فصل سوم : گفتگـو

جنگ داخلی در دو مرحله

‏ابتدا، جنگی نژادی از طرف مارونیها و همفکران آنان علیه مسلمانان و همه وطن‌پرستان ‏‎ ‎‏و علیه نهضت مقاومت فلسطین شروع می‌شود و برای دامن زدن به آتش سعی می‌شود آن را به صورت یک جنگ مذهبی درآورند. کامیونی را که قرآن حمل می‌کرد آتش ‏‎ ‎‏می‌زنند، سه کشیش سالخورده را در شمال لبنان «دیر عشاش» به وضع رقت‌انگیزی ‏‎ ‎‏می‌کشند. کلیساها و مسجدها مورد تجاوز قرار می‌گیرد، با شیعیان بخصوص با قساوت ‏‎ ‎‏فراوان معامله می‌شود و آنها را در بین راه اسیر کرده و می‌کشند و به قول روزنامه‌های ‏‎ ‎‏فرانسوی، جنگهای صلیبی ادامه می‌یابد و عکس‌العمل این اعمال نیز به هدف ادامه ‏‎ ‎‏جنگ کمک می‌کند، بخصوص که در بین جبهه وطنی هم عناصر غیرقابل اعتمادی ‏‎ ‎‏بودند که احساسات مذهبی مردم را تحریک می‌کردند. دست راستیهای مسلح، دشمنان ‏‎ ‎‏خود را در نظر مسیحیان اروپا، مسلمانان متعصب و در میان پیروان ساده‌دل اسلام، افراد ‏‎ ‎‏لامذهب چپگرا می‌نامیدند تا همه‌چیز و همه کس را علیه آنان تحریک کنند. ‏


خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 281
‏کمکهای غرب شامل اسلحه و پول برای خرید مزدوران جنگجو، مرتباً به مسیحیان ‏‎ ‎‏می‌رسید، گاهی هم از راه دریا اسلحه فراوان اسرائیلی برای آنان ارسال می‌شد، ‏‎ ‎‏خمپاره‌ها و توپ‌ها و گلوله‌های اسرائیلی زیادی در جنگ استعمال شد. رادیو اسرائیل ‏‎ ‎‏هم مرتباً مسیحیان جهان را تحریک می‌کرد و پاپ و همه رهبران مسیحی جهان را به ‏‎ ‎‏اهمال در حق مسیحیان لبنان به لا ابالیگری متهم می‌ساخت. ‏

‏در ماههای اول و بعد از یکی دو بار جنگ و آتش‌بس، قدرت نظامیان مارونی ‏‎ ‎‏زیادتر می‌شد، کمکهای دولت و ارتش هم به این تزاید قدرت می‌افزود و در مقابل ‏‎ ‎‏وضع جبهه وطنی به تدریج ضعیف‌تر می‌گشت، زیرا سازمان مقاومت فلسطینی با ‏‎ ‎‏توصیه‌های پیوسته امام صدر سعی می‌کرد با وجود قدرت نظامی، وارد میدان نزاع نشود.‏

‏مناطقی اسلامی‌ چون حی‌الغورانه، سنابی، و اردوگاه ضبیه که فلسطینیهای مسیحی در آن سکنی داشتند به طور وحشیانه‌ای به دست شبه مسلمانان راستگرای وابسته و تل‌زعتر، جسر الباش به محاصره نیروی نظامی‌ و چریکی فالانژها درآمد. ‏

‏مقاومت فلسطینی با یک اولتیماتوم جدی اعلام کرد که اگر تا 24 ساعت، محاصره ‏‎ ‎‏اردوگاه فلسطینی‌ها شکسته نشود با همه قدرت خود وارد نبرد می‌شود و چون محاصره ‏‎ ‎‏ادامه یافت اولتیماتوم عملی شد. در پی ورود چریکهای مقاومت به معرکه، واحدهایی ‏‎ ‎‏از ارتش لبنان به صفوف مسیحیان پیوست. با شکست نیروهای مقاومت و جبهه ملی در ‏‎ ‎‏این جنگ اساسی، بر غرور راستگرایان مسیحی افزوده شد و آتش جنگ بیش از پیش ‏‎ ‎‏شعله‌ور گردید، دو منطقه بزرگ مسلمان‌نشین (کرنتینا و مسلخ) با وضع وحشیانه‌ای ‏‎ ‎‏سقوط کرد، و مرد و زن و بچه را کشتند و آتش افروختند و بر روی اجسادشان شراب ‏‎ ‎‏نوشیدند، وضع غذایی و بهداشتی مناطق مسلمان‌نشین هم روز به روز بدتر می‌شد. ‏‎ ‎‏رئیس‌الوزراء که وضع را غیرقابل‌ تحمل دید استعفا داد ولی استعفای او پذیرفته نشد و ‏‎ ‎‏یک بار دیگر رهبران مسلمان برای چاره‌جویی دور هم جمع شدند. در این جلسه ‏‎ ‎‏نماینده احزاب چپ هم شرکت داشت. همه بالاتفاق راه‌حل منحصر به فرد را کمک ‏‎ ‎‏سوریه تشخیص دادند و در نتیجه از همانجا با رهبران سوریه با تلفن تماس حاصل ‏‎ ‎‏شد؛ با این درخواست که سوریه با تهدید نظامی‌، پیشروی مسیحیان را متوقف سازد و ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 282
‏اگر نپذیرفتند خود دخالت کند. رهبران مقاومت و شخص یاسر عرفات هم با اصرار ‏‎ ‎‏خواستار همین امر شدند. ‏

