اللهم انّی اسئلک بما انت فیه من الشأن و الجبروت
واسئلک بکلّ شأن وحده و جبروت وحدها...
پروردگارا، از تو درخواست میکنم به آنچه تو راست از شأن و جبروت و از تو به هر شأنی به تنهایی و هر جبروتی به تنهایی درخواست میکنم.
ای سالک طالب، بدان که خداوند متعال به مقتضای اسم «کلّ یوم هو فی شأن» در هر لحظه شأنی دارد و ممکن نیست که جز انسان کامل [بر کس دیگری] با تمام شئون خویش تجلّی کند. پس، هر یک از موجودات، از عوالم عقول مجرّده و ملائکه مهیّمه و ملائکه صافّات گرفته تا نفوس کلیّه الهی و ملائکه مدبّر و مدبرات امر و ساکنان ملکوت علیا و دیگر مراتب ملائک زمینی، مظهر اسم خاصّی هستند که ربّشان بدان اسم بر آنها تجلّی کرده است و از این رو، هر کدام از آنها مقامی معلوم دارند: «منهم رکّع لایسجدون ومنهم سجّد لایرکعون؛ برخی رکوع کنندگانی هستند که [هرگز] به سجده نمیروند و برخی سجدهگزارانی هستند که [هرگز] رکوع نمیکنند». و هیچ یک از آنان امکان گذر از مقام و عبور از محل و جایگاه خاص خود را ندارند؛ به همین دلیل بود که وقتی پیامبر، صلی الله علیه وآله وسلّم، در شب معراج از علّت عدم مصاحبت جبرئیل جویا شد، عرض کرد: «لو دنوت انملة لاحترقت؛ اگر سرانگشتی نزدیکتر شوم خواهم سوخت».
امّا آنان که اهل یثرب انسانیّت و مدینه نبوّتاند جایگاهی مشخص ندارند، و از این روی بود که حامل ولایت مطلق علوی ـ که دارای همه شئون الهی است ـ و شایسته مقام خلافت تامّه کبری گردیدند و صاحب مقام ظلومیّتی شدند که چنانچه گفتهاند عبارت است از: پشت سر گذاشتن همه مقامات و شکستن بتهای انانیّت و انیّت و جهولیّتی که فنای از
کتابشرح دعای سحر (ترجمه فارسی)صفحه 147
فنا و مرتبه جهل مطلق و عدم محض است.
قلب سالک هنگامی که پروردگارش با یک یک اسماء خود بر او تجلی فرمود و مقام هر یک از اسماء خاص در او تحقق یافت، پذیرای تجلی حق به اسم جامع خود میگردد؛ اسمی که تمامی شئون الهی و جبروت و سلطنت حق در او جمع است. این تجلی در مرتبه اول تجلی به وحدت جمعی و کثرت در وحدت و در مرتبه بعدی تجلی به کثرت تفصیلی و بقای بعد از فنا و وحدت در کثرت خواهد بود. لذا، دعاکننده در ابتدای این فراز از پروردگار خود شان و جبروت او را در حضرت جمع به طریق وحدت درخواست میکند و در ادامه، هر شانی را به تنهایی و هر جبروتی را به تنهایی در حضرت واحدیت و تجلی اسمائی و صفاتی و افعالی به طریق بسط و تفصیل طلب میکند.
با تحقق این مرتبه، مراتب به پایان میرسد و این آخرین مرتبه از مراتب سیر الی الله و همان سفر چهارم است که به مفهوم بقای بعد از فنا پس از استهلاک تام است. پس، حفظ حضرات و تمکّن در مقام جمع و تفصیل و وحدت و کثرت از بالاترین مراتب انسانیت و کاملترین مراحل سیر و سلوک به شمار میرود که حقیقت آن برای هیچ یک از اهل سلوک و ارباب معرفت، جز رسول مکرم ما، صلوات الله علیه و آله، و خاندان بزرگوارش ـ که نور علم و معرفت را از مشکات منور ایشان برگرفتهاند و سلوک و طریقت را از مصباح ذات و صفات آن بزرگوار آموختهاند ـ روشن نشده است.
کتابشرح دعای سحر (ترجمه فارسی)صفحه 148