فصل چهارم : نامه های دکتر چمران... اسناد و مدارک

نامه (3)

‏بسم‌الله‏‎[1]‎

‏صادق مهربانم سلام گرم برادرت را بپذیر. گرامی ‌نامه تو را دیروز از مجلس ‏‎ ‎‏دریافت داشتم و سعی دارم الآن توسط برادر محمد صالح برای شما بفرستم. درباره ‏‎ ‎‏مطلب راجع به آقای صدر همانطور که می‌دانید سازمان امنیت شاه و سفیر پست ‏‎ ‎‏فطرتش قدر در بیروت به جان آقای صدر افتاده‌اند و تحریک‌هایی که آدمی ‌را ناراحت ‏‎ ‎‏می‌کند. آقای صدر جوابی رسمی ‌در رد مطالب تحریف شده می‌نویسند و برای شما ‏‎ ‎‏می‌فرستند، همچنین مقاله خود را در روزنامه‌های لبنان چاپ خواهند کرد و ما عین ‏‎ ‎‏روزنامه‌ها را برای شما خواهیم فرستاد.‏

‏ضمناً از طرف جوانان مسلمان آمریکا مبلغ 3000 دلار برای کمک به رزمندگان ‏‎ ‎‏فلسطینی ارسال شده بود که به رهبر آنها داده شد و خیلی تشکر کرد و حتی از نوشته‌ها ‏‎ ‎‏و جزوه‌های فارسی شما درباره فلسطین یاد کرد و خیلی تحت‌تاثیر قرار گرفته بود. به ‏‎ ‎‏او گفته شد که شما در آلمان کنگره اسلامی ‌دارید. او گفت که پیامی ‌‌شخصاً برای شما ‏‎ ‎‏تهیه خواهد کرد و یکی از نمایندگان خود را خواهد فرستاد تا در کنگره شما بخواند. ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 319
‏بنابراین لطفاً شما خود را آماده کنید.‏

‏درباره حمید‏‎[2]‎‏ چیزهایی نوشته بودید. برداشت شما صحیح است. آنچه خوبان همه ‏‎ ‎‏دارند او تنها دارد. شریعتی را آنطور می‌شناسد و غیره در حالیکه از ایران پرسیدم ‏‎ ‎‏شریعتی گفته که او را نمی‌شناسد. همچنین آزمایش‌های دیگری نیز کردم که نتیجه‌اش ‏‎ ‎‏به کلی منفی بود... اما هنوز نمی‌توانم به او نسبتی بدهم زیرا اتهاماتی که دوستان به او ‏‎ ‎‏نسبت می‌دهند، اثبات نشده است فقط ما باید پرهیز کنیم و خود را و دوستان خود را ‏‎ ‎‏به خطر نیاندازیم. شاید دلیل این دروغ گفتن‌های او «عقده» باشد. او عقده زیاد دارد؛ ‏‎ ‎‏عقده شکست و عقده عقب‌ماندگی... و عقده‌های دیگر... صهری به من نامه‌ای نوشت و ‏‎ ‎‏گفت که حمید نامه او را باز کرده و خوانده است یکی از آنها نامه‌ای بود که من به ‏‎ ‎‏صهری نوشته بودم و در آن نامه شرحی درباره حمید داده بودم که مواظبت کند که ‏‎ ‎‏حمید دروغ زیاد می‌بافد. ولی حمید این نامه را دیده است و بنابراین هیچ استبعادی ‏‎ ‎‏ندارد به من بد بگوید و حتی با آقای صدر و بالاخره به دکتر شریعتی به هر حال خود ‏‎ ‎‏را فقط از شرش محفوظ بدارید. درباره فلسطین ان‌شاءالله می‌بینم و هر چه بیایم از ‏‎ ‎‏جزوات و غیره برای شما می‌فرستم و شاید بدهم ترجمه کنند.‏

