فصل اول : خاطرات آیت الله سید محمد بجنوردی

درس امام در نجف و ویژگی های آن

‏حضرت امام از روز سومی که در نجف وارد شدند، درس خود را شروع فرمودند‏‎[1]‎‏. ‏‎ ‎‏بنده نیز در نجف افتخار شاگردی ایشان را داشتم. درس ایشان بسیار منظم و بدون ‏‎ ‎

خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 3
‏تشریفات بود و در مدت چهارده سال تنها به مدت چهار یا پنج روز، آن هم به علت ‏‎ ‎‏سرماخوردگی و تب شدید آن حضرت، تعطیل گردید.‏

‏درس امام از ویژگی‏‏ ‏‏های خاصی برخوردار بود که از جمله به مجتهدپروری آن ‏‎ ‎‏می‏‏ ‏‏توان اشاره کرد. سبک ایشان مبتنی بر روش تحقیق و بررسی تمامی احتمالات و ‏‎ ‎‏نظریه در پیرامون موضوعات بود. آن حضرت طلاب را محقق بار می‏‏ ‏‏آورد به نحوی که ‏‎ ‎‏با تمامی نظریه و عقاید با یک چرای تکمیلی برخورد می‏‏ ‏‏کردند و به دور از عواطف و ‏‎ ‎‏خوش‏‏ ‏‏بینی ـ که اصولا این دو حالت مانع اندیشه است ـ با مسائل برخورد می‏‏ ‏‏نمودند. ‏‎ ‎‏چنان که به خاطر دارم، روزی پدرم در یکی از جلسات مهم اعلام کردند که: آقای ‏‎ ‎‏خمینی حداقل صد نفر مجتهد تعلیم و تربیت کرده‏‏ ‏‏اند. این مساله باعث گردید که ‏‎ ‎‏عوامل ساواک مزاحمت‏‏ ‏‏هایی برای پدرم ایجاد بکنند. امتیاز دیگر درس امام نسبت به ‏‎ ‎‏درس‏‏ ‏‏های سایر آقایان، این بود که اضافه بر مطالب جاری، آرای فقهای قدیم و عامه را‏‎ ‎‏نیز بحث و بررسی می‏‏ ‏‏فرمودند.‏

‏از طرف دیگر امام با طلاب باز برخورد می‏‏ ‏‏کردند و به آن ها اجازه می‏‏ ‏‏دادند تا در ‏‎ ‎‏موضوعات اشکال گرفته و نقد بنمایند. البته اکثر شاگردان توان مقابله در برابر ‏‎ ‎‏استدلال‏‏ ‏‏ها و براهین ایشان را نداشتند. اما هنگامی که شهید حاج آقا مصطفی اشکال ‏‎ ‎‏می‏‏ ‏‏کردند، بحث به درازا می‏‏ ‏‏کشید و در آن مباحثه‏‏ ‏‏ها براهین هر دو طرف قوی و محکم ‏‎ ‎‏می‏‏ ‏‏نمود. من نیز گاه به گاهی در مسیر مسجد به طرف خانه با امام بحث و گفتگو کرده ‏‎ ‎‏و اشکال می‏‏ ‏‏گرفتم. ایشان مکرر در راه به من می‏‏ ‏‏فرمودند: چرا این مطالب را در سر ‏‎ ‎‏جلسه درس مطرح نمی‏‏ ‏‏کنی؟ می‏‏ ‏‏گفتم: من طبیعتم طوری است که در حضور دیگران ‏‎ ‎‏نمی‏‏ ‏‏توانم بر حضرتعالی اشکال بگیرم. ایشان می‏‏ ‏‏فرمودند: شما در سر درس اشکال ‏‎ ‎‏بکنید تااز این بحث‏‏ ‏‏ها دیگران نیز استفاده بنمایند. چنین روش و برخورد امام ‏‎ ‎‏شاگردانش را ژرف‏‏ ‏‏نگر و باریک‏‏ ‏‏بین بار می‏‏ ‏‏آورد و به جرات می‏‏ ‏‏توانم بگویم که این ‏‎ ‎‏چنین شیوه و سلوکی در حوزه علمیه بی‏‏ ‏‏سابقه بوده است. در این‏‏ ‏‏جا لازم به یادآوری ‏‎ ‎‏است که رژیم پهلوی امام را به نجف تبعید کرد تا ایشان در میان علما و فقهای نجف، ‏‎ ‎‏مستهلک شوند اما مساله بر عکس شد، چون ایشان حقیقتا اهل درس و علم و پُر ‏‎ ‎

خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 4
‏بودند. در نجف عده‏‏ ‏‏ای از علما تنها زینت در مجالس بودند اما عده‏‏ ‏‏ای از شخصیت‏‏ ‏‏های ‏‎ ‎‏بزرگ علمی چون مرحومان، حکیم، شاهرودی، خویی، میرزا حسن بجنوردی (پدر ‏‎ ‎‏من)، شیخ حسین حلی و میرزا باقر زنجانی که در جهان تشیع مرجع و بی‏‏ ‏‏نظیر بودند، ‏‎ ‎‏امام نه تنها در کنار این آقایان مستهلک نشد بلکه از یک تلالو خاصی نیز برخوردار ‏‎ ‎‏گردید و درسشان بقیه درس‏‏ ‏‏ها را تحت‏‏ ‏‏الشعاع قرار داد. هر چند که قبل از ورود ایشان ‏‎ ‎‏به نجف عوامل ساواک تبلیغات زیادی در پایین بودن سطح علمی ایشان کرده بودند.‏

‏امام درس‏‏ ‏‏های خود را می‏‏ ‏‏نوشتند و کتاب‏‏ ‏‏های بیع در پنج جلد و ‏‏خلل الصلوﺓ‏‏ را‏‎ ‎‏در نجف مرقوم فرمودند که امتیاز خاصی نسبت به سایر کتاب‏‏ ‏‏ها در این زمینه دارد. ‏‎ ‎‏مطالب این کتاب‏‏ ‏‏ها، همه مبانی و براساس تحقیق صحیح است و نیاز به تفسیر دارند.‏

‏آن حضرت سالی دوبار در جلسات درسشان سخنرانی مفصلی برای متنبه کردن ‏‎ ‎‏طلاب ایراد می‏‏ ‏‏فرمودند. یکی از آن دو در اواخر ماه شعبان و دیگری در اوایل تابستان ‏‎ ‎‏ـ به هنگام شروع تعطیلات تابستان ـ بود. ایشان در آن سخنرانی‏‏ ‏‏ها، قطعه‏‏ ‏‏هایی از دعای شعبانیه را شرح داده و انبوهی از معارف الهی را تفسیر می‏‏ ‏‏فرمودند. ایشان با بیان نکته‏‏ ‏‏های دقیق شاگردانشان را متحول کرده و دید معرفتی آن ها را وسعت می‏‏ ‏‏بخشیدند. ‏‎ ‎‏ما با الهام از ایشان نگاه دیگری به مناجات شعبانیه، دعای کمیل و دعای مصباح ـ که ‏‎ ‎‏هر سه کلام امیرالمومنین است ـ پیدا کردیم. امام با آمیختن درس و دعا و نیایش، سبک ‏‎ ‎‏جدیدی را در حوزه بنیان گذاشت و دیگر آقایان نیز تا حدی به آن تاسی کردند.‏

خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 5

  • . حضرت امام در تاریخ 23 / 7 / 44 وارد نجف شدند (ر.ک. سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت  ساواک؛ موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)؛ ج 5، ص 508) و در تاریخ 23 / 8 / 44 اولین سخنرانی خود  را به مناسبت آغاز دروس در حوزه علمیه نجف در مسجد شیخ انصاری ایراد نمودند. (ر.ک. صحیفه امام،  ج 2، چ اول، ص 29).