فصل سوم : خاطرات آیت الله محمد رضا رحمت

آشنایی با امام و ادامه تحصیل در نجف

‏در ابتدا تصمیم به ماندن در نجف نداشتم ولی قلبا علاقه داشتم که بمانم، ولی وضع ‏‎ ‎‏کارم طوری بود که نمی توانستم. چرا که در آن زمان هنوز مسوولیت مدرسه ملی ‏‎ ‎‏رضوی را که در مشهد تاسیس کرده بودم و بچه ها را علاوه بر دروس علمی با قرآن و ‏‎ ‎‏مسائل دینی آشنا می شدند عهده دار بودم، علاوه بر ناظمی مدرسه تدریس هم می کردم و این ها کار مشکلی بود. وقتی در نجف مستقر شدیم پس از چند روز متوجه شدم امام ظهرها در مسجد شیخ انصاری و شب ها در مدرسه آیت الله بروجردی که نزدیک صحن مطهر بود نماز جماعت را‏‎ ‎‏اقامه می نماید. لذا سعی کردم مرتب در نماز جماعت شرکت کنم. پس از نماز بعضی از دوستان مشهدی را دیدم. این گونه بود که تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل در نجف بمانم. اولین ملاقات خصوصی من با امام در مدرسه ‏‎ ‎‏آیت الله بروجردی بود. در این مدرسه نزد حاج شیخ نصرالله خلخالی رفتم و اطاقی را‏‎ ‎‏در همان مدرسه گرفتم، اولین حجره ای که به من دادند در کنار محل سجاده امام بود. ‏‎ ‎‏امام شب ها برای اقامه نماز تشریف می آورد. حجره ی من در سه، چهار متری سجاده ‏‎ ‎‏امام قرار داشت. چند مرتبه اتفاق افتاد که امام وقتی تشریف می آورد، می فرمود: من ‏‎ ‎‏وضو ندارم بلافاصله یک طشت آب با ظرف کوچکی خدمتشان می آوردم شاید همان ‏‎ ‎‏سر سجاده هم می خواست به ما آموزش دهد که آقا چگونه وضو می گیرد، بله با چهار ‏‎ ‎‏مشت آب که آب اضافه ای هم داخل آن ظرف نمی ریخت، وضو گرفت. امام تا‏‎ ‎‏این اندازه مراعات می کرد و همانجا پس از وضو مشغول نماز می شد. نیز یادم هست ‏‎ ‎‏یک  مرتبه وی برای نماز از در ورودی مدرسه آیت الله بروجردی که حیاط کوچکی ‏‎ ‎‏داشت و دارای منبع آبی بود و معمولا طلبه ها برای شستن گوشت و سایر چیزها از آب ‏‎ ‎‏آن استفاده می کردند وارد شد. وقتی امام وارد شد عبای خود را به آقای فرقانی داد و با‏‎ ‎‏آب همان منبع وضو گرفت که ما باور کنیم وقتی یقین به نجاست چیزی نداشتیم نجس ‏‎ ‎‏نیست این هم یکی از آموزه های عملی امام بود و این که عرض می کنم بخاطر این ‏‎ ‎‏است که از حوض وسط حیاط می توانست با برداشتن چند قدم سر حوض برود و ‏‎ ‎‏چندین مشت آب به صورت بریزند و کسی هم اشکال نمی گرفت.‏

خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 32