فصل سوم : خاطرات آیت الله محمد رضا رحمت

باز گرداندن امانت

‏ وقتی نوارها را آوردید خدمت حاج حسن آقا خمینی هم رفتید؟‏

‏بله اول با حاج حسن آقا صحبت کردم و بعد نوارها را خدمت آقای انصاری ‏‎ ‎

خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 78
‏دادم. قرار بود بازسازی شود. چند نوار کاست مانده بود که خدمت حاج حسن آقا شب ‏‎ ‎‏در حرم امام رسیدم و حدود دو بسته ده تایی خدمت ایشان دادم خیلی خوشحال ‏‎ ‎‏شدند. بعضی از آقایان اصرار داشتند که حالا نوار را بگذارید توی ضبط ببینیم آیا سالم ‏‎ ‎‏است؟ بعضی ها گفتند: نه این نوارها باید کارشناسی شود چون سالها گذشته. ولی ‏‎ ‎‏بسیاری از نوارها سالم بود حتی من نوار مرحوم فلسفی متعلق به سال 1342 را داشتم ‏‎ ‎‏که آن را از همانجا در کلکسیون نوار پیدا کردم.‏

‏آیا نوارهایی بود که منتشر نشده باشد؟‏

‏ بله بعضی ها شاید منتشر نشده مثلا فرض کنید که صحبت آقایان داریوش ‏‎ ‎‏فروهر، شریعتمداری، سید حسن حجت و... خیلی از این نوارها را من در ‏‎ ‎‏کلکسیون نوار در واقع آوردم، تنها مختص نوارهای امام نبود.‏

‏ نوارهای امام را خود شما گوش نکردید که ببینید سالم است؟‏

‏ چرا، اکثرا سالم هستند. همین نوار آقای فلسفی که مربوط به سال 1342 بود، ‏‎ ‎‏داخل ضبط گذاشتم بسیار با مفهوم بود که نوار معروف به نوار استیضاح در مسجد ‏‎ ‎‏آسید عزیزالله تهران بود که جمعیتی بیش از سی هزار نفر در آن زمان پای سخنرانی که ‏‎ ‎‏دولت های عربی را استیضاح کرد و مردم هم آن را با گفتن صحیح است، صحیح است ‏‎ ‎‏و... تایید می کردند. این نوار یکی از آن نوارهای جالب و بسیار خوب آقای فلسفی ‏‎ ‎‏است.‏

‏مقداری از چیزهایی که حالا یک سری از عکس هایش موجود است ‏‎ ‎‏و هنوز یک سری دیگری زیر آوار است. به آقای ابطحی هم گفتم اگر ‏‎ ‎‏بتوانیم مجددا به آنجا برویم چون آن منزل موقوفه و متعلق به مرحوم آمیرزا حسین ‏‎ ‎‏نوری‏‏ ـ‏‏ اعلی الله مقامه‏‏ ـ‏‏است و نمی دانم الان کسی از بازماندگان وی هست یا‏‎ ‎‏فوت شده. ما خیلی علاقه داریم که منزل بازسازی و به عنوان یک مرکز بسیار خوب ‏‎ ‎‏فرهنگی باشد. البته جای بسیار مناسبی در شارع الرسول نزدیک حرم و منزل امام است، یعنی دو کوچه به منزل امام مانده است، تقریبا روبروی کوچه منزل آیت الله سیستانی ‏‎ ‎

خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 79
‏است. دنبال این کار هستیم اگر ان شاءالله بتوانیم مجوزش را بگیریم این کار را انجام ‏‎ ‎‏می دهیم.‏

‏آیا مطلع شدید که منزل امام را خریداری کردند؟‏

‏ متاسفانه این کار را نکردند‏‎[1]‎‏. من به آقایان مکرر گفتم. آقای ابطحی هم خیلی ‏‎ ‎‏دلش می خواست این کار انجام بشود. من از زمانی که از نجف برگشتم هم به آقای ‏‎ ‎‏انصاری هم به حاج حسن آقا عرض کردم. آقایان گفتند: ما به فکرش هستیم و پیگیری ‏‎ ‎‏می کنیم اما کاری انجام نشد و قیمت ها هم به صورت سرسام آور بالا رفت. آن روز ها با‏‎ ‎‏کمترین مبلغ می توانستیم این خانه را خریداری کنیم. آنجا بهترین موقعیت بود ‏‎ ‎‏شورای شهر را همین مجلس حکومتی سند آن را امضا می کرد الان امکانش خیلی کم ‏‎ ‎‏است. خانه ای که در حال خرابی است باید سریع بازسازی شود. من گفتم که بودجه آن ‏‎ ‎‏را تامین کنیم و در اختیار موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) قرار دهیم. کسی ‏‎ ‎‏هست که هم آن را بخرد و هم بازسازی کند. خانواده ابواحمد که من آدرس داده بودم ‏‎ ‎‏ابتدا به قم آمدند و سپس به زیارت مشهد رفتند. ابواحمد هم آمده بود اما همدیگر را‏‎ ‎‏ندیدند، جدا جدا آمدند.‏

خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 80

  • . این مصاحبه مربوط به 25 خرداد 1383 در محل گروه تاریخ موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) است.