‏درباره سفر روسیه حقیقت این است که می‌خواستم بنویسم که سفرنامه‌ای بشود و ‏‎ ‎‏منتشر گردد. آقای صدر زیاد راضی نبودند زیرا تجزیه و تحلیل ما به سلیقه روس‌ها ‏‎ ‎‏خوش‌آیند نیست و این در حال حاضر به صلاح ما نخواهد بود این مطلب سبب شد ‏‎ ‎‏که دست نگه بدارم و یا نوشته را به سفر دیگری موکول کنم.‏

‏درباره آمدن من به آلمان هنوز خبری نشده است و من هم خیلی خیلی مشتاق ‏‎ ‎‏دیدار شما هستم و ان‌شاءالله که دیدارها تازه خواهد شد. قطب‌زاده نامه‌ای نوشت و ‏‎ ‎‏ترجمه روزنامه‌ای را می‌خواست، من قبلاً آن را برای او فرستاده‌ام ان‌شاءالله تا به حال ‏‎ ‎‏رسیده است آقای صدر حالشان خوبست فقط گاهگاهی نفس تنگی برایشان پیدا ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 320
‏می‌شود و ایشان را رنج می‌دهد. پری خانم و حورا و ملیحه به ایران رفته‌اند (دو هفته) ‏‎ ‎‏و آقای صدر تنها هستند و پسرها کار خانه می‌کنند و غذا می‌پزند. امشب در مجلس در ‏‎ ‎‏حضور ایشان بودم و خود ایشان غذا را ترتیب می‌دادند زیرا بچه‌ها صور هستند.‏

‏قرار شد که آقای صدر نامه جوابیه خود را در رد تحریفات سازمان امنیت بنویسند و ‏‎ ‎‏همراه با این نامه بفرستند ولی بهتر است که انتشار آن حداقل تا یک هفته دیگر به ‏‎ ‎‏تاخیر بیافتد تا... و بچه‌ها از ایران برگشته باشند. بنابراین نامه برای شما ارسال می‌شود ‏‎ ‎‏تا در این مدت 10 روز شما کار تایپ و چاپ و غیره را انجام دهید و انتشار آن در ‏‎ ‎‏موقعی باشد که مسافرین برگشته باشند. ضمناً روزنامه‌های عربی را نیز به محض انتشار ‏‎ ‎‏برای شما خواهم فرستاد.‏

‏نامه آقا سید در اولین فرصت ارسال می‌گردد.‏

‏از قول من به همه دوستان و همفکران سلام برسانید. موفقیت و سلامتی همه ‏‎ ‎‏شما را از خدای بزرگ آرزو می‌کنم.‏

‏ارادتمند شما مصطفی چمران‏

‏* * *‏

‏سرورم مسافر می‌آید دو فیلم انقلابی از سرودهای مختلفه برای شما می‌فرستم که ‏‎ ‎‏بهتر است بین دوستان پخش شود.‏

‏سرود رضائی و غیره، ولی یکی را باید به آمریکا بفرستیم. لطفاً به آدرس دکتر یزدی ‏‎ ‎‏ارسال بفرمائید و یکی برای اروپا. من دوباره تماس گرفتم. هنوز پیام یاسر عرفات ‏‎ ‎‏حاضر نشده است. دراولین فرصت برای شما ارسال می‌دارم. از قول من به همه دوستان ‏‎ ‎‏سلام برسانید.‏

‏نامه امام موسی نیز ضمیمه و همراه این نامه به دست شما خواهد رسید.‏

‏برادرم صادق جانم امیدوارم که تو و فاطی عزیزم و غزاله جانم همه سلامت و ‏‎ ‎‏موفق و خوشحال باشید. ما هم حالمان خوب است، فعلاً زنده‌ایم. روزهای بسیار ‏‎ ‎‏سختی را گذراندیم.‏

‏ ‏


خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 321
C:\Users\Asus\Pictures\5.JPG
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 322

