فصل چهارم : نامه های دکتر چمران... اسناد و مدارک

نامه (1)

‏بسم‌الله‏‎[1]‎

‏دوستم، مهربانم، عزیزتر از جانم، سلام گرم و آتشین مرا بپذیر، سلامی ‌که با اشک ‏‎ ‎‏و خون آغشته است سلامی ‌که با عشق و غم آمیخته است، سلامی ‌که تاریخ پردرد ‏‎ ‎‏شیعه را در طول 1400 سال ظلم و جنایت به همراه دارد. سلام دلشکسته‌ای که جز ‏‎ ‎‏عشق و محبت سرمایه‌ای ندارد. فاطی و غزاله آمده‌اند و چقدر ما را خوشحال کردند، ‏‎ ‎‏جای شما خیلی خالیست. دل من خیلی برای شما تنگ شده است. از دور ترا می‌بوسم ‏‎ ‎‏و صمیمانه‌ترین درودها را تقدیمت می‌کنم.‏

‏از حال ما بخواهی؟ زنده‌ایم در تب و تاب، در زد و خورد، در میان امواج بلا، در ‏‎ ‎‏میان طوفان حوادث، در جنگ با سرنوشت، در مبارزه‌ای برای بود و نبود... آقای صدر ‏‎ ‎‏حالشان خوب است و دو روز پیش به اردن نزد ملک حسین رفتند تا مگر بوسیله او به ‏‎ ‎‏کمیل شمعون فشار آورند تا دست از اذیت و آزار بردارد. الآن وضع جنوب وخیم است ‏‎ ‎‏متطرفین مسیحی به کمک اسرائیل می‌جنگند و جنوب را تهدید می‌کنند، جنگ‌های ‏‎ ‎‏سختی در جریان است و حتی کتائب دست برداشته ولی شمعون ول کن معامله نیست. ‏‎ ‎‏دو هفته پیش 5 شهید در طیبه دادیم مسیحیان به پشتیبانی توپخانه سنگین اسرائیل و با کمک تانک‌ها و هلیکوپترهای اسرائیل حمله کردند و چند شهر را گرفتند و همه ‏‎ ‎‏جنوب در خطر سقوط قرار گرفت. روحیه‌ها بسیار ضعیف شد و آخرین نقطه یعنی ‏‎ ‎‏بنت جبیل نیز در خطر سقوط قرار گرفت. آقای صدر به سوریه رفته به حافظ اسد ‏‎ ‎‏خطاب کردند که چرا سکوت کرده‌ای؟ چطور می‌توانید این خفت و ذلت را تحمل ‏‎ ‎‏کنید؟... بالاخره حافظ اسد وارد معرکه شد و ریسک بزرگی کرد 4000 از فتح و دو ‏‎ ‎‏کتیبه از صاعقه (یعنی منظمه سوری) به پشتیبانی توپخانه سنگین سوری و ‏‎ ‎‏راکت‌اندازهای سوری حمله معاکس کردند و مسیحیان را شکست دادند و طیبه را ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 314
‏بازپس گرفتند.‏

‏البته جوانان امل بودند و در مقدم جبهه می‌جنگیدند و اولین گروهی که وارد‏‎ ‎‏تل‌ رب‌ثلاثین شد جوانان امل بودند و بعد فتح... دلاوری‌های زیادی از آنها به وقوع ‏‎ ‎‏پیوست... رب‌ثلاثین بزرگترین پایگاه استراتژیک طیبه است که دو هفته پیش با شهادت ‏‎ ‎‏چند نفر از امل و چند نفر از فتح بدست مسیحیان و اسرائیلیان سقوط کرد و بعد طیبه ‏‎ ‎‏سقوط کرد.‏

‏این همکاری سوریه و فتح معادلات سیاسی و نظامی‌ جنوب را عوض کرد و ‏‎ ‎‏ضربات کوبنده‌ای بر دست‌نشاندگان آنها زد و خیام و مرجعیون نیز بدست مسلمان‌ها ‏‎ ‎‏افتاد و همه‌روزه پیروزی‌هایی نصیب مسلمان‌ها می‌شود، ولی اسرائیل بیکار ننشسته همه ده‌ها و شهرهای جنوبی را با توپخانه سنگین خود می‌کوبد و همه ساکنان جنوب را ‏‎ ‎‏فراری داده است و هم‌اکنون ارتش مزدور مسیحیان از لبنان به قبرس و از آنجا به ‏‎ ‎‏اسرائیل و از اسرائیل به جنوب لبنان می‌روند و خود را برای هجومی ‌وسیع آماده ‏‎ ‎‏می‌کنند.‏

‏دوستم، چند روز پیش تشکیلات جدیدی زیر نظر دوست قدیم تو! سید حسن ‏‎ ‎‏شیرازی (برادر متفکر!! سیدمحمد شیرازی در کویت) و با کمک کتائب ضد آقای صدر ‏‎ ‎‏به کار افتاده است. من چند کلمه‌ای برای مجله خودمان نوشتم ولی آقای صدر ‏‎ ‎‏نپذیرفت که چاپ شود می‌فرستم شما آن را دست کاری کنید و به آمریکا بفرستید تا ‏‎ ‎‏در پیام چاپ شود خیلی مهم است. سلام صادقانه برادرت را بپذیر.‏

‏مصطفی‏

‏* * *‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 315

  • . تاریخ تقریبی نامه: زمستان سال 1356. لازم است بگویم اصل نامه ها را در اختیار مرحوم حجت الاسلام علی  حجتی کرمانی برای چاپ در کتاب «لبنان به روایت امام موسی صدر و دکتر چمران» قرار دادم. ایشان نامه ها را  بدون ذکر تاریخ به چاپ رساندند و پس از مرحوم شدنشان نیز در میان اسناد ایشان نامه ها پیدا نشد.