اللهم انّی اسئلک من شرفک باشرفه و کلّ شرفک شریف.
اللهم انّی اسئلک بشرفک کلّه...
پروردگارا، از تو در خواست میکنم به شریفترین شرفت حال آن که همه شرف تو شریف است. بارالها، از تو به همه شرفت درخواست میکنم.
از اموری که روشن است و ذکر آن نزد الهیون از اصحاب حکمت متعالیه و فلسفه عالی و پویندگان اهل ذوق و صاحبدلان صاف و صاحب دیدگان بینا و سالم شایع گردیده، با وجود اختلافی که در آیین و مشربشان وجود دارد که برخی با سلوک علمی و روش برهان و یا بعضی با سیر عرفانی و کشف معنوی وجدانی عیانی، به دنبال خلوتهایی که داشتهاند و مجهز شدن در دنیا برای آخرت و سیر کردن از حدود بقعه تاریک امکان به فضای عالم قدس، آن است که:
وجود خیر و شرف و نور زیبایی و درخشش است و عدم شر و پستی و تاریکی و سیاهی است. پس وجود ]حق تعالی[ خیر محض و شرافت صرف است که همه اشیا مشتاق اویند و هر متکبر گردنکشی در برابر او فروتن است و همه موجودات او را میجویند و همه کائنات به او عشق میورزند، و همه خوبی و شرافت بر مدار وی میگردد و همه سالکان به او توجه دارند و همه پویندگان آب در کنارش به زمین مینشینند و در آستان او همه کاروانیان رحل اقامت میافکنند، و اگر از خیر سخنی گفته شود، او ابتدا و انتها و آشکار و نهان و ریشه گنجینه آن است. اما همه اینها نه به معنای مصدری و مفهوم انتزاعی اعتباری، بلکه از جهت آن که وی حقیقت وقوع در خارج و عین اعیان خارجی و متن حقایق نفسالامری است و اصل همه تحققها و ذاتبخش همه ذاتها و جوهربخش
کتابشرح دعای سحر (ترجمه فارسی)صفحه 131
همه جوهرها و تحققدهنده همه اعراض است.
مرجع هر خیر و شرف و حقیقت و نوری، وجود است و اصل ثابت و شجره طیبه اوست، که شاخه هایش آسمان ها و زمین و ارواح و اشباح را پر کرده و مرجع هر شر و فرومایگی و بطلان و ظلمتی عدم است که شجره خبیثه ظلمانی واژگونه اوست و چنین درختی، هیچگونه ثبات و قراری ندارد.
و ماهیت از ناحیه ذاتش متّصف به خیر یا شر بودن نمیشود زیرا ماهیت چیزی جز ماهیت نیست، با این وجود بر حسب لا اقتضایی ذاتی و امکان ماهیتی، امری زوالپذیر و از بین رونده و باطل است؛ و وقتی از مرزهای دیار عدم و دار وحشت و هلاکت به سمت بارگاه وجود خارج شد و از چشمه زلال وجود نوشید، بالعرض و مجازاً شریف و خیر میشود؛ و هر چه وجود تمامتر و کاملتر باشد خیر و شرافت آن بیشتر است تا آن جا که به وجودی که هیچ گونه عدمی در او نیست و کمالی که هیچ گونه نقصانی ندارد منتهی شود. چنین وجودی، شریف است که هیچ گونه فرومایگی در او راه ندارد و خیری است که هیچ گونه شرارتی در آن نیست، و همه خیرها و شرافتها از افاضات و اشراقات و تجلیات و حالات و تحوّلات اوست. و هیچ خیر و کمال حقیقی ذاتی وجود ندارد جز این که از آن او و به واسطه او و از جانب او و در او و بر اوست، و مراتب دیگر به اعتبار انتساب به او و مظهر او بودن خیرهایی دارند و به اعتبار انتسابشان به خود، کمال و خیریت و حقیقت و شیئیتی ندارند، چنانچه خداوند متعال می فرماید: «کلّ من علیها فان و یبقی وجه ربّک ذو الجلال والاکرام» و فرمود: «کلّ شیء هالک الی وجهه».
سرور انبیا و تکیهگاه برگزیدگان، صلوات الله و سلامه علیه و علی آله الطیبین الطاهرین، می فرماید: «من وجه خیراً فلیحمد الله و من وجه غیر ذلک فلایلومنّ الّا نفسها؛ هر که خیری دید باید خداوند را بر آن شکر کند و هر کس جز آن چیزی دید نباید جز
کتابشرح دعای سحر (ترجمه فارسی)صفحه 132
نفس خود چیز دیگری را ملامت کند».
پس در مورد خیر، به جهت از او بودنش باید خداوند متعال مورد حمد قرار گیرد، و اما در مورد شر، چون منسوب به نفس و جهت خلقی آن است نباید هیچ کس جز خود نفس، مورد ملامت قرار گیرد.
و خداوند متعال از قول خلیل خود، علیه السلام، میفرماید: «واذا مرضت فهو یشفین؛ همان خدایی که چون بیمار شوم مرا شفا می دهد». حال نیک بنگر که چگونه بیماری را به خود و نقصان استعدادش نسبت داده و شفا و بهبودی را به پروردگار خود. پس، فیض و خیر و شرافت از خداوند است و شر و نقصان و فرومایگی از خود ما: «ما أصابک من حسنة فمن الله و ما أصابک من سیئة فمن نفسک؛ هر چه از انواع نیکویی به تو رسید، از جانب خداست و هر بدی رسد از نفس توست»، گر چه از یک نظر همه از خداوند است؛ و کتابهای قوم، خصوصاً کتابهای فیلسوف ایرانی صدر المتألهین، رضوان الله علیه، پر است از تلویح و تصریح و برهان بر این مسئله. و بسیاری از مسائل الهی و اصول اعتقادی و اسرار قدریه که نه مجال ذکرش هست و نه اجازه کشف سرّش، بر همین مسئله مبتنی است.
و کلام خود را با سخنی از همین استاد متأله به پایان میبریم، که در کتاب کبیرش میگوید:
حاصل مطلب این که نقص و زشتی وجودهای ممکن به خصوصیت محلها و قابلها بر میگردد، نه به وجود بماهو وجود و به این ترتیب شبهه ثنویه دفع میشود و توهم تناقض میان دو آیه کریمه کتاب ارجمند الهی رفع میشود که یکی از آن دو این فرموده حق تعالی است: «ما أصابک من حسنة فمن الله و ما
کتابشرح دعای سحر (ترجمه فارسی)صفحه 133
أصابک من سیئة فمن نفسک» و فرمایش دیگر: «قل کلّ من عند الله» بگو (هرچه در جهان پدید آید و هرچه از نیک و بد به شما رسد) همه از جانب خداست و چیزی که به این آیه شریفه وصل شده، با چه اشاره زیبایی به لطافت این مسئله از قول خداوند متعال اشاره میکند: «فما لهولاء القوم لایکادون یفقهون حدیثاً» چرا این قوم جاهل از فهم هر سخن دورند.
و هر کس میخواهد مطلب بر او روشن شود به کتابهای ملاصدرا، خصوصاً کتاب کبیر او، مراجعه کند.
کتابشرح دعای سحر (ترجمه فارسی)صفحه 134