فصل چهارم : نامه های دکتر چمران... اسناد و مدارک

کنفرانس عرمون

‏سران مسلمان، ابوعمار، صائب سلام، جنبلاط، رشید کرامی، مفتی سنی‌ها شیخ حسن خالد، رهبر شیعیان سید موسی صدر... در خانه مفتی جمع شدند تا چاره‌ای برای نجات مسلمان‌ها بیاندیشند. همه راه‌ها بسته، همه امیدها شکسته روحیه‌ها ضعیف و دشمن مسلط و مخیف... و سرگذشت تاثرانگیز مردمی ‌زجر دیده و مصیبت‌زده و محروم و ‏‎ ‎‏مظلوم و آینده مبهم و دردناک آنان به یادآورنده خاطرات شوم فلسطین قبل از تقسیم ‏‎ ‎‏بود. بزرگان مسلمان هرچه فکر کردند راه نجاتی نیافتند جز این‌ که دست نیاز به سوی ‏‎ ‎‏سوریه دراز کنند. همه از دولت سوریه خواستند که برای نجات مسلمان‌ها در مقابل ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 338
‏ظلم و خشونت مسیحیان وارد لبنان شود و به این جنگ خانمان‌سوز خاتمه دهد. ‏‎ ‎‏سوریه این تقاضا را رد کرد و گفت توطئه‌ای ضد سوریه در شرف انجام است و آمریکا ‏‎ ‎‏می‌خواهد سوریه را به مسائل داخلی لبنان بکشاند و بعد بکوبد... تقاضای الحاح‌آمیز ‏‎ ‎‏مسلمانان رد شد. سید موسی صدر که بر اثر ناراحتی شدید چند شب نخفته بود به ‏‎ ‎‏تشویق و اصرار عده‌ زیادی از بزرگان مسلمان، شخصاً عازم دمشق شد و در آن ‏‎ ‎‏روزهای پرمخاطره، از همان تنها طریق عرمون که مورد بمباران هواپیماهای ارتش لبنان ‏‎ ‎‏بود به سوریه رفت حافظ اسد رئیس‌جمهور سوریه را که رابطه دوستی نزدیکی با او ‏‎ ‎‏داشت ملاقات کرد. در مقابل طلب کمک همه مسلمانان، حافظ اسد دوباره همان ‏‎ ‎‏توطئه‌ی بین‌المللی ضد سوریه را مطرح کرد و ناراحتی خود را از دخول به لبنان ابراز ‏‎ ‎‏داشت. امام موسی به او گفت اگر برای نجات مسلمان‌ها وارد نشود همه مسلمانان ‏‎ ‎‏بیروت نابود خواهند شد... بالاخره حافظ اسد این تقاضای امام را پذیرفت و روز بعد ‏‎ ‎‏12 هزار جیش تحریر فلسطینی که در حقیقت زیر نظر سوریه بودند وارد لبنان شدند. ‏‎ ‎‏عده‌ای از جنگندگان جیش تحریر با سرعت حیرت‌آور خود را به مدخل راه عرمون ‏‎ ‎‏رسانده بیروت را از محاصره بیرون آوردند و همچنین با تسلط بر کوه‌های مشرف بر ‏‎ ‎‏فرودگاه بیروت، آن را از خطر تسلط کتائبی‌ها نجات دادند. زحله از طرف قوای جیش ‏‎ ‎‏تحریر محاصره شد و تنها راه زحله که از فوق کوه‌های غربی زحله به منطقه کسروان ‏‎ ‎‏می‌رفت با انفجار پل آن قطع گردید. زقرتاع پایتخت خانواده فرنجیه و پایگاه قوی و ‏‎ ‎‏جبار مسیحیان تقسیم‌طلب، مورد محاصره و هجوم شدید جیش تحریر قرار گرفت. به ‏‎ ‎‏حدی که در جنگ‌های داخل شهر حدود 120 نفر افسر و جنگنده جیش تحریر به ‏‎ ‎‏شهادت رسیدند و دامور شهر بزرگ مسیحی واقع درجنوب بیروت سقوط کرد و حدود ‏‎ ‎‏هزار نفر کشته شدند و تقریباً همه خانه‌ها آتش گرفت و به غارت رفت... سعدیات، مقر ‏‎ ‎‏کمیل شمعون سقوط کرد و به کلی ویران شد... و می‌رفت تا زحله و زقرتاع نیز سقوط ‏‎ ‎‏کنند و به روزگار سیاه دامور بنشینند، لذا کتائب و مسیحیون پیشنهاد آتش‌بس را ‏‎ ‎‏پذیرفتند و به 14 بند مصالحه از طرف سوریه موافقت کردند. حافظ اسد و فرنجیه ‏‎ ‎‏مسوول نظارت بر آتش‌بس و جیش تحریر و کفاح مسلح فلسطینی و جیش لبنانی ‏‎ ‎
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 339
‏مامور حفاظت شدند. خدام، وزیر امور خارجه سوریه برای ایجاد مصالحه بین مسلمان ‏‎ ‎‏و مسیحی و تشکیل حکومت جدید از طرفین وارد لبنان شد. بیش از یک ماه آرامش ‏‎ ‎‏کلی بر لبنان دامن گسترد، نبعه، برج حمود، تل زعتر، دکوانه و همه مناطق مسیحیان باز ‏‎ ‎‏شد و هر کسی بدون خطر می‌توانست به هر نقطه‌ای که می‌خواهد گذر کند و همه فکر ‏‎ ‎‏می‌کردند که دوران جنگ سپری شده و وقت بنا و هم‌زیستی فرا رسیده است... ولی ‏‎ ‎‏متاسفانه این آرامش دیری نپائید، خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود.‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 340