در داخل ارتش نیز اختلافات بین مسیحی و مسلمان به شدت وجود داشت مسیحیان به طرفداری از کتائب مسلمانان را میکشتند و چون اغلب فرماندهان بزرگ طرفدار کتائب و مسیحیان بودند به این جهت اکثر وسائل جنگی ارتش در خدمت کتائب بود. این امر سبب شد که افسران مسلمانان کمکم ارتش را ترک میگفتند یا از ترس جان میگریختند و حتی در بعضی موارد زد و خوردهای خونینی بین مسلمانان و مسیحیان در داخل پادگانهای ارتش درمیگرفت، افسری جوان به نام احمد خطیب یاغی شده و عدهای از سربازان و افسران مسلمان دور او جمع شدند و کمکم با کمک سیاسی و نظامی مقاومت فلسطینی «ارتش لبنان عربی» را تشکیل دادند که اکثریت سربازان و افسران آن شیعه بودند، در حالیکه خطیب خود سنی بود و کم و بیش به افسران عالیرتبه شیعه حسادت میورزید! مقاومت فلسطین به هر سربازی که به ارتش لبنان عربی میپیوست حقوقی بسیار زیادتر از معمول (تقریباً دو برابر) میپرداخت و پادگانهای ارتش در بعلبک و صیدا و صور و دیگر مناطق مسلماننشین یکی بعد از
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 342
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 343
دیگری به «ارتش لبنان عربی» پیوست. افسر عالیرتبه دیگری به نام عزیزالاحدب در بیروت علم طغیان برافراشت و اعلام حکومت نظامی کرد و تقریباً همه افسران عالیرتبه ارتش به او پیوستند و خواستار استعفای رئیسجمهور فرنجیه شدند. مسیحیان نیز ارتش دیگری به رهبری آنطوان برکات تشکیل دادند که منظمترین و قویترین ارتشهای موجود بود. دار و دسته فرنجیه نیز که به هیچ کس حتی به کتائب اطمینان کامل نداشتند «ارتش زغرتا» را تشکیل دادند... و به طور کلی میتوان گفت که هیبت ارتش لبنان و همه وسائل و تجهیزات آن از بین رفت.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 344