‏روزهای سقوط مسلمان‌ها یکی بعد از دیگری. تا بالاخره با دخالت سوریه و اعزام ‏‎ ‎‏جیش تحریر که فلسطینی است اما در حقیقت زیر نظر سوریه است... جیش تحریر ‏‎ ‎‏وارد لبنان شد و به سوی شهرهای بزرگ مسیحی رفت و آنها را مورد تهدید سقوط ‏‎ ‎‏قرار داد. البته دامور سقوط کرد و کشت و کشتاری از مسیحی‌ها و سوزاندن و غارت ‏‎ ‎‏کردن همه دامور... و سوزاندن قصر سعدیات کمیل شمعون. البته باید بگویم که قدرت ‏‎ ‎‏معنوی و جسمی‌ جیش تحریر بود که باعث سقوط دامور شد.‏

‏و اولین گروهی که وارد سعدیات شد بچه‌های ما بودند که با فریاد «الله اکبر» و مواد ‏‎ ‎‏منفجره و بازوکا به قصر حمله بردند و در کنارشان نیز صاعقه و بعضی از احزاب ‏‎ ‎‏شرکت کردند ولی بچه‌های ما چند صد متر جلوی دیگران بودند و بالاخره سعدیات را ‏‎ ‎‏گشودند، گو اینکه بعد جنبلاطی‌ها و غیره پرچم و غیره آوردند و به اسم خودشان ‏‎ ‎‏بردند. الآن وضع عادی است بعضی ناراحتی‌های فردی وجود دارد. مثل قتل و خطف ‏‎ ‎‏(دزدیدن آدمها) ولی کتائب و فرنجیه به اصطلاح ماست‌ها را کیسه کرده‌اند چون از ‏‎ ‎‏سوریه می‌ترسند، مساله فقر و بعد مسائل روحی و بخصوص مردمی‌که کاملاً شوکه ‏‎ ‎‏شده‌اند و همه مسائل بعد از جنگ در حال بروز است. البته هنوز خطر جنگ هست و ‏‎ ‎‏مردم فرصت فکر کردن به مسائل ومشکلات را ندارند... آقای صدر حالشان خوبست ‏‎ ‎‏ولی همانطور که گفتم روزهای سختی را گذراندیم و به ما و ایشان فشار روحی زیادی ‏‎ ‎‏وارد آمد و باید بگویم رل بزرگ صلح و آمدن جیش تحریر مدیون فعالیت‌های امام ‏‎ ‎‏[صدر] است.‏

‏عزیزم، بعد از آرامش دوباره به خود آمده‌ایم که کارهای فنی را دنبال کنیم. لذا استاد ‏‎ ‎‏علی عزالدین را خواهم فرستاد و عبدالله را با این نامه می‌فرستم، عبداله مکانیک مدرسه ‏‎ ‎‏ماست و با تجربه و مومن و قابل اعتماد. می‌آید و تجهیزات فنی مورد لزوم ما را که ‏‎ ‎‏ماشین باری بخرد و با ماشین‌ها بیاورد اگر پول هر چه خواست به او بدهید چون باید ‏‎ ‎‏بعضی وسایل نیز برای شاگردان بخرد. او را راهنمایی کنید که ماشین‌های مختلف را در ‏‎ ‎‏نقاط مختلف ببیند و تصمیم بگیرد کدام یک را بخرد. فکر می‌کنم یک معلم مکانیک ‏‎ ‎‏دیگر نیز بفرستم که دو ماشین بخریم و همه اجناس را بار کرده بیاوریم. علی عزالدین ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 323
‏خانمش در وضع حمل است و یک هفته دیگر ان‌شاءالله خواهد آمد فعلاً شما را به خدا ‏‎ ‎‏می‌سپرم و از قول ما به همه دوستان سلام برسانید.‏

‏ارادتمند مخلص شما مصطفی‏

‏19 فوریه 1976‏

‏* * *‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 324

  • . تاریخ تقریبی نامه: زمستان سال 1351.
  • . همان جوانی که در نامه قبل ذکرش رفته و حامل نامه چمران برای من بود و برای کار به آلمان آمده بود. بعد  از آنکه پاره ای اعمال او ما را به شک انداخت، او را به ظاهر برای انجام ماموریتی به لبنان فرستادم؛ نتیجه این  ماموریت در نامه شهید چمران منعکس است.