در همان وقت که قافلههای داغدار و آواره مردم نبعه از خانههای خود ظالمانه اخراج
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 291
شده و دسته دسته به طرف مناطق مسلماننشین حرکت میکردند، در همان حال که جوانان حرکت محرومین و روحانیون مبارز همکار مجلس اعلای شیعیان از این مردم رنجدیده و محنت کشیده و شریف استقبال کرده آنها را به ماوایی موقت منتقل میکردند، در همان وقت کارگاه تبلیغاتی کمونیستها و اعوان آنان خود را آماده کرده بود، از این شکست نظامی و سیاسی که به دست خود آنها صورت گرفته بود، حداکثر استفاده را برده و اهمال و کارشکنی و تحریکات ناجوانمردانه و نابخردانه خود را با تظاهر به علاقمندی به مردم نبعه توجیه کرده، آقای صدر و مجلس اعلای شیعیان و حرکت محرومین و مردان امل را مسوول این سقوط معرفی کنند. و از این راه میخواستند رقیب حقیقی خود را از میدان سیاست آینده منطقه بیرون کنند، آنها میخواستند با ضربهای که به دست جنگجویان خود به حرکت محرومین و امام صدر میزنند، از قدرت حرکت و مقاومت فلسطین کاسته و آنها را از هرگونه جایگاه و پایگاه مردمی محروم کنند.
به این دلیل در همان وقت که این مصیبت بزرگ تاریخی به وقوع میپیوست مغزهای جهنمی کمونیستها و پیروان و همکارانشان نقشه میکشیدند که چطور از مصیبت این مردم بهرهبرداری کنند. آنها یک نفر از ستمدیدگان را سامان ندادند.
همانطور که قبلاً هم نبعه را بی پناه گذاردند ولی همة روزنامههاشان و رادیوهایشان و دوستدارانشان و خبرگزاریهاشان و مجالسشان همه یکباره مشغول تهمت و افترا، به آقای صدر و حرکت محرومین شدند تشیع را مذهب خیانت خواندند و دستور قتل جوانان امل را صادر کردند و خونها ریختند و ناجوانمردیها کردند و رفته رفته به شیعیان و به روحانیون و به مظاهر دینی و مذهبی حمله و ناسزاگویی را آغاز نمودند. در این میان منصور قدر سفیر شاه در بیروت و چند ایرانی جاهل و حسود و کینهورز نیز بر امواج تهمتها علیه امام صدر و دکتر چمران سوار شده و به رواج آن دامن زدند.
در اینجا باید کمی دقت کرد و قدرت تربیتی حق را مطالعه نمود و معنای کلام سیدالشهدا که فرمود «انی لااعرف اصحابا خیرا من اصحابی» را درک کرد. تودههای شیعه
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 292
در برج حمود و نبعه صبر و ثبات از خود نشان میدهند و خانه و اموال و جوانان خود را از دست میدهند، تنها امام صدر و مجلس اعلای شیعیان است که برای آنان بیمارستان میسازد و وسایل زندگی و پایداری و دفاع را فراهم میسازد و در هنگام بحران مردم را به بقاء و پایداری توصیه میکند و هم آنچه در خانههاشان مانده و آنچه در دست دوستانشان میباشد در خدمت جنگزدگان میگذارند؛ با تمام این احوال به آنها تهمت خیانت و تسلیم نبعه زده میشود، آن هم از طرف کسانی که خود سبب سقوط نبعه بودند و از همه بدتر آنکه سعی میکنند مقاومت فلسطین را که با خون مومنان قدرت یافته، وسیلهای علیه شیعیان و رهبری آنان قرار دهند به طوری که هر روز با خبری و مصیبتی و حادثهای مواجه میشوند.
با اینحال جوانان امل در کنار مقاومت فلسطین و برای دفاع از آنان در خطرناکترین نقاط میایستند و شهید میدهند و با اینحال شیعیان در جنوب بار مقاومت فلسطین را بر دوش میکشند، از آنها حمایت کرده آنها را در دهات و در کاشانههای محقر خود میپذیرند، و با این حال رهبران حرکت محرومین از نقاط خطرناک و مرگبار میگذرند تا روابط تیره سوریه و فلسطینیها را برطرف کرده و از فشار آنان علیه یکدیگر بکاهند، بلکه قدرت آنها را به آنها بازگردانند.