‏دخالت پشت پرده سوریه که بنام ارتش آزادیبخش فلسطین صورت گرفت در مدت ‏‎ ‎‏یک هفته وضع را تغییر داد. زحله شهر بزرگ مسیحی محاصره شد. زغرتانیر که شهر ‏‎ ‎‏رئیس‌جمهور لبنان است در آستانه سقوط قرار گرفت. جاده‌ها و مراکز استراتژیک مهم ‏‎ ‎‏به دست ملیون افتاد و سپس شهر دامور ساقط و ویران گردید و مردمش از راه دریا ‏‎ ‎‏فرار کردند. ‏

‏در این مرحله، افکار عمومی‌ جهان علیه متجاوزان مارونی تهییج شد و همه روش ‏‎ ‎‏آنان را تقبیح کردند. و این امر تا حد زیادی از عکس‌العملهای اسرائیل علیه دخالت ‏‎ ‎‏نظامی‌ سوریه جلوگیری کرد. بخصوص که حافظ اسد اعلام کرده بود برای جلوگیری ‏‎ ‎‏از جنگ و حفظ وحدت لبنان تلاش می‌کند و به هیچ‌وجه به دسته‌ای چه چپ و چه ‏‎ ‎‏راست اجازه تعدی و کشتار نخواهد داد. ‏

‏تلاشهای پیوسته امام صدر گسترش یافت. با رهبران تمامی‌ گروهها به مذاکره ‏‎ ‎‏می‌نشست. به میانجیگری مستمر مشغول بود. یک روز در دمشق بود، روز دیگر در ‏‎ ‎‏ریاض و قاهره. صبح در شمال لبنان بود و غروب در جنوب و نوار مرزی اسرائیل، در ‏‎ ‎‏این میان فحشهای عناصر مزدور و نیز روحانیون وابسته به سفارت ایران را تحمل ‏‎ ‎‏می‌کرد. ‏

‏این فصل از جنگ در اینجا پایان یافت. دست راستیهای مسلح شکست خوردند و ‏‎ ‎‏انتظار آنها برای دخالت اسرائیل و غرب بی نتیجه ماند و در سازمان مقاومت فلسطین ‏‎ ‎‏هم توانایی رویاروئی در مقابل ارتش سوریه وجود نداشت. این شکست نظامی‌ و ‏‎ ‎‏سیاسی با مسافرت رئیس‌جمهوری لبنان به سوریه و اعلام پذیرش یک پیشنهاد متمم ‏‎ ‎‏برای قانون اساسی لبنان که در حقیقت یک نوع تسلیم نهایی در برابر وطن‌پرستان بود، ‏‎ ‎‏تثبیت گردید.‏

‏این متمم که در لبنان بنام «وثیقه دستوری» نامیده می‌شد لبنان را کشوری عربی و ‏‎ ‎‏یک پارچه می‌شناسد، با مقاومت فلسطینی و فعالیتشان در لبنان موافقت می‌کند و به ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 283
‏رژیم مذهبی، که امتیازات مارونیها را ثابت می‌کرد، به تدریج پایان می‌دهد. با پذیرش ‏‎ ‎‏این پیشنهاد لبنان آرام شد و بحث دربارة کابینه‌ای که این اصلاحات را اجرا کند شروع ‏‎ ‎‏گردید. فرهیختگان دنیای اسلام که نگران وضع لبنان بوده و از تقسیم لبنان بیم داشتند و ‏‎ ‎‏روش افراطی مسیحیان را محکوم می‌کردند، به سوریه تبریک گفتند. رئیس‌جمهور ‏‎ ‎‏سوریه خود را برای سفر به فرانسه آماده می‌کرد؛ امام صدر وجدان لبنان نام گرفت.‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 284