حضرت امام از روز سومی که در نجف وارد شدند، درس خود را شروع فرمودند. بنده نیز در نجف افتخار شاگردی ایشان را داشتم. درس ایشان بسیار منظم و بدون
خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 3
تشریفات بود و در مدت چهارده سال تنها به مدت چهار یا پنج روز، آن هم به علت سرماخوردگی و تب شدید آن حضرت، تعطیل گردید.
درس امام از ویژگی های خاصی برخوردار بود که از جمله به مجتهدپروری آن می توان اشاره کرد. سبک ایشان مبتنی بر روش تحقیق و بررسی تمامی احتمالات و نظریه در پیرامون موضوعات بود. آن حضرت طلاب را محقق بار می آورد به نحوی که با تمامی نظریه و عقاید با یک چرای تکمیلی برخورد می کردند و به دور از عواطف و خوش بینی ـ که اصولا این دو حالت مانع اندیشه است ـ با مسائل برخورد می نمودند. چنان که به خاطر دارم، روزی پدرم در یکی از جلسات مهم اعلام کردند که: آقای خمینی حداقل صد نفر مجتهد تعلیم و تربیت کرده اند. این مساله باعث گردید که عوامل ساواک مزاحمت هایی برای پدرم ایجاد بکنند. امتیاز دیگر درس امام نسبت به درس های سایر آقایان، این بود که اضافه بر مطالب جاری، آرای فقهای قدیم و عامه را نیز بحث و بررسی می فرمودند.
از طرف دیگر امام با طلاب باز برخورد می کردند و به آن ها اجازه می دادند تا در موضوعات اشکال گرفته و نقد بنمایند. البته اکثر شاگردان توان مقابله در برابر استدلال ها و براهین ایشان را نداشتند. اما هنگامی که شهید حاج آقا مصطفی اشکال می کردند، بحث به درازا می کشید و در آن مباحثه ها براهین هر دو طرف قوی و محکم می نمود. من نیز گاه به گاهی در مسیر مسجد به طرف خانه با امام بحث و گفتگو کرده و اشکال می گرفتم. ایشان مکرر در راه به من می فرمودند: چرا این مطالب را در سر جلسه درس مطرح نمی کنی؟ می گفتم: من طبیعتم طوری است که در حضور دیگران نمی توانم بر حضرتعالی اشکال بگیرم. ایشان می فرمودند: شما در سر درس اشکال بکنید تااز این بحث ها دیگران نیز استفاده بنمایند. چنین روش و برخورد امام شاگردانش را ژرف نگر و باریک بین بار می آورد و به جرات می توانم بگویم که این چنین شیوه و سلوکی در حوزه علمیه بی سابقه بوده است. در این جا لازم به یادآوری است که رژیم پهلوی امام را به نجف تبعید کرد تا ایشان در میان علما و فقهای نجف، مستهلک شوند اما مساله بر عکس شد، چون ایشان حقیقتا اهل درس و علم و پُر
خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 4
بودند. در نجف عده ای از علما تنها زینت در مجالس بودند اما عده ای از شخصیت های بزرگ علمی چون مرحومان، حکیم، شاهرودی، خویی، میرزا حسن بجنوردی (پدر من)، شیخ حسین حلی و میرزا باقر زنجانی که در جهان تشیع مرجع و بی نظیر بودند، امام نه تنها در کنار این آقایان مستهلک نشد بلکه از یک تلالو خاصی نیز برخوردار گردید و درسشان بقیه درس ها را تحت الشعاع قرار داد. هر چند که قبل از ورود ایشان به نجف عوامل ساواک تبلیغات زیادی در پایین بودن سطح علمی ایشان کرده بودند.
امام درس های خود را می نوشتند و کتاب های بیع در پنج جلد و خلل الصلوﺓ را در نجف مرقوم فرمودند که امتیاز خاصی نسبت به سایر کتاب ها در این زمینه دارد. مطالب این کتاب ها، همه مبانی و براساس تحقیق صحیح است و نیاز به تفسیر دارند.
آن حضرت سالی دوبار در جلسات درسشان سخنرانی مفصلی برای متنبه کردن طلاب ایراد می فرمودند. یکی از آن دو در اواخر ماه شعبان و دیگری در اوایل تابستان ـ به هنگام شروع تعطیلات تابستان ـ بود. ایشان در آن سخنرانی ها، قطعه هایی از دعای شعبانیه را شرح داده و انبوهی از معارف الهی را تفسیر می فرمودند. ایشان با بیان نکته های دقیق شاگردانشان را متحول کرده و دید معرفتی آن ها را وسعت می بخشیدند. ما با الهام از ایشان نگاه دیگری به مناجات شعبانیه، دعای کمیل و دعای مصباح ـ که هر سه کلام امیرالمومنین است ـ پیدا کردیم. امام با آمیختن درس و دعا و نیایش، سبک جدیدی را در حوزه بنیان گذاشت و دیگر آقایان نیز تا حدی به آن تاسی کردند.
خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 5