اللهم انّی اسئلک من آیاتک باکرمها و کلّ آیاتک کریمه.
اللهم انّی اسئلک بآیاتک کلّها...
پروردگارا، از تو درخواست میکنم به کریمترین آیاتت و همه آیات تو کریم است. بارالها، از تو به همه آیاتت درخواست میکنم.
پیش از این روشن شد و چشم دلت گشوده شد که سلسله وجود، از عنصریات و فلکیات و اشباح گرفته تا ارواح و غیب و شهود و نزول و صعود آن، همه کتابهای الهی و صحیفههای مکرم ربوبی و زبورهای فرود آمده از آسمان احدیتاند و هر مرتبه از مراتب آن و درجهای از درجاتش، از سلسله طولی و عرضی آیات، بر گوش دل اهل یقین که دلهاشان از کدورت عالم هیولا و غبارهای آن رهایی یافته و از خواب آن عالم بیدار شدهاند خوانده شده است. این آیات بر کسانی تلاوت شده که از گورستان عالم طبیعت برخاستهاند و از زندان ظلمانی ماده و قید و بندهای آن آزاد گشتهاند و همت نهایی خود را رسیدن به دنیای پست و زینتها و آرایش آن قرار ندادهاند و به زمین دل نبسته و آن را وطن همیشگی خود نساختهاند. کسانی که آمدنشان به این دنیا برای کاشتن بوده نه برای درو کردن، زیرا دنیا کشتگاه آخرت است. و ورودشان به آن برای حرکت انعطافیای بوده که انسان به واسطه آن حرکت انسان میشود و از دنیا به وطن اصلیاش که جایگاه پدر ما، حضرت آدم(ع)، بود برمیگردد. دراین ابیات مولوی به این مساله اشاره شده است:
بشنو از نی چون حکایت میکند از جداییها شکایت میکند
تا آن جا که میگوید:
هرکسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش
کتابشرح دعای سحر (ترجمه فارسی)صفحه 143
پس، حرکت صاحبدلان در دنیا حرکتی انعطافی است نه حرکتی استقامتی که به فرموده شیخ ما، دام ظله، پدر ما حضرت آدم میخواست چنین حرکتی داشته باشد. صاحبدلان در این دنیا مانند مسافرانی هستند که آماده کوچ و مهیای مسافرتاند و نگاهشان به دنیا فقط از آن روست که دنیا را مثالی از آنچه در عالم غیب است میدانند؛ همچنان که امام صادق، علیه السلام، بنابر روایتی فرمودهاند: «وما رایت شیئا الّا ورایت الله قبله وبعده ومعه؛ چیزی را ندیدم مگر اینکه خدا را قبل از آن و بعد از آن و همراه با آن دیدم». پس رهروی که به این مقام برسد هر چیزی را نشانهای از آنچه در عالم غیب است میبیند، زیرا همه موجودات حتی جمادات و نباتات کتابی الهیاند که سالک الی الله و مجاهد فی سبیل الله از صفحات آن اسماء و صفات الهی را به اندازه ظرف وجودی خود میخواند:
وفی کل شیء له آیة تدلّ علی انه واحد
در هر چیزی نشانی از یکتایی اوست.
هنگامی که سالک مجاهد در غیب هویت و مقام جمع احدیت مستهلک میشود، خودش جامع همه مراتب اسماء و صفات میشود و جهان مستقلی میشود که همه چیز در آن هست. در روایات ما از امام رضا، علیه السلام، وارد شده است که:
«قد علم اولوالالباب کلّ ما هناک لایعلم الّا بما ههنا؛ صاحبدلان به این مطلب رسیدهاند که هر چه در آن جاست دانسته نمیشود مگر به دانستن آنچه در اینجاست».
انسان کامل، از آن رو که کون جامع و خلیفه خدا در زمین و نشانه او در همه عوالم است، کریمترین آیات الهی و بزرگترین حجتهای اوست؛ چنانکه در این روایت مولا و سرورمان امیرمؤمنان دیدیم که فرمود:
کتابشرح دعای سحر (ترجمه فارسی)صفحه 144
«انّ الصورة الانسانیة اکبر حجج الله علی خلقه وهی الکتاب الذی کتبه بیده وهی مجموع صورة العالمین... ؛ همانا صورت انسان بزرگترین حجتهای خدا بر خلقش و همان کتابی است که خدا با دست خود نوشته و اوست مجموع صورت همه جهانیان...».
پس، انسان به تنهایی واجد همه مراتب غیب و شهادت است و با آن که ذاتش بسیط است جامع همه کتابهای الهی است؛ چنانکه در آثار علوی آمده است:
اتزعم انک جرم صغیر وفیه انطوی العالم الاکبر
و شیخ محیالدین عربی گفته است:
انا القرآن والسبع المثانی وروح الروح لا روح الادانی
من خود قرآن و سوره سبع المثانی(حمد) هستم. من روح روحم نه روح تنهای پست.
اکنون، ای برادر راه حقیقت، از خواب غفلت بیدار شو و چشم دل باز کن و کتاب نفست را قرائت کن که همان برای گواهی دادن کافی است. مگر نخواندهای که خدای متعال میفرماید:
«سنریهم آیاتنا فی الآفاق وفی انفسهم حتی تبیّن لهم انّه الحق؛ به زودی، ما آیات قدرت و حکمت خود را در آفاق جهان و نفوس بندگان آشکار میسازیم تا روشن شود که خدا بر حق است».
لیس من الله بمستنکر ان یجمع العالم فی واحد
از خداوند بعید نیست که تمام عالم را در موجود واحدی جمع کند.
بدان، تا زمانی که در حال غشوه عالم طبع و مستی شراب هیولا هستی نمیتوانی خود و خودیّت خود را شهود کنی و کتاب ذات و زبور حقیقت وجودت را قرائت کنی. پس، ای عزیز، از این ستمآباد تاریک و خانه وحشتناک وحشتزا و نشئه تنگ و تاریک به در آی
کتابشرح دعای سحر (ترجمه فارسی)صفحه 145
و بخوان و بالا برو:
تو را ز کنگره عرش میزنند صفیر ندانمت که در این دامگه چه افتادست
(حافظ)
حجاب طبع و طبیعت را پاره کن که تو از جهان قدس و طهارتی و از جایگاه نور و کرامت؛ چنان که عارف شیرازی میگوید:
چاک خواهم زدن این دلق ریایی چه کنم روح را صحبت ناجنس عذابی است الیم
وقتی حجابهای ظلمانی را دریدی، ظهور حق را در همه اشیاء و احاطهاش را بر آنها میبینی و مشاهده خواهی کرد که آنها همه نشانههای او و دلیلهای روشن اویند که با کمالاتشان بر کمال آفریننده و ایجادکننده خود دلالت میکنند.
کتابشرح دعای سحر (ترجمه فارسی)صفحه 146