برگهای غرورآمیز تاریخ و مظلومیت امام صدر و شیعیان را خون شهیدان و اشک یتیمان و سوز شکستهدلان و زمینهای حامل قدمهای ثابت و استوار رزمندگان امل شهادت خواهد داد و هم اینها خواهند گفت که آنان به حق، یاران علی(ع) و حسین(ع) هستند و هم آنها از خدای حق و عدالت خواهند خواست که ظالمان را نبخشاید. چه آنها که در کشتار مردم بیگناه قدم برداشتند و چه آنها که در کشتن حقایق پیشقدم هستند. روح انقلابی شیعیان و میراث شهادت مسلمانان مومن و بیداری و حقطلبی محرومان، همه ظالمان و همه اشغالگران متجاوز را در لبنان به وحشت انداخته است. از این رو تلاش میکنند نطفه سازمان منظم و وسیع شیعیان، بلکه همه محرومان را خفه کنند. این امر هسته مرکزی دشمنی با آقای صدر را تشکیل میدهد.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 293
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 294
از دشمنان قسمخورده اسلام و مسلمین، از جیرهخواران دربار اعلیحضرت پهلوی و از مارکسیستهای بیهویت و وطنفروش و از مزدوران بعث عراق و لیبی و از آخوندهای درباری و ایادی صهیونیستها و امپریالیسم غرب انتظاری جز این کینهورزیها و شایعهپراکنیها نیست. ولی با معدودی دوستان سادهلوح و مدعیان مبارزه که از روی حقد و حسد و بیخبری و سادهاندیشی، آلت دست آتشافروزان شده و بیانیهها و فحشنامههای آنان را به نجف و اروپا و ایران گسیل میدارند، بلکه اذهان امام خمینی و یاران مخلص او و انقلابیون ایران را علیه امام صدر و دکتر چمران مشوب سازند، چه باید کرد و چه باید گفت؟ (در جای دیگر به این حقیقت تلخ به طور مشروح پرداختهام).
زمانی که ارمنیان، وحشیانه برای انتقامجویی به نبعه حمله کردند و قصد طمع به دختران شیعه را داشتند، دختری خود را از طبقه چهارم پرتاب کرد و دیگری در صندوقخانهاش خود را آتش زد.
آخرین پایگاه دفاع جوانان امل، حسینیه اسرة التاخی بود و در آنجا رهبران سازمان، قشاقش و محمد فقیه و سلیمان حقیق ناپدید شده و به سرور شهیدان ملحق شدند. این جوانان همان اندازه که مظلوم و بیسلاح هستند، همانقدر همافتخار میآفرینند و احساس شرف و عزت دارند زیرا از راه خود منحرف نشدند و یقین دارند که خدای بزرگ حامیشان و روشنکننده حقایق خواهد بود.
به زودی مردم خواهند پرسید، چطور با وجود سیزده سازمان چپ و راست مدعی انقلابیگری و احزاب متعدد، فقط اهمال امل عامل سقوط و تسلیم نبعه شد؟ مردم خواهند گفت پس کرنتینا و مسلخ را یک سال قبل و حتی قبل از ورود ارتش سوریه چه کسی تسلیم کرد؟ آیا امل اردوگاه ضبیه و جسر پاشا را تسلیم کرد؟ چرا این احزاب از تل زعتر دفاع نکردند؟ دهها کیلومتر از جبل لبنان را با چند ده بزرگ و هزاران سلاح و ذخیره و جنگجو چرا در ظرف چند ساعت تسلیم کردند؟ قصه نبعه و حملات وحشیانه علیه حرکت محرومین و رهبری آن، بسیار قابلتامل است. و چه دردناک است
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 295
که یکی از همین ایرانیان که وجود و بقای خود را در سوریه مدیون آقای صدر است، در نامهای به آیتالله خمینی بر آن بود تا ذهن ایشان را نسبت به جنگندگان امل و رهبری آنان بدبین ساخته و حتی حاج سیدمصطفی خمینی را علیه آقای صدر بشوراند. البته در این کار خود توفیقی نداشت.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 296