسه آماده میکرد؛ امام صدر وجدان لبنان نام گرفت.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 284