فصل دوم : خاطرات حجت‌ الاسلام والمسلمین سید رضا برقعی

سعدون شاکر در خدمت امام

‏در روزهای آخر اقامت امام در نجف، هر روز حلقه محاصره و فشار بعثی ها بیشتر ‏‏می شد. ‏‎ ‎‏تا این که سعدون شاکر رئیس سازمان امنیت عراق از طرف صدام ـ که در آن زمان ‏‎ ‎‏معاون ریاست جمهوری بود ـ به خدمت امام آمد. در آن ملاقات، مترجم، آقای دعایی ‏‎ ‎

خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 17
‏بود. ایشان نقل می کردند که در آن جلسه سعدون گفت: ما با ایران رابطه دوستی برقرار ‏‎ ‎‏کرده ایم و از نظر روابط دیپلماتیک دو کشور نباید علیه همدیگر فعالیت سیاسی بکنند.‏

‏امام فرمودند: ما در رابطه با امکانات شما نیستیم و یک جریان مستقلی هستیم. ما با‏‎ ‎‏شما کاری نداریم و از امکانات شما هم استفاده نمی‏‏ ‏‏کنیم. ما به وظایف و تکلیفمان ‏‎ ‎‏عمل می‏‏ ‏‏نماییم.‏

‏سعدون اصرار می‏‏ ‏‏کرد که امام باید فعالیت‏‏ ‏‏های سیاسی خود را از عراق به بیرون ‏‎ ‎‏منتقل کند و در خلال سخنانش از صدام بسیار می‏‏ ‏‏گفت. که یک دفعه امام فرمودند: ‏‎ ‎‏شما خیلی صدام، صدام می‏‏ ‏‏کنید! ایشان به جهان عرب خیانت کرده است.‏

‏سعدون شاکر در حالی که از عصبانیت تا گوش‏‏ ‏‏هایش سرخ شده بود، گفت: کجا‏‎ ‎‏خیانت کرده است؟!‏

‏امام فرمودند: مگر شما مصاحبه دو روز قبل شاه را ندیده‏‏ ‏‏اید؟‏

‏او گفت: نه!‏

‏فرمودند: شاه در آن مصاحبه گفته است که«ما یک مقداری اراضی غیر استراتژیک و ‏‎ ‎‏به دردنخور به عراق دادیم و در عوض شط‏‏ ‏‏العرب را که استراتژیک هست، گرفتیم.»‏

‏آقای صدام با این کارش به طاغوتی مثل شاه کمک کرد و به او وجهه بین‏‏ ‏‏المللی داد‏‏.‏

‏بعد از این مطالب امام دیگر به مذاکره ادامه نداد. سعدون بعد از چند روزی آقای ‏‎ ‎‏دعایی را به بغداد فرا خواند. او پس از این‏‏ ‏‏که مقداری از جنایات بعثی‏‏ ‏‏ها را یادآوری ‏‎ ‎‏می‏‏ ‏‏کند، می‏‏ ‏‏گوید: آقای خمینی ما را نمی‏‏ ‏‏شناسد، البته ایشان صدام را درست تشخیص داده‏‏ ‏‏اند و ما به خود ایشان کاری نداریم، اما شماها را به آتش می‏‏ ‏‏کشیم.‏

خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 18