فصل چهارم : خاطرات آیت الله سید محمد سجادی

متن نامه دستخط امام

‏بسمه تعالی‏

‏ان‏‏ ‏‏شاءالله تعالی موفق و موید باشید. اینجانب وقت آن که تمام رساله را با دقت ‏‎ ‎‏مطالعه کنم نداشتم لکن بعض موارد را مطالعه کردم. امید است ان شاءالله تعالی ‏‎ ‎‏به تدریج بهتر و با دقت‏‏ ‏‏تر مرقوم دارید و حفظ همۀ حیثیات بحث را بنمایید و ‏‎ ‎‏چیزی را که به کسی نسبت می‏‏ ‏‏دهید وقت نوشتن به کتابش رجوع کنید. به مرحوم ‏‎ ‎‏سید ‏‏رحمة الله‏‏ نسبت دادید که ضمان به نحو تعلیق قائلند و این صحیح نیست. ‏‎ ‎‏مطلبی که مرحوم آقای آقاشیخ محمد حسین اصفهانی گفته‏‏ ‏‏اند ظاهرا به مرحوم ‏‎ ‎‏آقای نائینی نسبت داده‏‏ ‏‏اید و موارد نظری نیز در تقریر، اصل بحث است که ‏‎ ‎‏ان‏‏ ‏‏شاءالله به تدریج رفع می‏‏ ‏‏شود. و از اینکه اشکال نموده‏‏ ‏‏اید مورد تقدیر است ‏‎ ‎‏گرچه وارد نباشد. در هر صورت زحمات و عنایت شما به بحث موجب تقدیر ‏‎ ‎‏است.‏‎[1]‎

‏واقعا این عمل که یک استادی مثل حضرت امام به کوچک‏‏ ‏‏ترین شاگردشان این قدر ‏‎ ‎‏عنایت فرمودند که گفتند بده من ببینم و بعد دیدند و مطالعه کردند و اشکالاتش را‏‎ ‎‏نوشتند، هیچگاه فراموش نمی‏‏ ‏‏شود و واقعا لذت آن برخورد از ذهن انسان محوشدنی ‏‎ ‎‏نیست. نکته بسیار مهم دیگر این‏‏ ‏‏که در ضمن اشکالاتی که به رساله وارد بود و ‏‎ ‎‏مرقوم فرموده بودند، علاوه بر آن نوشته بودند که شما ضمان تعلیقی را به مرحوم آشیخ ‏‎ ‎‏محمد حسین نسبت داده‏‏ ‏‏اید، در حالی که مال یکی دیگر از علما است و هیچ وقت به ‏‎ ‎

خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 97
‏حافظه اتکا نکنید و اگر می‏‏ ‏‏خواهید قولی را به یکی از علما نسبت دهید، حتما به کتابش ‏‎ ‎‏مراجعه کنید.‏

‏دیگر این‏‏ ‏‏که خیلی مشوق شاگرد بوده و به آن ها مجال رشد می‏‏ ‏‏دادند و بارها‏‎ ‎‏می‏‏ ‏‏فرمودند: کسی که به درس خارج می‏‏ ‏‏آید، حتما باید خودش قبلا مساله را مطالعه ‏‎ ‎‏کند، اقوال علما را ببیند و تفکر کند تا خودش به یک نظری برسد، بعد بیاید و ‏‎ ‎‏درس خارج را ببیند که استاد چه می‏‏ ‏‏گوید. همیشه هم با نظر انتقاد نگاه کند و نگوید ‏‎ ‎‏چون استاد است، پس حرفش صحیح است! باید دید نقادی داشت. دیگر این‏‏ ‏‏که مکررا‏‎ ‎‏می‏‏ ‏‏فرمودند که بزرگی اشخاص شما را نگیرد، علما همه محترمند، آن ها را باید تکریم ‏‎ ‎‏کرد، باید احترام گذارد، اما این ربطی به مطلب علمی ندارد، باید حق را تبعیت کرد، ‏‎ ‎‏اگر حق را در خلافش می‏‏ ‏‏دانید، باید آن را انتخاب کنید و در عین احترامی که به استاد ‏‎ ‎‏دارید، کلام خلافش را رد کنید. در همین رابطه حضرت امام خاطره‏‏ ‏‏ای نقل می‏‏ ‏‏فرمودند: ‏‎ ‎‏که یکی از شاگردان آشیخ عبدالکریم، درس‏‏ ‏‏های ایشان را تقریر می‏‏ ‏‏کند و جزوه آن را‏‎ ‎‏تقدیم آشیخ می‏‏ ‏‏نماید که (حائری) ایشان بعد از مطالعه می‏‏ ‏‏فرمایند: خوب تقریر کردی، ‏‎ ‎‏اما بهتر بود که یک اشکالی هم به حرف‏‏ ‏‏های ما مطرح می‏‏ ‏‏کردی، اگر هم اشکالی ‏‎ ‎‏به نظرتان نمی‏‏ ‏‏رسید، اقلا یک فحشی می‏‏ ‏‏دادی و همین طور حرف ما را نمی‏‏ ‏‏نوشتی! ‏‎ ‎‏طبیعی است که این شیوه برخورد، ذهن طلبه را باز می‏‏ ‏‏کند و به او مجال رشد می‏‏ ‏‏دهد. ‏‎ ‎‏بر همین اساس من به خیال خودم در نوشته‏‏ ‏‏ام به درس حضرت امام اشکال کرده بودم. ‏‎ ‎‏در جواب نوشته بودند از اشکالی که نموده‏‏ ‏‏اید تقدیر می‏‏ ‏‏شود، گرچه وارد نباشد. بله، ‏‎ ‎‏تشویق کرده بودند که خلاقیت به خرج داده شود.‏

‏نکته آخر این‏‏ ‏‏که به نظر من به جای این‏‏ ‏‏که روی تقریرات درس‏‏ ‏‏های امام کار بشود، ‏‎ ‎‏بهتر است بیشتر روی کتاب‏‏ ‏‏های حضرت امام کار شود. مثلا در بحث بیع چند قاعده ‏‎ ‎‏داریم که حضرت امام در این قواعد تحقیق کرده و در درس‏‏ ‏‏ها بحث فرموده‏‏ ‏‏اند و این ‏‎ ‎‏خودش می‏‏ ‏‏تواند به صورت یک کتاب درسی عرضه بشود. یا مثلا کتاب ‏‏تحریرالوسیله‏‎ ‎‏که دیگر دارد یک کتاب درسی می‏‏ ‏‏شود، باید حتما مورد تحقیق واقع شده و حاشیه و ‏‎ ‎‏پاورقی زده شود و به حوزه‏‏ ‏‏های علمیه عرضه گردد. من خودم هم الان در این دو زمینه ‏‎ ‎

خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 98
‏مشغول کار هستم و معتقدم که باید در محور کتاب‏‏ ‏‏های حضرت امام کار بیشتری ‏‎ ‎‏صورت بگیرد.‏

خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 99

  • . صحیفه امام؛ ج 2، ص 416.